تدبیر24:هرچند ما جامعه اي آرمانگرا داريم و همه افراد جامعه بر آرمان هايشان پايبند اند. اما درصد واقع گرايي افراد جامعه ما بيشتر از آرمان خواهي شان است و اين مسئله است كه در آنها تناقض به بار نمي آورد. افراد جامعه ما بيشتر دوست دارند يك داستان از زندگي واقعي يك شخصيت تماشا كنند تا يك افسانه را.
سریال كيميا كه اخيرا از شبكه دوم سيما پخش شد پر بيننده ترين سريال در سال ٩٤ بود. طيف گسترده اي از اقشار جامعه اين مجموعه تلويزيوني را دنبال مي كردند. اين سريال در جريان داستان زندگي يك خانواده برخي مباحث سياسي ،اجتماعي و تاريخي ايران را نيز مطرح كرد از اين رو طرفداران زيادي نيز داشت.
به گزارش آستان، نسرین زارعی روان شناس و پژوهشگر مسائل اجتماعی گفت:مجموعه كيميا سه دوره تاريخي را پشت سر گذاشت. دوره اول انقلاب و پيش از انقلاب بود و وقايع تلخ و شيرين آن دوره تاريخي را به نمايش گذاشت و حتي خاطرات خيلي از خانواده ها از اين دوران زنده شد. دوره بعدي دوران دفاع مقدس بود كه دست اندرکاران فيلم بسيار هنرمندانه و با ظرافت وقايع مربوط به جنگ و پشت سنگرهاي جنگي را به تصوير كشيدند. به طوريكه بسياري از افراد جامعه كه از نزديك شاهد اين وقايع نبودند و حتي نسل هاي پس از جنگ اين حقايق را بخوبي درك كردند.
این روان شناس در خصوص دوره سوم افزود: دوره سوم كه دوران حاضر را به تصوير كشيد و صرفا به اتفاقات زندگي شخصيت اصلي داستان پرداخت.
زارعی در ادامه گفت:اين سريال در كل به لحاظ فني و اصول هنري مورد نقد است ولي از آنجا كه نقد در اين حوزه ها از زمينه مورد بحث ما خارج است ما صرفا به نقد روانشناسي و اجتماعي و قدري هم روانشناسي اجتماعي فيلمنامه مي پردازيم.
این پژوهشگر اجتماعی تصریح کرد:يكي از نقدهايي كه مطرح است اينكه شخصيت اول فيلم يعني همان كيميا دختري است با ويژگي هاي فردي و شخصيتي مبارزه طلب و خود محور كه گاها پيش داوري هاي عجولانه مي كند. اين شخصيت، كه داستان به نوعي حول محور زندگي او مي چرخد در چندين واقعه از زندگي اش براساس همين ويژگي ها تصميم هاي نادرستي مي گيرد. شايد داشتن اين خصيصه هاي شخصيتي براي يك فرد انقلابي و مبارز مناسب و مطلوب باشد اما اين ويژگي هاي بارز رفتاري او در كل الگوي خوبي براي برخي از افراد جامعه نبود.
به گفته زارعی ، كيميا در اين سريال به بهانه هاي سست و ناپايداري آرش را براي مدت ها رها كرد و به خرمشهر رفت و يا با همين بهانه ها از او طلاق گرفت. او در ذهن خود با استناد به گفته هاي ديگران آرش را محكوم مي كرد بدون اينكه دليل و مدرك معتبري براي اين محكوميت ها داشته باشد. به طور كلي يكي از نقاط ضعف سريال كيميا بخش طلاق او بود. دلايل كيميا براي طلاق كافي و قانع كننده نبود. او به سرعت طلاق گرفت و زندگي موفقيت آميز بعدی را به سرعت آغاز كرد. اين مسئله متاسفانه پيام هاي مناسبي را به جامعه مخابره نمي كند. چون در جامعه ما تاكيد بر ازدواج و حفظ خانواده است. از اين رو طلاق گرفتن نياز به دلايل قاطع دارد يعني زن و شوهر بايد دلايل قانع كننده اي داشته باشند كه دادگاه بتواند راي به طلاق آنها صادر كند. از طرفي بسياري از زوجين كه از هم جدا مي شوند زندگي بعدي شان چنين كيفيتي را ندارد و حتي تبعاتي را هم به دنبال دارد.
این روان شناس با اشاره به نقد دیگر كه به اين مجموعه وارد است بیان داشت:بحث ابعاد شناختي فيلم بیشتر مورد توجه است. اگر بخواهيم به زبان ساده تر روند يك فيلم نامه را شرح دهيم بدين شكل است كه هر فيلم نامه اي نخست موضوعي در آن مطرح مي شود بعد به تدريج مسئله و مشكل مطرح شده و در نهايت با پايان فيلم به حل مسئله مي رسد. بسياري از فيلم هاي توليد كشور ما موضوع فيلم جذاب است و به طور جدي و حرفه اي مطرح مي شوند اما در پايان به حل مسئله هوشمندانه و مناسب نمي رسند. به همين دليل هم هست كه اغلب ببينده ها معتقد اند فيلم هاي ايراني به خوبي و خوشي تمام مي شوند و حتي مي توانند پايان فيلم را پيش بيني كنند چون به جاي حل مسئله ،صورت مسئله عوض مي شود.
این روان شناس و پژوهشگر اجتماعی ادامه داد:فيلم كيميا هم مستثني از اين قاعده نبود آرش پدري بود كه آزاده را عاشقانه و به شيوه يك پدر اصلي بزرگ كرد ولي چون فيلم به پايان نزديك مي شد و آزاده مي بايست تصميم بگيرد كه پيش كيميا در ايران بماند يا به فرانسه برود طي يك توطئه و حادثه اي آرش به قتل رسيد و آزاده در نهايت در ايران ماند.
زارعی افزود: هرچند ما جامعه اي آرمانگرا داريم و همه افراد جامعه بر آرمان هايشان پايبند اند. اما درصد واقع گرايي افراد جامعه ما بيشتر از آرمان خواهي شان است و اين مسئله است كه در آنها تناقض به بار نمي آورد. افراد جامعه ما بيشتر دوست دارند يك داستان از زندگي واقعي يك شخصيت تماشا كنند تا يك افسانه را. بنابراين اگر آرمان ها از واقعيت ها خيلي فاصله داشته باشند فيلم به حاشيه مي رود. آزاده كه در كشور فرانسه در حال گرفتن تخصص از يك دانشگاه معتبر است به ناگاه درگیر وقايعي شده و در نهايت درس و تخصص را كنار گذاسته و تصميم به ماندن مي گيرد. اين تصميم چندان نزديك به واقعيت نيست از همين رو است كه در پايان برخي فيلم ها و سريال ها درصد زيادي از بينندگان يا ادامه تماشاي فيلم را رها كرده و يا آن را سريالي با پايان ضعيف ارزيابي مي كنند.
گفتنی است،در نهايت يادمان نرود كه هميشه پايان خوش به معناي پاياني خوب براي يك داستان نيست گاه در بطن يك ماجراي تلخ درسي است كه در شيريني خوشي ها نمي گنجد.