تهديدهاي پيش روي دولت پزشکیان

تهديدهاي پيش روي دولت پزشکیان

جهانبخش خانجانی» جريان اصلاحات كه در تداوم حركت تاريخي ملت ايران در انقلاب مشروطه، انقلاب شكوهمند اسلامي و حماسه بزرگ دوم خرداد همچنان بر مشي اصلاحي و رفرميستي خود تاكيد و اصرار دارد
اتحاد مثلث!

اتحاد مثلث!

فیاض زاهد - محمد مهاجری» وضعيت جديدي كه در سپهر سياست ايران رخ نموده تا حد كم نظيري استثنايي است. براي اثبات و انتقال اين باور تلاش مي‌شود در اين نوشته به برخي ابعاد آن اشاره شود
سه‌شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ - 2024 November 05
کد خبر: ۵۹۵۴۲
تاریخ انتشار: ۱۲ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۲:۲۴

نتیجه 30 برصفرهمه را غافلگیر کرد

روزنامه آرمان در صفحه سیاست گفت و گویی را با ناصر ایمانی، درباره مسائل انتخابات هفتم اسفند منتشر کرد.
تدبیر24 :در این گفت و گو که در شماره چهارشنبه 12 اسفند 1394 هجری خورشیدی با فعال و تحلیلگر سیاسی اصولگرا منتشر شد، می خوانیم: ناصر ایمانی از فعالان و تحلیلگران سیاسی اصولگراست، اما از آن اصولگرایانی که اهل مدارا و گفت وگو است. وی این بار نیز با چهره ای گشاده پاسخگوی پرسش های ما درباره مسائل پیرامون انتخابات هفتم اسفند بود. ایمانی می گوید به نظرش بهتر بود اصلاح طلبان لیست تهران خود را با کمتر از 30 نفر می بستند تا اینکه با چهره های ناشناس و بی تجربه رای تهران را به دست آورند. «آرمان» با وی گفت وگویی داشته است که در ادامه می خوانید:
**در یک نمای کلی این دوره انتخابات را چگونه ارزیابی می کنید؟
انتخابات هفتم اسفندماه از چند جهت انتخابات باشکوهی بود. به ویژه از این جهت که مشارکت مردم در آن قابل قبول بود و مردم حضور پرشوری در انتخابات داشتند. این میزان مشارکت نشان دهنده اقبال و اعتقاد مردم ما به نظام سیاسی و دستگاه های مجری انتخابات است. در این انتخابات همه جناح ها و جریان های سیاسی مشارکت کردند و کسی قهر نکرد. نکته دیگر اینکه این انتخابات حاشیه چندانی نداشت و در حد بسیار بالایی در سراسر کشور بدون تنش برگزار شد. چه از منظر رقابت های جریان های سیاسی و چه از منظر رقابت های قومی ای که در برخی شهرستان ها وجود دارد، کمتر با حاشیه ای رو به رو شدیم. این انتخابات بدون رخ دادن مساله ای برگزار شد که جای تشکر هم از وزارت کشور، هم شورای نگهبان و مردم و جناح های سیاسی دارد.
**قبل از انتخابات می گفتید لیست اصولگرایان در تهران از چهره های تندرو خالی است. به نظرتان دلیل اینکه حتی یک نفر از این لیست هم رای نیاورد چیست؟
بحث فقط بر سر تندرو بودن یا نبودن نیست. مردم تشخیص دادند به اصولگرایان رای ندهند.
**ترکیب مجلس را چگونه ارزیابی می کنید؟‍
من پیش تر از اینها و در چند ماه اخیر پیش بینی کرده بودم اکثریت اصولگرایان در مجلس فعلی (نهم) کاهش پیدا می کند، اما باز هم کمی بیش از 50 درصد مجلس دهم اصولگرا خواهد بود. تصور می کنم حدس من تقریبا درست از آب درآمده باشد. یعنی حدود50 درصد یا کمی بیشتر از 50 درصد مجلس اصولگرا خواهند بود، با این تفاوت که بسیاری از چهره های سرشناس اصولگرا در مجلس نخواهند بود. این تفاوت عمده مجالس نهم و دهم است.

