تدبیر24 :سهیل فارسی - حصول توافق هسته ای با قدرت های جهانی فصلی نو را در تاریخ روابط بین الملل گشوده است و ثابت کرده است که" تعامل و مذاکره" در جهان کنونی در حل معضلات بین المللی بهترین راه حل و جنگ و درشت گویی بدترین راه حل است و عاقبتی بهتر از عراق، افغانستان، سوریه و یمن ندارد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی روابط ما با غرب دستخوش تغییرات بسیاری گشت و این تنش و عدم اطمینان که دلایل متنوع و متفاوتی دارد حتی پس از توافق جامع هسته ای نیز ادامه داشت. با این حال دولت ها تنها در پی منافع ملی و بین المللی خود و نه صرفا حفظ پیمان ابدی با یک حکومت پادشاهی دیکتاتوری اند.
توافق هسته ای می تواند نقطه عطفی در تنش زدایی دوباره در روابط ایران و غرب و شکل گیری عصری تازه بر اساس احترام متقابل باشد. دولت و ملت ایران این توان را دارند که در عین حفظ ارزش ها و سنت های خود با جامعه جهانی روابطی دوسویه، برد – برد و مسالمت آمیز داشته باشند. هیچ دولت و ملتی در تاریخ بشر ولو با آرمان های متعالی در انزوا و بدون داشتن تعامل و گفتگو با دوست و دشمن پیشرفت نکرده است و زین پس نیز پیشرفتی نخواهد کرد.
عده ای مع الاسف گمان می کنند که تعامل، مذاکره و یا دیدارهای سیاسی دولت ها و حتی دشمن ها با یکدیگر عدول از آرمان ها و ارزش های جامعه است و معنای تسلیم شدن، سازش و یا ذلت می دهد! در حالی که اگر منصف و واقع بین باشند خواهند دریافت که این نگاه بیشتر از ضعفی نشات می گیرد که ریشه در منافع جناحی و شخصی دارد تا منافع ملی و انقلابی.
تعامل و دیدارهای مرسوم دیپلماتیک اگر هدفمند و برنامه ریزی شده باشند نه تنها حقانیت و اقتدار نظام را به رخ جهانیان می کشد بلکه به بدخواهان و دلواپسان ثابت میکند که جمهوری اسلامی ایران انزوا را نمی پسندد و از روبرو شدن با قدرت های مادی جهان ترسی ندارد و در نهایت ادب و شجاعت موضع رسمی و منطقی خود را اعلام می کند.
اینکه یک دولتی نامه ای بی حساب و جواب به دشمن بنویسد و بعد دم از ارزش ها و عزت بزند. با دولتی که با هزاران پیغام و پسغام به تماسی پاسخ و یا به سلامی علیک بگوید تنها بر اساس یک مولفه قابل ارزیابی است و آن مولفه، " منافع ملت " است.کدام یک از این دو روشِ مواجه با جهان در جهت منافع ملی ایران بوده است ؛ نامه بی حساب و جواب یا تعامل و مذاکره!؟ قضاوت با مخاطب است.
عزت و یا ذلت در سیاست را تنها می توان بر اساس منافع جمعی به یک عملی نسبت داد و با تکیه به آن "عاقلانه عمل کردن" دولت ها را اثبات کرد. اینکه اگر جناح ما کاری را کرد پس همه دنیا انگشت به دهان ماندند و نمی دانستند چه بگویند! اما اگر جناحِ دیگر کشور را از منجلابی بیرون کشید تمام ارزش ها را با ذلت ها ! عوض کرده، کاملا با مولفه ی " منافع ملی " در تضاد است و جزء با عوام فریبی قابل بزک کردن نیست.
راه حل پایان منازعات سیاسی اعصاب خرد کن در جامعه ایرانی که سرانجامی نیز نداشته است تلاش در جهت قبول " حاکمیت قانون و نظر اکثریت با حفظ حقوق اقلیت" است. اینکه عده ای بتوانند تحصن و تجمع راه بیاندازند و بعد با خواهش و تمنا از مقابل مجلس بساط شان را جمع کنند و عده ای دیگر هیچ! قطعا ریشه در عدم حاکمیت قانون و نظر اکثریت دارد.
علی ای حال امید است در مسیر توسعه ایران عزیز قرار بگیریم. ان شاء الله