تدبیر24 : یکی از مهمترین ویژگیهای اخلاق چه در مکاتب دنیوی و چه در مکاتب الهی، اصل مسئولیتپذیری است. حتی در کشورهایی که دین در آنها حاکم نیست نیز کسانی که مسئولیت کاری را میپذیرند، ضمن داشتن همان اهداف و ایدئولوژیهای خاص خودشان، آنقدر منافع ملی برایشان اهمیت دارد که تمام تلاششان را برای انجام درست آن مسئولیت به کار میگیرند. همچنین مسئولین با دقت سعی میکنند که مسئولیتشان را به خوبی به انجام رسانند. در کشورهایی مانند ایران که ایدئولوژی معنوی هم در کارها دخیل است، علاوه بر نتیجه عمل در دنیا، در آخرت هم عملمان جزای خیر یا شر خواهد داشت و بصورت کلی اگر کسی نمیتواند از عهده مسئولیتی برآید بهتر است که اساسا آن کار را نپذیرد.
اما مشکل اصلی از جایی شروع میشود که افرادی بر سر کار میآیند که صلاحیت یا توانایی پذیرش آن مسئولیت را ندارند یا اینکه کسانی از تریبونهای رسمی کشور شروع به موعظه دیگران میکنند که خودشان نیاز به موعظه دارند. بهترین راه مبارزه با اینگونه رفتارهای غیراخلاقی هم آن است که هیچ روزنامه و رسانهای این حرفهای بعضا ناصحیح و غیراخلاقی را بازتاب ندهد چراکه ذکر اسم این افراد آنها را بزرگ میکند. اینان هم هدفشان همین است که نامشان مطرح شود. آنها دوست دارند مشهور باشند و این امر را حتی اگر با انتقاد و نکوهش رفتارشان هم رخ دهد، میپسندند. خوشبختانه حداقل صداوسیما در پی پخش این صحبتها برنمیآید بنابراین چیزی که به نظر میرسد بهتر است که دستگاههای نوشتاری و سایتهای اینترنتی هم آنها را بازتاب ندهند. این افراد وقتی متوجه شوند که حرفشان نقل محافل میشود و برای آن بها قائل میشوند، بیشتر علاقمند به ادامه این رفتارها میشوند و حرفهای غیرمنطقیشان را ادامه می دهند. اما اگر حرفشان در همان محفل خودشان بماند و انعکاسی نداشته باشد و موضعشان جدی گرفته نشود، به این وسیله هدایت خواهند شد. دین اسلام هم به ما آموخته که وقتی به حرف بیارزشی میرسیم با کرامت از کنارش عبور کنیم یا آنکه وقتی جاهلی حرف نادرستی را به کسی نسبت داد، جوابش را ندهیم و فقط به او سلام دهیم. اما مسئولیتپذیری سیاسی به شانه خالی نکردن از زیر بار مسئولیت تصمیمات و اقدامات سیاسی نیز مربوط میشود. نسبت به 8 سال گذشته، بزرگان اصولگرا در همان دور اول ریاست جمهوری احمدینژاد بارها در جلساتشان بیان کردند و در رسانهها هم منتشر کردند که امروز هر سه قوه مجریه، مقننه و قضائیه در اختیار اصولگرایان است و باید مواظب باشیم و دست به دست هم دهیم تا بتوانیم خدمتی ارائه کنیم تا فردا در مقابل ملت و تاریخ پاسخی در مقابل سوالات داشته باشیم.
با نگاهی به این دست اظهارنظرات و حمایتهای بیشائبه درمییابیم این مساله که مسئولیت سیاستها و عملکردهای نیک و بد دولت احمدینژاد چیزی نیست که امروز اصولگرایان بخواهند یا بتوانند آن را انکار کرده یا از زیر بار آن شانه خالی کنند. از حق هم نمیشود گذشت که بعد از آنکه احمدینژاد رای آورد بیانصافی کرد و گفت که وامدار هیچ جریان و حزبی نیست. بعضی از اصولگرایان هم گفتهاند که کاندیدایشان اصولگرا بود اما شخص دیگری جز احمدینژاد! به هرحال آنچه مسلم است اینکه دولتهای نهم و دهم حاصل تلاش و حمایتهای بیوقفه اصولگرایان بود و اینچنین مدیریت 8ساله اصولگرایان بر کشور، موقعیتی را برای مملکت ایجاد کرد که آقای روحانی در دانشگاه تهران مطرح کنند که دولت را با خزانه خالی و با قرض و بدهیهای فراوان تحویل گرفتهاند. این مساله هم جای انکار ندارد و کتمان اوضاع فعلی با مدیریت اصولگرایان کاری ناپسند است. تاریخ خواهد نوشت و آیندگان رفتار ما را قضاوت خواهند کرد.
بهترین روش برخورد اصولگرایان با این پدیده هم این است که کارشان را انکار نکنند و بگویند که انسان هستند و خطا کردهاند. این رفتار هم زیباتر است و هم مسئولانهتر. چراکه مساله را روشنتر میکند و در پیشگاه ملت هم زیباتر جلوگر میشود. مردم واقعیات را میدانند و اصولگرایان نباید حقایق را انکار کنند. جبران گذشته هم میتواند به این شکل باشد که واقعیات بازگو شوند.