تدبیر24:رضا
کدخدازاده - برخی از خبرها هستند که به خودی خود خاطر آدمی را آزرده میسازد. با این
حال، از بد روزگار، همزمانی این خبرها با اتفاقاتی که در پیرامون ما رخ میدهد، چه
بسا تلخیاش نیز دو چندان شود، به زبان عامیانه این همزمانی بدجوری تو [از] ذوق آدم میزند!
در ادامه به هر دو خواهیم پرداخت. یعنی اینکه 1- خبر چه بود؟ و 2- پیرامون ما چه
میگذرد؟
1-
خبر چه بود؟
خبر این بود: "محمدعلی اینانلو کارشناس محیط
زیست خطاب به ابتکار گفت: محیط زیست تنها سازمانی است که باید مدیریتش با یک مرد
باشد زیرا این سازمان جای سوسولبازی(!) نیست، زیرا طبیعت خشن است."
فرم و
محتوای این خبر را اینگونه میتوان تحلیل کرد:
فرم
خبر به خوبی نشان میدهد که برخی از رسانههای اصولگرا در سوءگیری نسبت به معصومه
ابتکار برای پیشی گرفتن از هم، از تمام ظرفیتهای موجود استفاده میکنند. از
خلاقیت در انتخاب عکسهای خاص از ابتکار گرفته تا انتخاب نوع واژگان و ادبیات حاکم
در تنظیم خبر.
در خبر مزبور، برای اعلام نظر اینانلو نسبت به حضور ابتکار در پست ریاست سازمان
محیط زیست از واژه "خطاب" استفاده شده است. حال آنکه در تنظیم یک خبر معمولا برای
اشاره به جمله یک فرد غیر مسول نسبت به فردی که دارای مسولیت است از این واژه
استفاده نمیشود و بیشتر از واژههایی مانند "گفت"، "افزود" و "اشاره کرد" استفاده میکنند. بیشتر در مورد جملات مسئولین کشور در پاسخ
به مسولان کشورهای دیگر و کمتر در مورد سخنان مسولان کشور نسبت به یکدیگر از واژه "خطاب" استفاده میکنند.
این خبر در بعدازظهر 23 آذر به روی شبکه رفت و در تمامی اجزای آن، از جمله روتیتر،
تیتر، لید و دنباله خبر، همه و همه یک مفهوم را می رساند و آن اینکه یک کارشناس
محیط زیست، معصومه ابتکار را مناسب سازمان محیط زیست ایران نمیداند. همین!
جالبتر اینکه در پایان این خبر اشاره شده که این خبر از دل گفتوگوی تفصیلی با
اینانلو در مورد مسائل گوناگون از جمله مدیریت سازمان محیط زیست، گردشگری، شرایط
پساتحریم و وضعیت والیبال ایران بوده که در روزهای آینده منتشر میشود. در حالی که
در این خبر به هیچ یک از سایر بخشها حتی اشاره کوچکی هم نشده است. این یا بدین
معناست که سایر مباحث از نظر آن ها خیلی مهم نبوده یا اینکه انقدر از نقد کردن ابتکار
ذوقزده شدند که ذکر آن را در چند پاراگراف پشتسر هم مهمتر از آن دیدند که به
بخشهایی از سایر موارد هم اشارهای شود. پس اگر در روزهای آینده که اخبار مربوط
به انتخابات داغ می شود دیدیم خبری آمده که تیتر آن معصومه ابتکار را هدف گرفته
ولی تنها در انتهای خبر به اعلام کاندیداتوری یک فرد مهم اشاره شده است از خودمان
نپرسیم که چرا تیتر به جای اعلام کاندیداتوری فلان شخص، در مورد شخص ابتکار بود که
فقط یک جمله در نقد او گفته شده بود!
محتوای خبر اما، از نگاه نامساعد به زنان در جامعه حکایت می کند. نگاهی که
متاسفانه هر از چندگاهی به اشکال مختلف نیمی از جامعه، که مادران این سرزمین را هم
در دل خود دارد دلخور میکند. این در حالیست که پس از انقلاب دلسوزان کشور همواره
به نقش پویای زنان در انقلاب و کشور اشاره کردهاند و منعی برای حضور زنان در عرصه
های اجتماع ندیدهاند. در مجلس خبرگان رهبری در 19 آبان 1358 نمایندهای در نطقش
بیان کرد: زنان فاقد مهارت برای مناصب سیاسی و اجرایی هستند. علیرغم اینکه در آن
مجلس یک زن(منیره گرجی) وجود داشت، دو مرد بودند که در نطقشان از زنان حمایت جدی
کردند. علی اکبر پرورش گفت: این سخن بر زنانی که این همه نقش در انقلاب اسلامی
داشتهاند مناسب نیست و اثر منفی می گذارد. رئیس مجلس، آیت الله منتظری هم گفت:
اصلا اگر زنان نبودند مردی هم نبود!
به واقع اگر زنان نبودند مردان هم نبودند. پس چرا با چنین سخنانی دلهای زنان کشور
که مادران و خواهران ما را هم شامل میشود آزرده خاطر کنیم؟!
2-
پیرامون ما چه می گذرد؟
بسیاری از منتقدان جهان غرب بیان میکنند که حتی در غرب هم زنان به میزان متناسب
با مردان، در تمام عرصههای اجتماعی حضور ندارند اما حداقل برای ما ایرانیها که در یک
دهه اخیر پرونده هستهای ایران با نام یک زن به نام کاترین اشتون و پس از او، زنی
دیگر به نام فدریکا موگرینی گره خورده، این گزاره خیلی نمیتواند
مورد قبول واقع شود.
این که امروز در ایران یک نفر بگوید زنان توانایی قرار گرفتن در مقام های سیاسی به
دلیل سختی های این مشاغل را ندارند، با واقعیت های جهان امروز بدجوری ناسازگار
است. برای اثبات این گزاره از زنی می توانیم سخن بگوییم که بیش از ده سال صدر اعظم
آلمان، چهارمین اقتصاد بزرگ جهان بوده است که بسیاری از ناظران علاوه بر اینکه به
نقش مثبت وی در سروسامان دادن به اقتصاد آلمان اشاره میکنند، به تاثیر او در
پایان دادن به بحرانهای اتحادیه اروپا هم اذعان میکنند. از زنی دیگر به نام
کاندولیزا رایس میتوانیم نام ببریم که 4 سال سیاست خارجی کشوری که را اداره کرده
که در هر گوشه جهان یا در حال جنگ است یا دیپلماسی!
از این زنان در عرصههای مهم جهان بسیاراند ولی از آنجا که اشتون، موگرینی، مرکل و سایر این
زنان تنها تبلیغات شبکههای استکباری برای از هم پاشیدن بنیان خانواده در ایران
است از ادامه آن صرفنظر میکنیم! اما خبر حضور زنان در عربستان را کجای دلمان جای
دهیم؟!
اینکه بالاخره در عربستان هم، زنان توانستند هم انتخاب کنند و هم انتخاب شوند.
رعایت انصاف ایجاب میکند نقش زن در کشوری مانند عربستان را به هیچ وجه با کشور
خودمان مقایسه نکنیم. اما از این هم نمیتوانیم به سادگی عبور کنیم که درست در
زمانی که میشنویم این کشور پادشاهی که کسانی که تصاویر زنانش را در جهان دیدهاند
از عدد خود آنها هم کمتر است در حال تغییر نگرش به زنان است، و یک نفر در ایران سخن از این
می گوید که فلان عرصه، جای زن نیست چون سوسول بازی نیست! یعنی هر جا سوسول بازی بود
فقط زن باید باشد! باورش تلخ و البته بسیار سخت است، سختتر از اینکه همین فردا که
از خواب بیدار شدیم بشنویم یک زن وزیر کشور عربستان شده است!
و اما
در آخر سخنی هم با آقای اینانلو و هم با صاحبان تفکری مشابه ایشان:
در پیشکسوت بودن شما در عرصه فعالیت های زیست محیطی شکی نیست و بدین سبب صاحب این
قلم در برابر شما قامت خم میکند. ولی هر کاری میکنم تعریف من از محیط زیست با
تعریف شما کمترین نقطه اشتراکی پیدا نمیکند. شما میگویید طبیعت خشن است. شاید به
همین خاطر است که در مستندتان که در مورد صعود ایران به جام جهانی 98 بود، درست در
لحظه به ثمر رسیدن گل خداداد عزیزی، صحنههایی از شکار یک یوزپلنگ را نیز نمایش
دادید و چند سال بعد باز هم در آستانه جام جهانی [ادعا کردید] برای نجات نسل
یوزپلنگ ایرانی شما ایده نقش زدن طرح یوزپلنگ ایرانی بر روی پیراهن تیم ملی ایران را
دادید. منظورتان از خشن بودن طبیعت این است؟! یعنی هم میشود پیروزی و حماسه ملی
را با شکار یوزپلنگ نشان داد و هم میشود برای جلوگیری از انقراض همان یوزپلنگ،
نقاشیهای قشنگ روی پیراهن ملیپوشان کشید!
شما گفتهاید: محیط زیست مردانه است و جای سوسولبازی نیست! یعنی زن ها فقط در جاهایی
شاغل باشند که در آنجا سوسولبازی هست؟! زنان این سرزمین با این تفکر زنستیزانه
عمریست که میسازند و میسوزند اما تاسف زمانیست که چنین سخنانی را یک محیطزیستی
بر زبان جاری کند. محمدباقر صدوق، که سالیان سال در حوزه محیطزیست کشور حضور
داشته هم چندی پیش در سخنی مشابه به سخن شما، بیان داشت: زن به درد سازمان محیط
زیست نمیخورد! ایشان علت را مشکلات فرهنگی و محدودیت زنان عنوان می کند و شما هم
که دلیلتان خشن بودن طبیعت است. ولی ای کاش هر دو بزرگوار در این مورد میتوانستید
بیشتر توضیح دهید.
عالیجنابان! باور بفرمایید نه تنها اینگونه که شما میفرمایید نیست بلکه اگر تنها
و تنها یک عرصه، احتیاج به حضور زنها داشته باشد آن عرصه بدون شک محیطزیست ایران
است. چه آن زن معصومه ابتکار نزدیک به اصلاح طلبان باشد و چه مرضیه وحید دستجردی
اصولگرا!
کمی انصاف داشته باشیم و بنگریم که سازمان
محیطزیست باید با بودجه بسیار محدود 174 میلیارد تومانی، هم به مشکلات ریز
و درشتی که گریبانگیر محیط زیست تخریبشده ایران است بپردازد و هم یک سازمان عریض
و طویل با بیش از شش هزار نفر پرسنل، که از قضا نیمی از آن ها هم زنان هستند را مدیریت
کند. اصلا می گوییم بودجه سازمان کافی، هماهنگی سایر دستگاهها در بالاترین حد ممکن،
اصلا معصومه ابتکار بد، مدیریتش هم بد! مگر نه اینکه محیط زیست امروز ایران را تنها
روحیهای زنانه به گستره مهربانی دلهای مادران این سرزمین علاج است؟!
مردان این سرزمین، مهربان بودن با محیط زیست را اگر آموختند از زنان آموختند. از
مادرانی که همیشه برای کبوترها و گربهها غذا کنار گذاشتند، از خواهرانی که از گلهای
باغچه مانند چشمانشان مراقبت کردهاند، از همسرانشان که تا به باغچه آب ندادهاند
خود آبی ننوشیدهاند و از دخترانی که پیش چشمان پدر برای مردن ماهی قرمز کوچولوی
سفره هفت سین خون گریه کردهاند.
محیط زیست امروزمان بیش و پیش از هر زمانی به روحیه زنانه، مادرانه، خواهرانه،
دخترانه و البته که مهربانانه محتاج است. با زنان و محیطزیست این سرزمین مهربان
باشیم...
*روزنامه نگار و فعال محیط زیست