تهديدهاي پيش روي دولت پزشکیان

تهديدهاي پيش روي دولت پزشکیان

جهانبخش خانجانی» جريان اصلاحات كه در تداوم حركت تاريخي ملت ايران در انقلاب مشروطه، انقلاب شكوهمند اسلامي و حماسه بزرگ دوم خرداد همچنان بر مشي اصلاحي و رفرميستي خود تاكيد و اصرار دارد
اتحاد مثلث!

اتحاد مثلث!

فیاض زاهد - محمد مهاجری» وضعيت جديدي كه در سپهر سياست ايران رخ نموده تا حد كم نظيري استثنايي است. براي اثبات و انتقال اين باور تلاش مي‌شود در اين نوشته به برخي ابعاد آن اشاره شود
سه‌شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ - 2024 November 05
کد خبر: ۵۸۷۳۴
تاریخ انتشار: ۱۷ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۳:۵۰

سردار انتخابات !

تدبیر24 :فؤاد شمس - محسن رضایی نامی  است که برای مخاطبان فارسی زبان با نام انتخابات گره خورده است. تا جایی که حتی وقتی در اسکاتلند هم انتخابات و رفراندوم برگزار می‌شود در شبکه‌های اجتماعی فارسی زبان نام محسن رضایی در کنار دیگر گزینه‌ها مطرح است.
به گزارش سایت روزنو، ماجرا از علاقه بیش از حد برادر محسن به انتخابات آغاز می‌شود.  که در هر انتخاباتی محسن رضایی یا  خود کاندید می‌شد یا از لیست یا فردی حمایت می‌کرد. علاقه فرمانده سابق سپاه پاسداران به انتخابت تاجایی پیش رفته که حتی دلواپس‌تر از شورای نگهبان
از عملکرد این شورا در جریان ردصلاحیت های اخیر دفاع می‌کند.
اما ماجرای محسن رضایی با شورای نگهبان طولانی‌تر از این حرف‌هاست، آغاز داستان از زمانی شروع شد که محسن رضایی در نامه به آیت الله جنتی مدعی شد که نتیجه تجمیع آرای ثبت شده و امضا شده فرم‌های وزارت کشور توسط ناظران وی،  منجر به 7 تا 9 میلیون رأی قطعی برایش شده است. محسن رضایی در نامه‌ای به تاریخ 24/3/88 بیان کرد برآورد ستادهای و کارشناسان نشان می‌دهد که اینجانب در بدبینانه‌ترین وضعیت بین 3.5 تا 7 میلیون رأی داشتم هرچند که برخی از کارشناسان 9 میلیون رأی را نیز برآورد کردند. در اوج تب‌وتاب‌های مربوط به نتایج انتخابات خرداد 88 این اظهارت محسن رضایی با استقبال افکار عمومی هم مواجه شد.
از طرف دیگر سخنگوی شورای نگهبان وارد ماجرا شد.  کدخدایی مدعی شد که رضایی تشویش اذهان عمومی می‌کند! کدخدایی در پاسخ به ادعای رضایی، تصریح کرد: طبیعتاً قوه قضائیه باید پیگیر این موضوعات بوده و با کسانی که این‌گونه شایعات را مطرح می‌کنند، برخورد کند. زیرا شمارش آرا در مقابل دوربین‌های صدا و سیما و هیات‌های نظارت و اجرایی شورای نگهبان صورت گرفت.این کش و قوس‌ها ادامه داشت تا جای یکه محسن رضایی در تلویزیون باز هم "رأی مردم" را "ناموس" خود عنوان کرد.
محسن  رضایی بعد از این اتفاقات دوباره پیشنهاد «کمیسیون ملی انتخابات» روی آورد.  این ماجرای تازه برادر محسنِ انتخابات دوست،  از آنجا آغاز شد که رضایی در یک گفتگو گفت: «به نظر من اگر این حوادث پس از انتخابات منجر به یک اصلاح اساسی در انتخابات ایران شود، یک مقدار زیادی از آثار منفی این حوادث جبران خواهد شد و آن این است که ما باید در حقیقت انتخابات در ایران را یک بازنگری اساسی کنیم. اولاً من پیشنهاد می‌کنم یک کمیسیون ملی انتخابات به طور مستقل تشکیل شود که هیچ‌کدام از قوای سه‌گانه نتوانند بر روی آن اعمال نظر کنند و دولت نتواند بر روی آن اعمال نفوذ کند. کمیسیون ملی انتخابات می‌تواند زیر نظر مشترک سه قوه باشد.»
رضایی پس از طرح کردن این ایده در هر مراسمی حضور می‌یافت حتماً اشاره‌ای هم به این پیشنهاد می‌کرد. وی معتقد بود که برطرف نشدن نواقص کنونی نظام انتخابات فعلی منجر به تضعیف مردم سالاری دینی خواهد شد. هر چند رضایی بعدها اعلام کرد در این زمینه با نمایندگان مجلس صحبت خواهد کرد اما به نظر می‌رسد برادر محسن خودش هم الان طرحش را به  فراموشی سپرده  و باز هم شورای نگهبان  به منوال سابق برگزار کننده انتخابات است. جالب است که آیا الان به نظر محسن رضایی دیگر"تضعیف مردم‌سالاری دینی" رخ نمی‌دهد؟
