تهديدهاي پيش روي دولت پزشکیان

تهديدهاي پيش روي دولت پزشکیان

جهانبخش خانجانی» جريان اصلاحات كه در تداوم حركت تاريخي ملت ايران در انقلاب مشروطه، انقلاب شكوهمند اسلامي و حماسه بزرگ دوم خرداد همچنان بر مشي اصلاحي و رفرميستي خود تاكيد و اصرار دارد
اتحاد مثلث!

اتحاد مثلث!

فیاض زاهد - محمد مهاجری» وضعيت جديدي كه در سپهر سياست ايران رخ نموده تا حد كم نظيري استثنايي است. براي اثبات و انتقال اين باور تلاش مي‌شود در اين نوشته به برخي ابعاد آن اشاره شود
سه‌شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ - 2024 November 05
کد خبر: ۵۹۴۳۶
تاریخ انتشار: ۱۱ اسفند ۱۳۹۴ - ۲۱:۳۰

روایت صالحی از حمله به سفارت انگلیس

علی‌اکبر صالحی از ماجرای عجیب حمله به سفارت انگلستان در دوران مسئولیتش در وزارت خارجه سخن گفت.
 تدبیر24 :«خبرآنلاین» نوشته است: علی‌اکبر صالحی از مدیران خوش‌گفت‌وگوی جمهوری اسلامی است. وزیر خارجه سابق، که دو سالی است دوباره به شغل پیشین خود بازگشته و در سازمان انرژی اتمی حضور دارد، سال‌هاست در رده مدیران ارشد و رده یک نظام جمهوری اسلامی طبقه‌بندی می‌شود و روایت‌های او از اتفاقات و رخدادهای تاریخ جمهوری اسلامی خواندنی و شنیدنی است.

صالحی در بخشی از گفت‌وگوی مفصل خود با «خبرآنلاین»، به ماجرای حمله به سفارت بریتانیا و همزمانی آن حادثه با سخنرانی وی در جده و شرایط سختی که برای وزیر خارجه وقت ایجاد کرد، اشاره کرد که بخش‌هایی از آن روایت را در ادامه می‌خوانید.

«من آن زمان بنا به دعوت آقای ولید معلم وزیر خارجه سوریه به جده رفته بودم تا در سازمان همکاری‌های اسلامی سخنرانی کنم. دلیل آن حضور هم این بود که آن سازمان تصمیم گرفته بود سوریه را به دلیل حمله به سفارتخانه‌های کشورهای مختلف از جمله کشورهای عربی در دمشق، مجازات کنند؛ چراکه این اتفاقات را از چشم دولت می‌دیدند. آقای معلم به من زنگ زد و از من خواست به این کنفرانس بیایم و از موضع سوریه دفاع کنم.

من در راه بودم و متن صحبت‌هایم را آماده کرده بودم که بگویم حمله به این سفارت‌ها ربطی به دولت‌ها ندارد و نباید همه‌چیز را از چشم دولت دید و نگاه خصمانه‌ای با سوریه نداشته باشید و مسائلی از این دست، که یکباره به من خبر دادند در تهران به سفارت انگلستان حمله شده است. من واقعاً شگفت‌زده شدم. به یاد دارم که در یکی از بزرگراه‌های جده و در ماشین در حال حرکت بودیم که از راننده خواستم توقف کند تا مدتی فکر کنم و ابتدا تکلیف مسأله خودمان را روشن کنیم و بعد به سراغ سوریه و حمله به سفارت‌های عربی در دمشق برویم.

من بلافاصله با ایران تماس گرفتم و وضعیت را جویا شدم. از آن طرف وزیر خارجه انگلستان که آن زمان ویلیام هیگ بود با من تماس گرفت و من به ایشان گفتم از این اتفاق متأسف هستم ولی شما نگران نباشید، من مسأله را حل می کنم. ایشان گفتند مشکل ما این است که حدود پنج یا شش نفر از دیپلمات‌های ما که در سفارت بودند حتی نمی‌دانیم کجا هستند و نگران جان آنها هستیم. من به آقای هیگ اطمینان خاطر دادم که مشکلی پیش نمی‌آید.

از آن طرف مدام از تهران ماجرا را پیگیری می‌کردم و واقعاً هم مسأله حاد و مشکل بود و خیلی از مسئولان وقت هم با این حمله همراهی کردند و خیلی از جبهه‌های سیاسی هم با این ماجرا همراهی کردند و حتی در برخی رسانه‌ها نوشتند که ما باید ابتدا وزارت خارجه را اشغال می‌کردیم و بعد به سراغ سفارت بریتانیا می‌رفتیم.

ما واقعاً خیلی مظلومیت کشیدیم و الان اصلاً فضا قابل مقایسه با دوران بنده نیست. آن زمان از همه طرف و از همه گروه‌های سیاسی به من و وزارت خارجه حمله می‌کردند.

قبل از اینکه به سخنرانی برسم با تهران و لندن دائماً در تماس بودم تا سطح تنش‌ها بخوابد. از آن طرف هم به دوستانمان در وزارت خارجه گفتیم به سفارت انگلستان بروند و همراه سفیر و هیأت دیپلماتیک انگلیس باشند که مبادا خدایی نکرده در معرض خطر قرار گیرند. ضمن اینکه خروج نیروهای خودسر هم از سفارت به این سادگی انجام نشد و ما هرچه می‌گفتیم این افراد از سفارت بیرون نمی‌رفتند تا اینکه ساعت 11 شب بالاخره با رایزنی‌های فراوان، قائله ختم شد، هرچند هزینه‌های بسیاری متوجه کشور شد.

آن حادثه واقعاً اتفاق بسیار بد و تلخی بود که حتی حضرت آقا هم بسیار تند موضع گرفتند و گفتند: «من از این کار بدم آمد»، این خیلی تعبیر قوی و تندی بود و نشان از عمق آن رفتار غیرمسئولانه گروهی داشت که هزینه‌های فراوانی متوجه منافع ملی کشور کردند.»
بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما: