تهديدهاي پيش روي دولت پزشکیان

تهديدهاي پيش روي دولت پزشکیان

جهانبخش خانجانی» جريان اصلاحات كه در تداوم حركت تاريخي ملت ايران در انقلاب مشروطه، انقلاب شكوهمند اسلامي و حماسه بزرگ دوم خرداد همچنان بر مشي اصلاحي و رفرميستي خود تاكيد و اصرار دارد
اتحاد مثلث!

اتحاد مثلث!

فیاض زاهد - محمد مهاجری» وضعيت جديدي كه در سپهر سياست ايران رخ نموده تا حد كم نظيري استثنايي است. براي اثبات و انتقال اين باور تلاش مي‌شود در اين نوشته به برخي ابعاد آن اشاره شود
سه‌شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ - 2024 November 05
کد خبر: ۵۹۸۷۷
تاریخ انتشار: ۱۷ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۲:۵۵
بازار پر رونق آرایشگاه‌های زنانه در روزهای پایانی سال

وقت آرایشگاه گرفتی؟

خانم‌ها در یک ردیف کنار هم نشسته‌اند. کلاه‌های مشمائی روی سرشان است و یک شنل از همان جنس، روی شانه همه‌شان دیده می‌شود. با این شکل و شمایل، همه‌شان یک جورهایی شبیه هم شده‌اند.

 تدبیر24:  یکی دو نفرشان مجله‌ای دست گرفته‌اند و ورق می‌زنند. بعضی‌ها هم مشغول صحبت با هم هستند و چند نفری هم ساکتند و هیچ کار خاصی نمی‌کنند. همه‌شان منتظرند. منتظر اینکه وقت شستن رنگ روی سرشان برسد. هرکدام حداقل چندساعتی می‌شود که اینجا هستند؛ آرایشگاه زنانه‌ای در یکی از مناطق شمال شرق تهران. دم عید است و آرایشگاه، شلوغ. هرچه باشد همه می‌خواهند برای شروع سال نو، هرچه در توان دارند انجام دهند تا ظاهر خوبی داشته باشند.

بوی رنگ مو و انواع مواد آرایشی در فضا پخش است. آرایشگرها فرز و سریع کار می‌کنند. می‌خواهند از وقتشان حداکثر استفاده را بکنند. یکی‌شان شینا است. 27 ساله. دارای مدرک کارشناسی در رشته روانشناسی. سه سال پیش لیسانس گرفته. از یک سال قبلش در سالن کار می‌کرده: «آرایشگری را دوست دارم. علاقه خودم بود. رشته خودم را هم البته دوست دارم اما فعلا نمی‌توانم کاری مرتبط با آن داشته باشم. درآمد آرایشگری خوب است و اگر بخواهم بدون تعارف بگویم، وقتی آدم در این کار باشد و این درآمد را داشته باشد، دیگر راضی به حقوق‌بگیری نمی‌شود.»

شینا رنگ‌کار است. اینجا هرکس تخصصی دارد. مثل آرایشگاه‌های قدیم نیست که یک آرایشگر بود که خودش همه کار انجام می‌داد و نهایتاً یک وردست برای خودش می‌آورد که کمک کارش باشد. رنگ‌کارها دم عید حسابی سرشان شلوغ است. وقت‌هایشان را از سه ماه پیش داده‌اند و تا دم عید اصلاً وقت خالی ندارند. شاهدش، سررسید شیناست که همه صفحه‌هایش پر شده است.

شینا می‌گوید: «مشتری‌های خودم می‌دانند که باید خیلی زود وقتشان را برای عید بگیرند. بعضی مشتری‌ها هم از طرف دیگران معرفی شده‌اند یا تازه به سالن می‌آیند. سعی می‌کنم برای جذبشان، وقتی برایشان خالی کنم. معمولاً نزدیک عید اینطوری است که تا ساعت 12 شب سرکار هستم. روزهای آخر که گاهی تا 2، 3 نیمه شب هم طول می‌کشد. دیگر نمی‌توانم روی پا بایستم. حتی وقت نمی‌کنم ناهار و شام بخورم ولی همین که کار مشتری‌هایم را راه بیندازم و آنها راضی باشند، برایم کافی است.»

درآمد شینا ثابت نیست ولی آنجور که می‌گوید، کمتر از 5 میلیون تومان در ماه نمی‌شود. البته دو ماه آخر سال، حسابش جداست و چیزی حدود 8 تا 9 میلیون تومان در ماه، درآمد برای رنگ‌کار دارد. این، منهای سهمی است که شینا باید به مدیر سالن بپردازد. البته درآمدها، بسته به آرایشگاه‌های مختلف فرق می‌کند، همانطور که قیمت‌ها همه‌جا ثابت نیست.

خانم مهدوی یکی از مشتری‌هاست. یکی از همان خانم‌هایی که کلاه به سر در انتظار نشسته. کارمند است. 10 سال سابقه کار دارد و با حساب اضافه‌کاری و باقی مزایا، حداکثر حدود یک میلیون و 800 هزار تومان در ماه حقوق می‌گیرد. برای رنگ و مش مو در آرایشگاه، 450 هزار تومان هزینه کرده است. با کوتاهی مو و خرده‌کاری‌های دیگر، فکر می‌کند که 550 هزار تومان برایش تمام شود. این، یعنی چیزی حدود یک سوم حقوق ماهیانه‌اش. «عید است دیگر. آدم سالی یک بار تغییر و تحول اینطوری به خودش می‌دهد. البته مش مو، دو سه ماه یک بار نیاز به ترمیم و نگهداری دارد که آن هم هزینه بر است. اما خب، آدم نیاز به تنوع دارد دیگر.»

خانم مهدوی سه ساعتی می‌شود که در آرایشگاه منتظر است. فکر می‌کند دو سه ساعت دیگر کارش تمام می‌شود. «می‌دانستم کارم زیاد طول می‌کشد، برای همین امروز را کلاً مرخصی گرفته‌ام. تازه الان که خوب است. هفته آخر که دیگر خیلی شلوغ می‌شود.»

یکی دیگر از خانم‌ها خاطره‌ای از سال گذشته تعریف می‌کند: «پارسال شب عید، یک خانم جوان گویا از بعدازظهر در آرایشگاه بوده. چند تا کار داشته از جمله رنگ و مش که طول می‌کشد. بچه کوچکش را پیش شوهرش گذاشته بود و مدام هم زنگ می‌زد خانه و خیلی نگران بود. فکر می‌کنم ساعت 9 شب بود که از بیرون در صدای داد و فریاد شنیدیم. صدای مردی بود که با فریاد، چیزهایی می‌گفت. معلوم شد که شوهر همان خانم است که داد و بیداد راه‌انداخته. می‌گفت، یعنی چه که بچه‌ات را از ظهر انداخته‌ای و رفته‌ای؟! چه مسخره بازی است؟! خانم بیچاره از خجالت سرخ شده بود. کارش را جمع و جور کردند و رفت. اینطوری افراطی هم خوب نیست دیگر. بعضی‌ها فکر می‌کنند چون دم عید است باید ظاهرشان را کلاً تغییر دهند. من خودم اگر موهایم سفید نبود اصلاً سراغ رنگ کردن و اینها نمی‌رفتم.»

مهرناز، ناخن‌کار آرایشگاه است. برای کاشت و طراحی ناخن به مشتری‌ها وقت می‌دهد. او هم مثل شینا، تمام وقت‌هایش را از دو سه ماه پیش به مشتری‌ها داده و تا آخر سال اصلاً وقت ندارد. مشتری‌هایش معمولاً ثابت هستند. آنها که برای کاشت ناخن می‌آیند، باید مرتب برای ترمیم مراجعه کنند.

«خیلی‌ها هستند که در طول سال برای کاشت و ترمیم ناخن مراجعه می‌کنند. بعضی‌ها هم فقط دم عید این کار را انجام می‌دهند. مثلاً کارمند و دانشجو هستند و فقط در ایام تعطیلات عید می‌خواهند ناخن بلند و آراسته داشته باشند. به هرحال کار ظریفی است و نیاز به زمان دارد و من هم برای مشتری‌هایم وقت می‌گذارم تا کار خوبی ارائه دهم. اینجا آرایشگاه نسبتاً معروفی است و خیلی نیاز به تبلیغ ندارد اما بعضی از دوستان و همکارانم را می‌شناسم که همین کار را در سالن‌های کوچک و گمنام یا حتی در خانه انجام می‌دهند و درآمد خوبی هم دارند. بیشتر هم در اینستاگرام و تلگرام برای کار خودشان تبلیغات می‌کنند.»

مهرناز 29 ساله و فوق دیپلم است. می‌گوید:« امکان این را داشتم که درسم را ادامه دهم یا در حرفه دیگری مشغول به کار شوم، اما کار کردن در محیط زنانه را ترجیح می‌دهم. اینطوری راحت‌ترم. درآمدم هم خوب است. البته کار آرایشگری با اینکه درآمدش خوب است اما ریزه‌کاری‌های خودش را دارد و آدم باید حواسش کاملاً جمع باشد. آرایشگر خوب باید به روز باشد و بتواند همیشه نظر مشتری‌هایش را جلب کند. گذشته از آن با این بازار رقابتی که در کار وجود دارد، باید همیشه مشتری‌های ثابتی برای خودش داشته باشد و تلاش کند مشتری‌های جدید جذب کند.

خیلی از آرایشگرها با تبلیغات مختلف این کار را می‌کنند که اتفاقاً بعضی‌هایشان هم خیلی در این کار موفق بوده‌اند و اسم و رسمی به هم زده‌اند که البته همین مشهور شدن، باعث به دردسر افتادن بعضی‌هایشان هم شده. به هرحال رقیب زیاد است.»

مدیر آرایشگاه، خانمی پنجاه و چند ساله است. صندوقدار و حسابدار دارد و خودش فقط کار مدیریت و نظارت را انجام می‌دهد. می‌گوید:« مردم فکر می‌کنند آرایشگری کار ساده‌ای است. فکر می‌کنند آرایشگرها از صبح در محیطی شاد کار می‌کنند و آخر شب هم دخل‌شان پر و پیمان است. انکار نمی‌کنم که آرایشگری درآمد بالایی دارد اما آن‌طور که همه فکر می‌کنند، کار راحتی نیست. من خودم سال‌ها آرایشگر بوده‌ام. قبل از اینکه برای خودم سالن مجزا داشته باشم، در سالن‌های مختلف کار کرده‌ام. به خاطر سرپا ایستادن‌های طولانی، واریس گرفته‌ام. دیسک کمر هم دارم. الان اصلاً نمی‌توانم 10 دقیقه سر پا بایستم. 15 سالی هست که بازنشسته شده‌ام.»

خانم مدیر برایش مهم است که در سالن زیبایی‌اش، کار غیرقانونی و خلاف عرف انجام نشود: «ما کار مدل‌ها را قبول نمی‌کنیم. به هرحال باید تابع قانون کشور باشیم. وقتی کاری غیرقانونی است، ترجیح می‌دهم که اصلاً سراغش نروم هرچند درآمد خوبی داشته باشد. اینجا از فال قهوه و این چیزها هم خبری نیست. مشتری‌ها به ما اعتماد دارند. بیشترشان را هم می‌شناسیم. خیلی اتفاق‌ها در سالن‌های زیبایی افتاده. سارق‌هایی بوده‌اند که با پوشش مشتری از مشتری‌های آرایشگاه‌ها دزدی می‌کرده‌اند. خوشبختانه ما تا به حال چنین مواردی نداشته‌ایم.»

گذراندن ساعت‌های طولانی در آرایشگاه‌های زنانه، کاری است که خیلی از خانم‌ها با میل و رغبت آن را انجام می‌دهد. مثل یکی از کلاه به سرها که به قول خودش، اینجا یکی از بهترین مکان‌هایی است که می‌تواند وقت بگذراند و حوصله‌اش سرجایش بیاید: «آدم آنقدر داستان و ماجرا اینجا می‌شنود که اصلاً نمی‌فهمد وقتش چطور می‌گذرد. من که اینجا را خیلی دوست دارم. بهتر از خانه نشستن است.»

وقت گذرانی در آرایشگاه، یک چیز است و میل افراطی به کسب زیبایی، یک چیز دیگر. دکتر ژاله بهروان، روانشناس، نبود اعتماد به نفس را دلیل روی آوردن خانم‌ها بخصوص خانم‌های جوان به آرایش کردن افراطی می‌داند: «البته همیشه هم نمی‌شود به کسی که آرایش می‌کند یا زیاد از خدمات آرایشی استفاده می‌کند، برچسب زد و او را دچار اختلال روانی عنوان کرد اما مشکل زمانی به وجود می‌آید که شخص در صورت آرایش نکردن، دچار اضطراب و افسردگی شود. به عنوان مثال خانم‌های جوانی هستند که اتفاقا رنگ موی طبیعی‌شان بسیار هم زیباست ولی به رنگ کردن دائم مو یک جورهایی اعتیاد پیدا کرده‌اند و گمان می‌کنند با رنگ موی طبیعی‌شان جذاب و زیبا نیستند که این، نوعی اختلال است و نیاز به درمان دارد.»

بهروان ادامه می‌دهد: «گاهی انجام این امور، باعث ایجاد رقابت بین خانم‌ها می‌شود که رقابت ناسالمی است و به بروز چشم و هم چشمی می‌انجامد و بار روانی و اقتصادی به خانواده‌ها تحمیل می‌کند. باید زمینه ابراز هویت و بروز خلاقیت‌ها در افراد فراهم شود تا امکان رقابت مثبت و فعالیت مفید وجود داشته باشد.»

روزهای آخر سال، همان زمانی است که خیلی‌ها حتی اگر در طول سال گذرشان به آرایشگاه نیفتد، هوس می‌کنند برای سال جدید، دستی به سر و صورت بکشند و چهره‌ای عوض کنند؛ سنتی که از قدیم مانده، اما مشاطه‌های سرخانه آن موقع کجا و سالن‌های زیبایی مجلل حالا کجا؟!
بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما: