مواضع سیاسی با فتاوای فقهی از جمله این تفاوت را دارند که تغییر فتوا متضمن نوعی اعتراف به اشتباه گذشته است اما تغییر سیاست چنین نیست. سرّش ...
تدبیر24: مشاجرات روزهای اخیر بر سر رابطه با آمریکا این خوبی را داشت که موضوعی پیچیده و مهم را از زیر به سطح کشاند اما این عیب را هم داشت که از منطق علمی تا حدودی دور ماند. اطراف مشاجره بهجای توضیح نظر موافق یا مخالف خود براساس منافع و مضار این رابطه در حال حاضر، عمدتا به تکرار مواضعی که از دیرباز داشتهاند، بسنده کردند. کسانی که هرگونه تغییر در سیاست جمهوریاسلامی در قبال آمریکا را وادادگی و عدول از اصول انقلاب و خیانت به دین و آیین و کشور مینامند با کسانی که سیاست پیشین جمهوریاسلامی در قبال آمریکا را از اساس تخطئه میکنند، برخلاف تصور خود، اختلاف اصولی ندارند بلکه بهواقع دو روی یک سکهاند. هر دو دسته برای «سیاست» پایههای ثابت و لایتغیر و نفسالامری فرض میکنند لذا «تغییر» را خلاف اصل میشمارند. تنها فرقشان این است که یکی خسن و خسین را دختران و دیگری پسران معاویه میپندارد.
مواضع سیاسی با فتاوای فقهی از جمله این تفاوت را دارند که تغییر فتوا متضمن نوعی اعتراف به اشتباه گذشته است اما تغییر سیاست چنین نیست. سرّش این است که شرایط سیال عینی در شکلگیری فتوا مدخلیت ندارد اما در شکلگیری سیاست نقش دارد. وقتی میرزای شیرازی تنباکو را و آخوند خراسانی همکاری با محمد علیشاه را و امامخمینی پرداخت مالیات و قبض آب و برق به دولت پهلوی را تحریم کردند، هیچکدام دلایل روایی و قرآنی و فقهی و اصولی برای حکم خود بیان نکردند و هنگامی که این تحریمها را برداشتند دلایل مغایری ذکر نکردند. جالب است که طبقه متدینان نیز نسبت به این رخدادها واکنش انکارآمیزی نشان ندادند.
در مشاجرات دایر بین اطراف نزاع حاضر اشارهای به این واقعیات نمیشود که روزی دولت آمریکا با دسترسی ایران به توانایی هستهای مخالفت میکرد، از ریشهکن کردن ملت ایران سخن میگفت، به دشمن ایران در جنگ همه گونه کمک میکرد، همکاریهای خارجی ایران را علنا تخریب میکرد و حتی در برابر مساعدتهای ایران که در چارچوب سیاستهای اصولی جمهوریاسلامی و متلائم با منافع وقت آمریکا بود، ناسپاسی میکرد و علیالدوام تعهدات رسمی بینالمللی خود را زیر پا میگذاشت. در مقابل، امروز کاخ سفید حق کامل ایران به تکنولوژی اتمی را میپذیرد، همکاری ایران را برای حل و فصل بحرانها درخواست میکند، از ایران و ایرانی و جمهوریاسلامی با احترام یاد میکند، درک کرده است که هزینه منزویسازی ایران بسیار بیشتر از هزینه تن دادن به منافع و خواستهای مشروع آن است و آمادگی دارد در گذشته تلخ دو کشور و توازنی که در مناسباتش در منطقه برقرار است بازنگری کند. آیا مایه شگفتی نیست که کسانی به ایستادگی دیروز ایران در برابر آن همه بدخواهی خرده بگیرند؟ آیا مایه شگفتی بیشتری نیست که کسانی امروز این همه دگرگونی را انگار اساسا نبینند و همچنان بر طبل دشمنی بکوبند؟ فاصله بوش و اوباما را تنها کسانی قادر یا مایل نیستند ببینند که یا تصمیم در قلمرو سیاست خارجی را نه برپایه منافع ملی و برآورد تحولات صحنه جهانی بلکه براساس ذهنیت محبوس در گذشته میگیرند یا شهامت کافی برای مواجهه با پدیدههای نو را از دست دادهاند. دوستی و دشمنی در عالم سیاست تابعی از منافع است. دشمن «ذات» ندارد که بد باشد چنانکه «دوست» هم ذاتی ندارد که خوب باشد. دوستی و دشمنی تنها شاخصهایی دارند که از جنس اراده و رفتارند. بحث بر سر رابطه با آمریکا از پارادایمی که فعلا دارد باید خارج شود و حول پرسشهایی عینی در باب شاخصهای دوستی و دشمنی متمرکز شود. در دو قلمرو تعصب مسخره است؛ فلسفه و سیاست.
حسین واله