**شما چه تحلیلی از رای غافلگیر کننده مردم تهران به تمامی افراد حاضر در لیست اصلاح طلبان دارید؟
من فکر می کنم هیچ کدام از اصلاح طلبان چنین انتظاری نداشتند که هر 30 نفرشان در تهران رای بیاورند. اگر کسی مدعی است که از قبل چنین توقعی داشته حتما دروغ می گوید. هیچ کس انتظار این میزان از رای به اصلاح طلبان را نداشت. شاید فکر می کردند 15 یا 20 نفر از اصلاح طلبان تهران وارد مجلس شوند، اما نتیجه 30-0 را هیچ کس پیش بینی نمی کرد. این نتیجه واقعا غافلگیر کننده بود. درباره دلایل رای نیاوردن اصولگرایان در تهران نیاز به بحث و بررسی وجود دارد. اما باید اذعان داشت که این نخستین باری نیست که شاهد رای نیاوردن کلی یک لیست در تهران هستیم. بعضی وقت ها یک اتفاقی برای نخستین بار رخ می دهد که بیشتر مایه تعجب می شود. ما این پدیده را در گذشته نیز شاهد بوده ایم. فرضا در مجالس چهارم و ششم و حتی مجالس هفتم و هشتم و نهم نیز رای تهران به صورت کلی به جریانی تعلق گرفت که همسو و همراه و حامی دولت وقت بود.
**اما حتی در مجلس ششم هم نتیجه به تعبیر شما 30-0 نشد؟
در آنجا هم ابتدا 30 اصلاح طلب رای آورده بودند. اما با ابطال برخی از صندوق ها آقای حداد عادل که آن سال هم نفر 31 شده بود، به جای نفر سی ام لیست اصلاح طلبان وارد مجلس شد و تا چند ماه اصلاح طلبان مجلس ششم اعتبارنامه ایشان را تایید نمی کردند و ایشان همین طور منتظر بود! اما حرف من این است که این پدیده رای دادن کامل به یک لیست در تهران قبلا هم تکرار شده است. نکته دوم این است که مردم تهران به دلیل اینکه رایشان مبتنی بر تجزیه و تحلیل های سیاسی است و برخلاف شهرهای دیگر، مردم عملا با نمایندگانشان برخورد و تعامل ندارند، بنابراین رای سیاسی می دهند. در این دوره هم تشخیص دادند به جریانی رای دهند که بر سر راه اجرای برنامه های دولت مانعی ایجاد نکنند.
**یعنی شما می گویید روال رای دادن مردم در تهران همواره رای دادن به حامیان دولت وقت است؟
بله تا حدودی. البته فارغ از مساله شهر تهران نیز می توان ادعا کرد مردم ایران عموما تمایل دارند که دولت و مجلس تقریبا با هم یکپارچه باشند. ممکن است که سیاسیون به دلایل سیاسی این تز را نپسندند، اما این گرایش عمومی در مردم ایران وجود دارد، یعنی مایل نیستند به واسطه تشکیل مجلسی منتقد دولت، فضای سیاسی کشور ملتهب شود.
این امر خاصه درباره دولت هایی که تازه بر سر کار آمده اند، صادق است. در این دوره نیز مردم نمی خواستند به دولت آقای روحانی که تنها دو سال از عمر آن می گذرد، با تشکیل مجلسی غیرهمسو ضربه وارد کنند. در گذشته نیز شاهد چنین تجربه ای بوده ایم. برای مثال دو سال بعد از روی کار آمدن دولت اصلاحات، مردم در انتخابات مجلس ششم با رای دادن یکپارچه به کاندیداهای اصلاح طلب، مجلسی تماما حامی دولت اصلاحات به وجود آوردند. پیش تر از آن در دور اول ریاست جمهوری آقایان هاشمی رفسنجانی و احمدی نژاد نیز همین رویه تکرار شده بود و مجالس چهارم و هفتم نیز هر دو تنها بعد از دو سال از روی کار آمدن دولت های وقت در همراهی با دولت تشکیل شدند. فرضا آن زمان که آقای هاشمی به عنوان شخصیتی اصولگرا -راست سنتی آن زمان- مطرح بودند، مردم در انتخابات مجلس چهارم به مجلسی رای دادند که اکثریت آن با جناح راست بود.
برداشت عمومی مردم این طور است. مگر اینکه انتخابات مجلس اواخر عمر دولت باشد و مردم به تفکر جدید و ناهمسو با دولت رای دهند. در این دوره هم چون تنها دو سال از عمر دولت یازدهم می گذرد، مردم اجازه ندادند کسانی که منتقد یا مخالف دولت هستند به مجلس راه پیدا کنند. البته این مساله در تهران پررنگ تر است، چرا که در شهرهای دیگر و شهرستان های کوچک همواره مسائل قومیتی و روابط خویشاوندی و قومی حاکم است.
**بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال 92، آقای علی ربیعی- استاد دانشگاه و وزیر فعلی کار- در بیان دلایل رای آوری آقای روحانی آن را به ردصلاحیت آیت ا... هاشمی مرتبط دانستند و گفتند ایرانی ها وقتی احساس می کنند یک نفر مظلوم واقع شده است، بیشتر به سمت و سوی آن می روند. شما فکر نمی کنید یکی از دلایل رای مردم تهران را بتوان بر اساس چنین منطقی تحلیل کرد؟
نه، چنین تصوری ندارم. تحلیل ایشان را قبول ندارم. اینکه بگوییم آقای روحانی به خاطر مظلومیت آقای هاشمی رای آوردند، تحلیل ناقصی است. آقای روحانی کمی بیش از50 درصد آرا را کسب کردند و نیمی از مردم به ایشان رای ندادند. حرف ایشان زمانی درست بود که آقای روحانی مانند رئیس دولت اصلاحات بیش از 70 درصد آرای مردم را به دست می آورد. اگر در جبهه مقابل آقای روحانی آن تشتت و حضور چند کاندیدای اصولگرا وجود نداشت، آیا ممکن بود آقای روحانی رای بیاورد؟ درباره این انتخابات هم قبول می کنم که مردم مظلوم را دوست دارند اما تصور نمی کنم دلیل رای مردم مظلوم واقع شدن یک جناح باشد. البته من قصد ندارم فاکتور مظلومیت را به کلی منکر شوم. اما به نظرم این مساله جایگاه پایینی دارد.
**یعنی شما ردصلاحیت ها و اتهاماتی همچون لیست انگلیسی را دلیل رای آوری اصلاح طلبان نمی دانید؟
بنده ردصلاحیت گسترده اصلاح طلبان را قبول ندارم. به نظرم این ادعا بیشتر شبیه تبلیغات سیاسی است. آیا اصلاح طلبان آمده اند بگویند چه تعداد از اصولگرایان هم در این دوره ردصلاحیت شدند؟! نخیر. نمی گویند!
**شما آماری از ردصلاحیت اصولگرایان دارید؟
نمی دانم. آمار نگرفته ام. هر وقت اصلاح طلبان تعداد ردصلاحیت هایشان را شمردند، ما هم می شماریم!
**اصلاح طلبان اعلام کردند که نزدیک به سه هزار نفر از کاندیداهایشان ردصلاحیت شده اند. شما قبول ندارید؟
شاید آن کسانی را که مشکل مواد مخدر داشته اند هم حساب کرده اند! اینکه نمی شود! مگر می شود این تعداد چهره شاخص اصلاح طلب در کشور وجود داشته باشد؟! اگر آن قدر اصلاح طلب در کشور وجود داشت که امروز آقایان اصلاح طلب این لیست را نمی بستند که از 30 نفر آن 25 تایشان ناشناخته اند! اصلاح طلبان اگر راست می گویند اسامی این تعداد ردصلاحیت شده را اعلام کنند! چقدر چهره شاخص اصلاح طلب در این دوره ردصلاحیت شده است؟! وقتی می گویم چهره شاخص فرضا فردی مانند آقای منتجب نیا. چند نفر مثل ایشان شاخص بوده اند و ردصلاحیت شده اند؟! بله تعدادی از آنها ردصلاحیت شدند. اما به نظرم ادعای ردصلاحیت گسترده فضا سازی بود.
**شما گفتید 25 نفر از کاندیداهای لیست اصلاح طلبان در تهران ناشناخته اند. به نظر شما از منظر منافع ملی بهتر نبود که چهره های سرشناس اصلاح طلب که سابقه وزارت و وکالت و مدیریت در رده بالای کشور داشتند، ردصلاحیت نمی شدند و به جای این 25 نفر شاهد حضور چهره های طراز اول اصلاح طلب در مجلس می بودیم؟
مطلب اول اینکه من علت ردصلاحیت چهره های شاخص اصلاح طلبان را نمی دانم. شاید واقعا دلیل مستند و موجهی وجود داشته است که به علت حفظ آبروی فرد گفته نمی شود. شاید هم علت برخی از ردصلاحیت ها سیاسی بوده باشد. اما مطلب دوم این است که آیا واقعا اصلاح طلبان از بین نفرات تایید صلاحیت شده شان، به جز این 5 چهره شناخته شده هیچ کاندیدای دیگری نداشتند؟! من می گویم بیش از 1000 نفر اصلاح طلب درجه دوم تایید شده در تهران وجود داشته است.
**شما اصلاح طلب شناخته شده و تایید صلاحیت شده ای می شناسید که در لیست قرار نگرفته باشد که حالا این خرده را بر اصلاح طلبان می گیرید؟
من الان حضور ذهن ندارم.
**من با قاطعیت می گویم وجود نداشته است. اصلاح طلبان از بین افراد کمتر شناخته شده ای که گرایش اصلاح طلبی داشتند، فراخوانی دادند و از بین افراد مراجعه کننده این افراد حاضر در لیست را بنا به شاخصه هایی انتخاب کردند. در این صورت چه پاسخی دارید؟
فرض کنیم که حرف شما درست است و کسی وجود نداشته است. اما این لیستی که اصلاح طلبان در تهران به مجلس فرستاده اند اصلا هیچ سابقه فعالیت سیاسی ندارند. نه حتی فعالیت سیاسی، که در هیچ جا فعالیتی نداشته اند. مطلقا در زمینه مطبوعات، سیاست، اقتصاد، فرهنگ و کتاب نویسی و اصلا یک جایی، هیچ سابقه ای از آنها وجود ندارد. حرف من این است که با فرض قبول این سخن که همه چهره های شاخص اصلاح طلب ردصلاحیت شده اند، آیا نمی توانستند از چهره هایی کمتر شناخته شده درجه دوم که دارای ویژگی خاصی مثل تدریس در دانشگاه هستند، استفاده کنند؟! جریان اصلاح طلب جریانی است که بیشتر با محافل آکادمیک و علمی ارتباط دارد. این را هیچ کدام از اصولگرایان نیز منکر نیستند. واقعا در بین همان چند صد نفری که در پی فراخوان اصلاح طلبان مراجعه کرده بودند، واقعا 5 نفر استاد دانشگاه مبرز که در دانشگاه خودشان شناخته شده باشند، وجود نداشته است؟! کسانی که چهره های مطرح علمی در رشته خود باشند.
**در این لیست البته تا جایی که من می دانم دست کم 7 استاد دانشگاه وجود دارد و هم چهره های فعال در زمینه مطبوعات و فرهنگ و حوزه های دیگر.
نقد من این است که این لیست انتظار من به عنوان کسی که از منظر منافع ملی نگاه می کند را برطرف نمی کند. اصلاح طلبان وقتی که این لیست را می بسته اند با فرض این بوده است که این افراد بالاخره ممکن است رای بیاورند دیگر! حالا این اتفاق افتاد! ای کاش لیستی می بستند که می توانستند با اتکای با آن کشور را اداره کنند. حتی می توانستند برخی چهره های توانمند و تایید صلاحیت شده شان در شهرهای دیگر را در لیست تهران قرار دهند. این که مشکلی نداشت دیگر!
**وقتی اصلاح طلبان احتمال می دادند که در تهران رای خوبی کسب می کنند، بنا بر چه منطقی باید با فراخواندن چهره های سرشناس خود از شهرهای دیگر شانس پیروزی خود در آن شهرها را از بین می بردند؟!
عرض من این است که لیستی در تهران می بستند که از اداره کشور بر آید. بحث من جناحی نیست.
**بر فرض اینکه حتی چهره های درجه دوم اصلاح طلبان هم تایید نشده باشند، به نظر شما اصلاح طلبان برای بستن لیست تهران خود باید چه می کردند؟
به نظر من بهتر بود که لیست تهران خود را با کمتر از 30 نفر می بستند!
**یعنی لیست خود را مثلا 10 نفره می بستند؟! به نظر شما این حرف با منطق همخوان است؟!
بله، اشکالی ندارد. چه کسی گفته است که لیست باید حتما 30 نفره باشد؟! حرف من این است که ما قرار است فردا با این افراد کشور اداره کنیم. با اصلاح طلب و اصولگرایش کاری نداریم. وقتی فردا روزی قرار است این افراد به لایحه ای رای دهند و قانون تصویب کنند، دیگر اصلاح طلب و اصولگرا معنا ندارد.
**برگردیم به اصولگرایان. دلایل دیگر شما برای رای نیاوردن اصولگرایان چیست؟
البته اقبال مردم به اصولگرایان -منهای پایتخت- در سراسر کشور 50 درصد بوده است که میزان قابل قبولی ارزیابی می شود. اما به نظرم تصور مردم این است که دولت آقای روحانی می تواند گشایش های اقتصادی در کشور به وجود آورد. همچنان که توانست مساله تحریم ها را حل کند. بنابراین باید کسانی را که از این روند انتقاد می کنند، کنار گذاشت تا دولت با کمک مجلس همسو، امکان دستیابی به اهداف خود را داشته باشد. ضمنا مردم برخی برخوردهایی که چهره های رادیکال اصولگرا در مجلس نهم داشتند را نمی پسندند. مردم با تندروی مخالفند. این را در مجلس ششم هم شاهد بودیم. مردم با بر هم زدن آرامش مخالفند. فکر می کردند مجلس فعلی با برخی از تندروی ها آرامش جامعه را بر هم زد.
**ارزیابی شما از انتخابات خبرگان چیست؟
به نظر من ترکیب خبرگان تغییر جدی ای نکرد. اما درباره آیات مصباح، جنتی و یزدی، به نظرم این آقایان-از هر کانالی، داخلی یا خارجی- از روزهای قبل از انتخابات مورد هجوم واقع شدند و نتیجه آن شد که دیدیم. به نظر می رسد که در خبرگان بعدی مهم ترین بحث بر سر ریاست خبرگان باشد. رئیس فعلی، آیت ا... یزدی که دیگر حضور نخواهند داشت، پس به نظرم رقابت بر سر ریاست خبرگان بین آقایان هاشمی رفسنجانی، جنتی و آملی لاریجانی خواهد بود.
**به نظر شما مجلس دهم از مجلس فعلی عملکرد بهتری خواهد داشت؟
نخیر، چنین تصوری ندارم. مجلس آینده تغییر جدی ای از منظر کارآمدی با مجلس فعلی نخواهد داشت. حتی اگر 30 نفر لیست اصولگرایان در تهران هم به جای اصلاح طلبان وارد مجلس می شدند، باز هم تغییر جدی ای از منظر کارآمدی در مجلس اتفاق نمی افتاد.
*منبع: روزنامه آرمان
بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما: