مهدی قدیری - پس از بحران دیپلماتیک در روابط ایران و عربستان، کشورهای بحرین، سودان، جیبوتی، سومالی، کومور، روابط دیپلماتیک خود را با تهران قطع کردند و برخی کشورها همچون امارات، کویت، قطر، اردن سفیر خود را فراخوانده و روابط خود را به سطح کاردار کاهش دادند.
جیبوتی و اردن عضو ائتلاف عربی در جنگ یمن هستند که به ازای مشارکت خود از کمکهای سعودی بهره مندند. پیشتر، دولت جیبوتی، از فرود هواپیمای ایرانی حامل کمکهای بشردوستانه هلال احمر برای مردم یمن خودداری کرده بود.
در بحران روابط دیپلماتیک ایران و عربستان، جیبوتی با وعده و وعید وام و اعطای کمک مالی، با ریاض همراهی کرده و موضع ضد ایرانی اتخاذ کردند. شایان ذکر است که همین جیبوتی در دوران محمود احمدی نژاد ، ایران هزینه ساخت پارلمان آن کشور از درآمدهای نفتی را برعهده گرفت. پروژه احداث ساختمان مجلس جمهوری جیبوتی و یک مرکز تجاری از طریق اختصاص یک خط اعتباری ۱۰ میلیون یورویی به وسیله بانک توسعه صادرات در سال ۲۰۰۳ مطرح شد و ساخت آن در سال ۲۰۰۷ در دولت احمدی نژاد اغاز شد و در سال 1393 به بهره برداری رسید. رئیس مجلس جیبوتی حتی خواهان کمک ۲ میلیون دلاری ایران برای خرید تجهیزات کامپیوتری پارلمان این کشور شده بود. این کمکهای سخاوتمندانه ایران در حالیست که اسماعیل عمر گیله رئیس جمهوری جیبوتی اعلام کرده که جیبوتی جز عربستان حامی دیگری ندارد و با عربستان موافقتنامه امنیتی امضا کرده است.
برخی مراجع هم ادعا کردند که جیبوتی در همراهی با عربستان سعودی به دنبال محروم کردن ایران از حق گذر امن و آزاد از آبهای سرزمین خود و تنگه باب المندب با هدف ضربه زدن به صادرات نفتی ایران در پساتحریم است که خلاف کنوانسیونهای بین المللی است. بر اساس حقوق بین الملل دریاها، هیچ کشوری به هیچ دلیلی سیاسی دو جانبه یا بین المللی، حق مسدود ساختن یک مسیر دریایی را ندارد و یا اجازه عبور و مرور به برخی کشتیها را ندهد. تنگه باب المندب بر اساس کنوانسیون های 1958 و 1982 حقوق دریاها، جزو رژیم عبور بی ضرر است.
دولت احمدی نژاد هم در جریان سفر به کومور 2 میلیون دلار به این کشور کمک کرد و پروژه ساخت 500 واحد مسکونی را انجام داد.
سودان نیز از کمکهای ایران بی نصیب نبوده است آنهم در حالی که عمر البشیر رئیس جمهور این کشور به دلیل ارتکاب جنایت جنگی و جنایت علیه بشریت در دارفور، تحت تعقیب دیوان بینالمللی کیفری لاهه است که نخستین بار در نوع خود است که مقام یک کشور که هنوز در راس کار است، را صادر میکند.
رییس جمهور سابق در راستای مدیریت جهانی خود، برای مقابله با غرب تصمیم گرفت تا بر روی کشورهای فقیر و کوچک دنیا در قاره آفریقا و حکومتهای چپگرای آمریکای لاتین برنامه ریزی و توجه کند. بر همین اساس ایران سرمایه گذاری گسترده در این کشورها را در دستور کار قرار داد بدون اینکه به این معنا توجه کند که کشورهای فقیر معمولا بر اساس منافع ملی خود که همان تامین هزینههاست عمل میکنند.
عامل اتحادهای فراملی را باید در دو مقوله «اقتصاد» و «ایدئولوژی» جست وجو کرد. همین کشورهای امریکای لاتین وابستگی های متقابلی با ایالات متحده دارند به گونه ای از یک سوم تا بیش از نیمی از داد و ستد تجاری خود را با آمریکا انجام می دهند (مثلا، ونزوئلا، نیکاراگوا و ...)، پس لزوما دشمن آمریکا نیستند. اگر در انتخابات ریاست جمهوری بعدی این کشورها، حکومت جدید ضد آمریکایی نباشد، تکلیف نزدیکی و سرمایه گذاری ها و هزینه هایی که ایران به خاطر مواضع ضد آمریکایی این کشورها در آن سر دنیا پرداخت می کنیم چه می شود؟ نمونه روی کار آمدن راستگراها در پارلمان ونزوئلا و برخی دیگر از کشورهای این منطقه هشداری بر این موضوع است.
جیبوتی و کومور زمانی که ایران کمکهای مالی به آنها میکرد، دوست ایران بودند و حالا که عربستان دهها برابر ایران به آنها کمک میکند تبدیل به دشمن ایران شدهاند. نمیشود این کشورها را متهم کرد که چرا به ایران پشت کردهاند؟ آنها بر اساس منافع ملی کشورشان عمل کردهاند. اشتباه استراتزیک ایران در دولت احمدی نژاد بوده که باعث شده امروز کومور و جیبوتی در برابر ایران عرض اندام کنند و با کارت سعودی علیه ایران بازی کنند.
در واقع،هیچ وقت مشخص نشد ۸۰۰ میلیارد دلار درآمد نفتی دوره احمدینژاد که برابر با کل درآمد تاریخ استخراج نفت صرف کشور بوده صرف کدام توسعه در کشور شده است اما مشخص است که کمکهای زیادی به کشورهایی که امروزه علیه ایران موضع می گیرند شده، پولهایی که می توانست صرف امور زیربنایی، اشتغال، بهداشت، مبارزه با فقر، آموزش و غیره در کشور شود.