"هنگامی که کشتی تایتانیک به کوه یخ برخورد کرد، ناخدای آن روی عرشه نبود و در اتاق خوابش استراحت میکرد. چه قبل و چه بعد از این حادثه، ناخدای کشتی نشان داد که بیمصرف است، دستورات گیجکنندهای صادر کرد و نتوانست جلوی غرق شدن تایتانیک را بگیرد. حالا وضعیت کنونی آمریکا نیز شبیه همین کشتی شده است."
به گزارش
تدبیر24، ایسنا به نقل از روزنامه زوددویچه سایتونگ در تحلیلی نوشت: «ادوارد اسمیت، ناخدای تایتانیک اجازه داد تا این کشتی غولآسا با سرعت بالا در اقیانوس آتلانتیک شمالی که پر از کوه یخ است حرکت کند اما هنگام غرق شدن تایتانیک، او تنها تصمیم درستش را گرفت و آن ارسال پیام اضطراری در شب بود.
باراک اوباما، رئیسجمهوری آمریکا، تنها کسی نیست که باید برای وضعیت کنونی آمریکا مورد سرزنش قرار بگیرد اما او سهم قابل توجهی در به گل نشستن کشتی آمریکا دارد.
توافق اخیر برای بازگشایی دولت آمریکا به این معنی است که واشنگتن از برخورد با سقف استقراض خودداری کرده و ورشکسته نمیشود. اما در واقع به جای جلوگیری از یک مصیبت، تنها وقوع آن به تاخیر افتاد. آمریکا در حال گذر از آبهای خطرناک است.
رقبای اوباما تاکنون آنقدر دیوانهوار عمل کردهاند که اشتباهات خود او به چشم نمیآید. بازی سیاسی منطقی و آرام با پوچگراهای ابله و حق بجانبی مانند حزب تی پارتی، راحت است. وقتی که طرف مقابل مانند گروهی از باجگیرها رفتار میکند، رد کردن همه مذاکرات آسان است. اوباما نقش خود در روابط عمومی را به خوبی ایفا کرده و خود را در سطح بالای اخلاق قرار داده است. طبق نظرسنجیها، اوباما پیروز تصویر عمومی جامعه از خود است اما محبوبیت نباید اولویت اول رئیسجمهور باشد.
وظیفه اوباما اداره آمریکا است. او رئیسجمهور است نه فقط نمایندهای که مسئولیتش تضمین حرکت درست کشور است. هر چند که او آرزو کند که ای کاش قانون اساسی این حق را به کنگره نمیداد که داراییهای دولت را توقیف کند، اما این روند از سال ۱۷۸۸ پا بر جا بوده و به این زودیها هم تغییر نخواهد کرد.
هر چند که اوباما، آمریکا را به این مهلکه وارد نکرده است اما باعث تعجب است که برای جلوگیری از غرق شدن آن در مذاکرات، کاری از پیش نبرد. در چند هفته گذشته که بحث بر سر بودجه ملی و سقف استقراض دولت بالا گرفته بود، اذهان عمومی تنها دو چیز از اوباما شنیدند: اظهارات تحقیرآمیز درخصوص رقبای سیاسیاش و تعهد به اینکه هیچ وقت با آنها مذاکره نمیکند. هر چند که ممکن است انتقادهایش توجیه شده باشند، اما آنقدر سازنده نبودند که به یافتن راه حل بیانجامند.
اوباما حاضر نبود ذرهای نرمش در مذاکرات با جمهوریخواهان نشان دهد. همه اتفاقات رخ داده در کاخ سفید و مکالمات تلفنی با رهبران مخالف فقط ظاهرسازی بود.
اوباما به دنبال یک درگیری بود و میخواست که مخالفانش شکست بخورند. او نمیخواست به توافق برسد. پس میتوان گفت که ناخدا اوباما، کوه یخ را در افق دید، اما به کابین زیرین رفت و عرشه را در اختیار تعدادی افراد دست و پاچلفتی گذاشت!»