پس از آن رضایی گاه و بی گاه در مصاحبه‌هایش نقطه نظرات خود درباره پایان دادن به اعتراضات پس از انتخابات را مطرح می‌کرد.  اما شاید در این میان یکی از نامه‌های وی بیش از همه این مواضع خبر ساز شد. نامه‌ای که رضایی پس از بیانیه شماره 17 میر حسن موسوی به رهبر معظم انقلاب نوشت آن قدر حساسیت برانگیز بود که رضایی دو بار مجبور به توضیح درباره آن شد.
رضایی در آن نامه آورده بود: «عقب‌نشینی آقای میرحسین موسوی از انکار دولت آقای احمدی‌نژاد و پیشنهاد سازنده ایشان به اینکه مجلس و قوه قضاییه به وظایف قانونی خود در قبال پاسخگو کردن دولت عمل کنند، هر چند دیر هنگام بود ولی می‌تواند سرآغاز یک حرکت وحدت بخش در جبهه معترضین با دیگران باشد.»
این عبارات دو روز بعد با واکنش کیهان مواجه شد و این روزنامه از این نامه تعبیر به «جام زهر دو» کرد و نوشت: «آقای رضایی بار دیگر به عقب نشینی موسوی از انکار دولت اشاره کرده است که این بخش دقیقاً تکرار همان ادعای غیرمنطقی و سؤال برانگیزی است که در نامه قبلی ایشان آمده بود. یعنی تحریف واقعیت و تبرئه سران فتنه از وطن فروشی، مأموریت برای بیگانگان و ...» چهره های سیاسی اصولگرا هم با عباراتی نظیر «بی دقتی»، «خطا» و «اشتباه» از نامه محسن رضایی یاد کردند.
در این میان تشکل‌های دانشجویی هم به نامه رضایی واکنش نشان دادند و از رضایی انتقاد کردند. حتی 162 نفر از پزشکان و اساتید دانشگاه و دوستان سابق محسن رضایی در نامه‌ای خطاب به او تاکید کردند: رسیدن به وحدت فقط در صور تی ممکن است که سران فتنه و آشوب به دروغ بزرگ تقلب در انتخابات اعتراف کرده و از پیشگاه ملت بزرگ ایران رسماً عذرخواهی و در برابر
خداوند متعال توبه کنند.
حجم انتقادات موجب شد دو روز بعد دفتر رضایی با صدور بیانیه‌ای به منتقدان اعلام کند که با دقت بیشتر نامه را بخوانید. «مطالعه دقیق واژه‌ها و عبارات محتوای نامه بسیاری از ابهامات و انتقادات غیرمرتبط با نامه را برطرف می‌کند. برداشت‌های خاص، گزینشی و غیرواقعی مثل "تطهیر برخی از فتنه‌گران"،"عدم رسیدگی به جرائم آنان" و "تعیین تکلیف برای مقام معظم رهبری" به هیچ وجه با نامه آقای رضایی همخوانی ندارد. حتی ادبیات نامه که بیانگر سربازی ایشان است نیز با برداشت‌های فوق همخوانی ندارد.»
اما گویا مثل جریان "ناموسی" آرای  7 تا 9 میلیونی برادر محسن، این جا هم محسن رضایی طاقت نیاورد و باز هم مسیر عوض کرد به صورتی که بعدها برادر محسن ناگهان "میر حسین موسوی" و "کروبی "را عمله آمریکا خواند و گفت‌ اصلاً قصدش آشتی و حکمیت نبوده است. محسن رضایی  در خصوص نامه 9 دی خود به رهبر انقلاب در سال 88 اظهار داشت: هیچ گاه "حکمیت" منظورم نبود بلکه منظورم وحدت بین مردم بود. رضایی در خصوص میرحسین موسوی و مهدی کروبی گفت: من آن دو را عمله آمریکا می‌دانم و در 25 بهمن 89 اعلام کردم اگر این دو نفر از مردم عذرخواهی نکنند مردم می‌توانند آنها را دستگیر کنند.
رضایی ادامه داد: شاید برخی بگویند چنین اظهارنظری دیرهنگام بوده است، اما هیچ کس موضعی مانند من در برابر سران فتنه نداشته است؛ اعتقاد دارم برای اثر بیشتر بایستی مواضعم در این باره را به موقع مطرح می‌کردم و زمانش وقتی بود که به دستگیری آنان منجر شد.
رضایی از دیرباز رابطه پیچیده‌ای با آیت الله هاشمی رفسنجانی داشته‌اند. در شرایط مختلف نیز از حمله و گزند به هاشمی دریغ نکرد است. با این اوصاف  در آخرین اظهار نظر محسن رضایی در واکنش به سوالی در مورد رابطه خود با آیت الله هاشمی، جنس نقدهای خود به هاشمی را ایدئولوژیک و فکری عنوان کرد.
سؤال این جا است که نقطه اختلاف ایدئولوژیکی و فکری رضایی و آیت الله هاشمی کجاست؟ به نظر می‌رسد  خود محسن رضایی به این سؤال به خوبی پاسخ داده است: "بعضی می گویند رهبری شورایی باشد یا چگونه باشد، شورای نگهبان دست از نظارت بردارد. این حرف‌ها جدایی دین از سیاست است. اگر شورای نگهبان با شجاعت اعمال قانون نکند، جدا کردن دین از سیاست است." حال باید دید که محسن رضایی با سابقه‌ی زیگزاگ رفتن در دنیای سیاست بالاخره در یک
نقطه می‌ایستد یا نه؟

بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما: