تهديدهاي پيش روي دولت پزشکیان

تهديدهاي پيش روي دولت پزشکیان

جهانبخش خانجانی» جريان اصلاحات كه در تداوم حركت تاريخي ملت ايران در انقلاب مشروطه، انقلاب شكوهمند اسلامي و حماسه بزرگ دوم خرداد همچنان بر مشي اصلاحي و رفرميستي خود تاكيد و اصرار دارد
اتحاد مثلث!

اتحاد مثلث!

فیاض زاهد - محمد مهاجری» وضعيت جديدي كه در سپهر سياست ايران رخ نموده تا حد كم نظيري استثنايي است. براي اثبات و انتقال اين باور تلاش مي‌شود در اين نوشته به برخي ابعاد آن اشاره شود
سه‌شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ - 2024 November 05
کد خبر: ۶۰۶۸۵
تاریخ انتشار: ۱۳ فروردين ۱۳۹۵ - ۱۹:۵۵

یک روز با پی گیرترین حامی زنان

شهیندخت مولاوردی معاون امور زنان و خانواده یکی از اعضای دولت است که همواره در مقابل نوک تیز پیکان انتقاد تندروها حرکت می کند.
تدبیر24  : از پشت میز دفترخانه اسناد رسمی اش آمده و نشسته بر مسند معاونت زنان و خانواده ریاست جمهوری، سردفتر اسناد رسمی که بوده برای محقق کردن شروط ضمن عقد تلاش می کرده؛ تغییری برای حقوق متعادل زن و مرد، این روزها اما در بالاترین سطح برای تحقق برابری جنسیتی تلاش می کند. قبل تر ها هم در ساختمان شش طبقه مرکز امور مشارکت زنان کار می کرده، آن وقت ها 36 ساله بوده و شاهد تلاش مشاور رئیس جمهوری و رئیس مرکز امور مشارکت زنان وقت و با خودش فکر می کرده شجاعی چه مسئولیت سنگینی دارد.
زمان می گذرد، دولت نهم و دهم روی کار می آید، از مرکز امور زنان به دفترخانه اش می رود و بعد از 8 سال مرکز مشارکت زنان می شود «معاونت زنان و خانواده» و او دوباره به ساختمان 162 خیابان نجات اللهی برمی گردد.
خودش این طور روایت می کند: «هنوز هم گاهی باور نمی کنم که این مسئولیت سنگین را پذیرفته ام، چون زمانی که در مرکز امور مشارکت زنان بوده شاهد بودم که خانم شجاعی چقدر تلاش می کرد و چقدر زمان صرف می کرد. می دانستم دارم چه مسئولیت سنگینی را می پذیرم. برای همین هم تقریباً یکی دو ماه در حال بررسی و سبک و سنگین کردن پیشنهاد اولیه درباره این مسئولیت بودم. در نهایت به این نتیجه رسیدم که این مسئولیت فرصتی است برای جامه عمل پوشاندن به برنامه ها و ایده هایی که سال ها داشتیم؛ بویژه در شرایطی که دولت اعتدال روی کار آمده و به من انگیزه داد که این مسئولیت را بپذیرم و از پذیرفتن آن هم پشیمان نیستم.»
شهیندخت مولاوردی معاون امور زنان و خانواده یکی از اعضای دولت است که همواره در مقابل نوک تیز پیکان انتقاد تندروها حرکت می کند. وقتی به دیدنش رفتم او یک قدم جلوتر از من بود چون تا من تکانی بخورم و خودم را به او برسانم ساعت 30 :7 شده بود اما او 7 صبح در جلسه شورای فرهنگ عمومی کشور حضور پیدا کرده و حالا با پشت سر گذاشتن یک جلسه کاری پشت میزش در خیابان ویلا نشسته بود. شاید شما هم بخواهید بدانید معاون امور زنان و خانواده رئیس جمهوری چگونه کار می کند؛ این شما و این یک روز کاری شهیندخت مولاوردی.
به بیداری اول صبح عادت دارد و معمولاً ساعت 5/7 در محل کارش حضور می یابد. می گوید: من عادت بدی دارم و نمی توانم زودتر از ساعت 12 تا 5/12 بخوابم. صبح ها هم زود بیدار می شوم. البته این عادت را قبل از این پست هم داشتم. ساعت خواب و بیدار شدنم حتی در روزهای جمعه هم تغییر نمی کند.
روزی 12 ساعت به طور میانگین در رفت و آمد به معاونت، هیأت دولت، جلسات و بازدیدهاست. ساعت 8 شب به بعد هم به خانه می رسد: «وقتی به خانه می رسم با دخترانم گفت و گو می کنم. چون در طول روز که همدیگر را نمی بینیم، صبح ها هم که از خانه بیرون می زنم، آنها خوابند. معمولاً همزمان با همسرم به خانه می رسیم یا ایشان گاهی زودتر از من می رسند. بعد به شام فکر می کنم. روزهای تعطیل حتماً غذا درست می کنم، اما روزهای عادی نمی رسم. گاهی هم دخترانم در کار «خانه» و پخت شام کمکم می کنند.»
تنظیم برنامه های کاری خانم معاون
برنامه خانم معاون معمولاً از قبل تنظیم می شود: «طبق آن برنامه ها عمل می کنیم، مثلاً بعد از ظهر یکشنبه و چهارشنبه صبح ها که جلسه هیأت دولت داریم. یکسری جلسات از پیش تعیین شده هم هست، مثل جلسه شورای فرهنگی و اجتماعی زنان و شورای عالی انقلاب فرهنگی که هر دو هفته یکبار برگزار می شود. به تازگی جلسه دو هفته یک بار شورای فرهنگ عمومی کشور هم به برنامه های ثابت کاری ما اضافه شده است. چند وقتی است هر دو هفته یکبار، شنبه ها به جلسه کمیسیون فرهنگی مجمع تشخیص مصلحت برای بررسی سیاست های کلی خانواده می روم و... بقیه اوقات هم ملاقات شخصی یا گروهی یا جلسات داخلی معاونت است که برگزار می شود. برنامه های دیگری مثل بازدید و سفرهای استانی و... هم داریم.
حاشیه های مخرب
گفت و گو به سمت حاشیه هایی می رود که از جانب برخی از رسانه ها جان می گیرد. می پرسم چرا برای او این همه حاشیه سازی می شود؟ می گوید: «به طور کلی این موضوع برمی گردد به حوزه فعالیت ما که حوزه حساسی است. موضوع زنان در جامعه ما بیشتر از آنکه اجتماعی باشد سیاسی شده است. حساسیت هایی که پیرامون موضوع زن از نظر فرهنگی، مذهبی و تاریخی در کشور وجود دارد به این ماجرا دامن می زند و احساس می کنی که بشدت تحت نظر و زیر ذره بین هستی. هر کلامی و حرکتی و برنامه ای از هر طرف بویژه منتقدان و مخالفان دولت رصد می شود و حاشیه سازی ها حتی گاهی به مرز تخریب می رسد. برخی هم که قرار نیست مجاب بشوند، حتی زمانی که توضیح هم می دهی و پاسخگو هستی باز هم می بینی موضوع را در جای دیگری تکرار می کنند.
یک سری از برنامه های ما مشابه سایر اعضای هیأت دولت است، مثل سفرهای خارجی، ولی شاهد بودید که سفر ما به نیویورک در اسفند گذشته چه جنجالی به پا کرد. در حالی که چند برابر این سفرها در دستگاه های دیگر انجام می شود. منتهی سفر ما که به منظور شرکت در بیستمین سالگرد کنفرانس پکن در اجلاس سالانه کمیسیون مقام زن سازمان ملل و قرار بود 7 نفر در این سفر همراه ما باشند اما دیدید که چه شایعات و حاشیه هایی درست شد! برای من خیلی عجیب بود وعجیب تر اینکه بیشتر از طرف خود خانم ها به این شایعات دامن زده می شد. برخی هم ترجیح می دهند که با همین برداشت و ذهنیت بمانند و مدام در حال تکرار و دامن زدن به همان شایعات هستند که بعداً خلاف واقع بودن آن ثابت شد. این شایعات و حاشیه ها در کار ما خیلی اثر گذاشته و مسیر حرکت را کند کرده است. چون دائم درگیر این حاشیه ها هستیم و انرژی و وقت ما هدر می رود. مدام باید به فکر پاسخ دهی و توجیه دیگران باشیم و این ما را از پرداختن به مسائل اصلی دور می کند.
گاهی به برخی از حاشیه ها واکنش نشان می دهید وگاهی هم بی تفاوت هستید چرا؟
خب بستگی دارد، بعضی وقت ها این ضرورت را تشخیص می دهم که حتماً پاسخی داده بشود، چون افکار عمومی این انتظار را دارد و همیشه نمی توانی سکوت کنی. اما گاهی اوقات احساس می کنی بازی شروع شده است که اگر سکوت کنی انگار بازی را واگذار کرده ای و حرفی برای گفتن نداری. دو سه مورد بود که من ورود کردم و بازخورد خوبی گرفتم. البته کلاً من دیر عصبانی می شوم ولی خدا نکنه عصبانی بشوم!
وقتی این مسئولیت را قبول کردید بیشترین موضوعی که ذهن شما را مشغول کرده بود چه بود؟
من تخصصم حقوق است ولی روی موضوع های زنان خیلی کار کرده ام. پایان نامه من درباره خشونت علیه زنان بود. فکر کردم اگر بیایم تمرکزم روی این محور خواهد بود با اینکه سختی کار اصلاح و بازنگری قوانین را می دانستم، ولی وقتی وارد گود شدم دیدم که اصلاً به این راحتی که فکر می کردم هم نیست. از یک طرف آنقدر درگیر مباحث محورهای دیگر می شوی که قانون کنار می رود. از طرف دیگر در عمل واقع بین تر می شوی. الان هم فکر می کنم باید برای فرهنگ و اقتصاد زیرساخت ها آماده شود حتی اگر قانون هم تغییر کند ولی توانمند سازی زنان صورت نگیرد این اصلاحات روی کاغذ خواهد ماند.
وقتی با او صحبت می کنم لابه لای گفت و گو، نگاهی به کارتابلش می اندازد تا نامه ها را پاسخ دهد و جواب همکاران را هم می دهد. صدای زنگ تلفن همراهش و پیامک هایی که به او می رسد نظرم را جلب می کند ولی او اصلاً توجهی به آن نمی کند. می گوید: «معمولاً آخر شب یا در مسیر راه جواب می دهد.» برایم سؤال می شود که وقتی خانواده اش تماسی می گیرند چه؟ می گوید جواب می دهم ولی بیشتر به صورت پیامک.»
ساعت 12 او قرار ملاقاتی در دفترش دارد و من اتاقش را برای مدت کوتاهی ترک می کنم. بعد از قرار مرا به سر میز دعوت می کند، ناهار غذای معمول معاونت است. سرمیز وقت خاطره گویی است خاطرات تلخ و شیرین شاید در گذشته در طول مسیر تردد بعضی چیزها آزارتان نمی داد و توجهتان را جلب نمی کرد ولی نگاهت به پیرامون و فعل و انفعالات جامعه با توجه به موقعیت کاریت، عوض می شود، امروز اگر خانم یا دختربچه متکدی یا دستفروشی را ببینی به خاطر مسئولیتی که داری نمی توانی بی تفاوت باشی. در کنار این تلخی ها شیرینی هایی هم هست. یادم می آید دختر و پدری بودند که در یکی از حاشیه های تهران زندگی بسیار سختی داشتند. نامه ای نوشته بودند، از طریق بهزیستی اقدام کردیم تا حداقل امکانات برای آنها فراهم شد، گرچه ما فقط واسطه بودیم ولی بعداً پدر دختر نامه ای تشکرآمیز برای من نوشت که هنوز آن نامه را دارم. هرچند نمی توانم (از لحاظ احساسی) یک بار دیگر آن نامه را بخوانم اما احساس شیرین آن همیشه خاطرم هست.
«مولاوردی دو دختر دانشجو دارد که هرکدام درگیر تحصیل شان هستند. از آرزوهای بزرگ مولاوردی در زندگی شخصیش، عاقبت بخیری این دو فرزندش است که سرمایه زندگیش هستند. مادری که در میان گفت و گوی نهار و رسانه ای خود، پاسخگوی همکارانش هم هست.»
ادامه گفت و گو در بوستان گفت و گو
برای ناهار خوردن زمان زیادی نمی گذارد چرا که باید خود را برای بازدید از جشنواره تسنیم در بوستان گفت و گو آماده کند. سه نفری با پژو 405 به سمت بوستان گفت و گو می رویم. می گوید: من قبلاً پیاده روی زیاد می رفتم و خیلی کم از وسیله نقلیه استفاده می کردم اما الان اصلاً فرصت نمی کنم. معمولاً خانم ها سنشان را سخت می گویند اما او براحتی رازش را برایم فاش می کند. متولد 1344 شهر خوی، 21 سالگی ازدواج کرده و همسرش عضو هیأت علمی دانشگاه و از مدیران جهاد دانشگاهی است. آقای همسر هم مثل خانم معاون، حقوق خوانده است. مولاوردی 23 سال دارد که دختر اولش به دنیا می آید! می گوید: من برای بزرگ کردن بچه ها داستانی داشتم و به دلیل نبودن بستگان خودم و همسرم در تهران سختی های فراوانی را تحمل
کردم.
«به محل جشنواره می رسیم. قرار است مولاوردی از غرفه هایی بازدید کند که حاصل تلاش زنان است از خیاطی گرفته تا طراحی وسایل تزیینی خانه با مواد دور ریز. با ذوق به لباس ها نگاه می کند. وقتی علاقه او را می بینم می پرسم خیاطی بلد هستید؟ می گوید خیلی کم. لباس هایم را آماده می خرم، وقت پرو کردن ندارم. به مد توجه می کنید؟ توجه می کنم به اینکه الان مد سال چیه یا رنگ سال چیه؟ برایم جالب وجذاب است ولی خیلی اصرار ندارم مطابق مد پیش بروم و در آن چارچوب حرکت نمی کنم. هنگام خرید به برندها توجه می کنید؟ اصولاً برندها با سلیقه من جور درنمی آید، بستگی به این دارد که از چی خوشم بیاید، برند بودن مهم نیست.»
«با حوصله غرفه ها را می بیند و با مسئولان غرفه صحبت می کند. قرار است ساعت 4 بعدازظهر در جلسه فوق العاده هیأت دولت برای برنامه ششم توسعه حاضر شود. من بیشتر از او عجله دارم تا دیر نشود ولی او با آرامش به کارش می رسد. لحن صدایش آرام و کشدار است و با طمأنینه حرف می زند و صدایش اصلاً اوج نمی گیرد. همین آرامش و خونسردی در چهره و رفتارش هم حکمفرماست.
درگیر ودار برنامه ششم
جای تعجب نیست، درست در زمانی که مولاوردی در غرفه های زنانه می چرخد و با زنان سرپرست خانوار به «گپ و گفت» می نشیند، یکباره فضا عوض شود و بحث برنامه ششم توسعه، می رود تا غرفه صنایع دستی را در این گفت و گو محو کند! البته آن طور که او می گوید در این برنامه به دنبال نقش دادن به ستاد ملی زن وخانواده و به رسمیت شناختن معاونت امور زنان و خانواده است.
بنابراین روزها حسابی درگیر برنامه ششم توسعه است، می گوید: برنامه ششم توسعه یک تفاوت عمده با برنامه های قبل پیدا کرده. این برنامه در دو بخش ارائه شده است. بخش اول احکام مورد نیاز برای اجرای برنامه ششم است که دولت به صورت لایحه به مجلس ارائه می دهد، بنابراین لایحه احکام برنامه ششم احکام محدودی را دربرمی گیرد که اگر به موضوعی هم در آنجا اشاره نشده است به این معنی نیست که مورد غفلت و بی توجهی واقع شده است. چون دولت به طور مفصل در برنامه ای که به دستگاه ها ابلاغ می کند تلاش کرده به همه موضوع ها به صورت جامع بپردازد.
بررسی سازمان مدیریت هم نشان داد که ما چند موضوع خاص را در این شرایط باید نظر بگیریم و محور برنامه این چند موضوع خاص باشد، از جمله بحران آب، محیط زیست، گردشگری و صندوق های بازنشستگی و... . اول موقع ارائه پیش نویس لایحه به نظر رسید برخی موضوع ها از جمله زنان و خانواده مورد توجه قرار نگرفته و موکول شد به برنامه ای که دولت ابلاغ می کند. بنابراین در شورای تلفیق ما موضوع خاصی را نداشتیم. بعد از اینکه متوجه شدیم، مثل بقیه دستگاه ها وارد عمل شدیم و احکامی که نیاز به مجوز مجلس دارد را بررسی کردیم که از چه طریقی وارد شویم تا مورد تصویب قرار گیرد.
به نظر او باید در برنامه ششم چارچوب حرکت تعیین و مشخص شود تا با جا به جایی دولت ها، برنامه تغییر نکند و همه چیز از صفر شروع نشود. ما هم در ابتدای کار کلیه اسناد مصوب را بررسی و مطالعه کردیم و هنوز این مطالعه ادامه دارد و از صفر شروع نکردیم.
تصویب تبصره برای یک خواب راحت
از مولاوردی می پرسم کاری انجام داده اید که از انجام آن خوشحال شده باشید؟ می گوید: «ما توانستیم در لایحه احکام برنامه ششم توسعه یک تبصره را به تصویب برسانیم، البته مرحله مجلس مانده است. اگر این تبصره در مجلس تصویب شود، امیدواریم حرکت اصولی و درست در مسیر فعالیت داشته باشیم. من با تصویب این تبصره یک خواب راحت کردم چون با این تبصره برای دستگاه ها یک الزام ایجاد کردیم. این با تغییر دولت ها سر جای خودش هست و معاونت به مأموریت خود که در دستگاه های ملی مشابه خود در دنیا باید بپردازد نزدیک می شود.
پیش آمده که آقای روحانی به کار شما واکنش نشان بدهد؟
تابه حال نه، ولی براساس تخریب هایی که بوده توضیح خواستند.
حمایت چی؟
پیش نیامده که ویژه از ایشان کمک بخواهیم ولی با شناختی که در این مدت حاصل شده است این اطمینان وجود دارد که هیچ وقت از پشتیبانی دریغ نمی کنند، همچنین در برنامه های راهبردی تأکید داشتند که بحث زنان دیده شود، یعنی جهت می دهند.
هرگز جلسه صمیمی با منتقدان خودتان گذاشته اید؟
جلسه تعامل داریم و دوستی بین ما وجود دارد. ارتباطات وجود دارد، ارسال پیام های تبریک، ولی در مباحث اصلی حوزه فعالیت اختلاف نظر وجود دارد و هرکس از منظر و زاویه ای که دارد حرف خود را می زند، ولی به طور کلی از نقدها استقبال می کنیم ولی نقد معقول نه تخریبی.
تعامل دستگاه ها با شما خوب بوده است؟
در این دولت خوب است اما برای دریافت گزارش اجرای یکسری از اسناد مصوبی که قبلاً ابلاغ شده یا نشده، مشکل داریم و دستگاه ها چندان تعهد و تعلق خاطری به اجرای آن از خود نشان نمی دهند.
14 کارگروه دارید، همه اینها فعال هستند؟
نه همه؛ نگاه من به کارگروه ها در واقع اتاق فکر بود که ارتباط ما را با بدنه جامعه برقرار کند. خب تقریباً این انتظار صددرصد بجز در یکی دو تا موضوع محقق نشده است. شاید انتظار برخی از آنها هم از ما هم محقق نشده است. اینها جزو تشکیلات ما نیستند، شاید یکی از دلایل این باشد.
زنگ تفریح در نزدیکی پاستور
«به ساختمان پاستور می رسیم همان جایی که هیأت دولت جلسه می گذارد. مولاوردی هم قرار است درآن جلسه حاضر شود. کمی تا ساعت چهار بعداز ظهر مانده که از فرصت استفاده می کنیم تا به قول معروف زنگ تفریحی داشته باشیم. آبمیوه فروشی نزدیک میدان حر پاتوق ما می شود. انگار این نخستین باری نبود که خودروی حامل مولاوردی آنجا توقف می کرد چون به قول خودش هربار که زود می رسند در اینجا دوپینگ می کنند. چند دقیقه ای آنجا توقف می کنیم تا در هنگام گفت و گو با مولاوردی تجدید قوا هم کرده باشیم. آب هویج این سؤال را در ذهنم ایجاد می کند که موقع بیماری چه می کنند؟ «درمانگاه نهاد ریاست جمهوری و اگر لازم باشد بیرون هم می رویم.»
کتاب می خوانید؟
با تکنولوژی های جدید که یک نوع آفت شده نه! هرچند جای کتاب را نمی گیرد، بیشتر وقت ما را شبکه های اجتماعی مجازی می گیرد، هرچند خوشایند نیست.
اگر وقت کتاب خواندن داشته باشم ترجیح می دهم در حوزه کاریم باشد تا تخصصم.
ارتباط تان با شبکه های مجازی چطور است؟
من قبل از اینکه مسئولیت داشته باشم خودم صفحه فیس بوک داشتم البته فکر می کنم شبکه های مجازی یک فرصت است نه تهدید به شرط آنکه بهره برداری مناسب و لازم از آن داشته باشم، الان حضورم در فیس بوک کم شده است.
ماهواره دارید؟
«بله ولی به خاطر رصد اخبار نه چیز دیگر.»
دوست دارم بدانم چقدر در کارش موفق بوده. او هم سؤال مرا بی پاسخ نمی گذارد و می گوید: در نیمه راه هستیم وخیلی از برنامه های ما الان به مرحله خروجی رسیده است، ولی به خودم نمره 50 از 100 می دهم.
خیلی محکم حرف می زند ولی می پرسم نگران هستید؟ می گوید: گاهی می ترسم مجموعه کارهایی که انجام می شود اثربخشی لازم را نداشته باشد چون همت همگانی می طلبد. این تصور و انتظار وجود دارد که حل تمام مسائل زنان و خانواده به معاونت برمی گردد.
برنامه مهم کاریتان برای سال آینده چیست؟
تعیین شاخص ها و کلاً اجرای برنامه ششم توسعه و رصد فعالیت دستگاه ها به منظور مراقبت از ارتقای شاخص ها؛ هدف خیلی بزرگی است.
اگر بخواهید روزی از اینجا بروید چه کاری را انتخاب می کنید؟
می روم دفتر اسناد رسمی دنبال کار خودم. آنجا برای تحقق شروط ضمن عقد خیلی تلاش کرده ام و ادامه تلاش هایم را در قالب حرکت های مدنی و غیردولتی خواهم داشت.
وقت خداحافظی است وجلوی ساختمان پاستور از او خداحافظی می کنم تا راهی جلسه فوق العاده هیأت دولت شود و فردای آن روز دوباره...
منبع: روزنامه ایران
برچسب ها: تدبیر24 مولاوزدی
بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما: