تهديدهاي پيش روي دولت پزشکیان

تهديدهاي پيش روي دولت پزشکیان

جهانبخش خانجانی» جريان اصلاحات كه در تداوم حركت تاريخي ملت ايران در انقلاب مشروطه، انقلاب شكوهمند اسلامي و حماسه بزرگ دوم خرداد همچنان بر مشي اصلاحي و رفرميستي خود تاكيد و اصرار دارد
اتحاد مثلث!

اتحاد مثلث!

فیاض زاهد - محمد مهاجری» وضعيت جديدي كه در سپهر سياست ايران رخ نموده تا حد كم نظيري استثنايي است. براي اثبات و انتقال اين باور تلاش مي‌شود در اين نوشته به برخي ابعاد آن اشاره شود
سه‌شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ - 2024 November 05
کد خبر: ۶۱۱۱۷
تاریخ انتشار: ۲۱ فروردين ۱۳۹۵ - ۰۸:۳۴

نظر باهنر درباره فهرست اصولگرایان در تهران

برخوردهایش راحت است؛ ازاین‌رو چندان به هم جناحی‌هایش شباهت ندارد. حین مصاحبه پایش را از راحتی سرپایی درمی‌آورد و روی پای دیگرش می‌اندازد. گاهی هم كه خسته می‌شود، سیگاری می‌گیراند. بحث ما درباره اصولگرایان و انتخابات تهران است كه او كوتاه نمی‌آید.
تدبیر24 : برخوردهایش راحت است؛ ازاین‌رو چندان به هم جناحی‌هایش شباهت ندارد. حین مصاحبه پایش را از راحتی سرپایی درمی‌آورد و روی پای دیگرش می‌اندازد. گاهی هم كه خسته می‌شود، سیگاری می‌گیراند. بحث ما درباره اصولگرایان و انتخابات تهران است كه او كوتاه نمی‌آید. نه انتقادات هم‌جناحی‌هایش را قبول دارد و نه تقصیری را متوجه خود و همكارانش در این شكست می‌داند. از فهرست تهران دفاع می‌كند و اعتقادی به این ندارد كه خروجی فهرست میل به تندروی داشته است؛ البته اضافه می‌كند شاید می‌شد كمی آن را معتدل‌تر بست. هرجا صحبت از شكست اصولگرایان در تهران می‌شود، از پاسخ طفره می‌رود و می‌گوید سؤال بعدی... . گاهی هم سریع ارجاع می‌دهد به نتیجه انتخابات در كل كشور و وعده‌بردن هیأت‌رئیسه آینده مجلس را از سوی اصولگرایان می‌دهد. باهنر اما به یك نكته مثبت در انتخابات هفتم اسفند اشاره می‌كند و آن را قدمی روبه‌جلو در كنش سیاسی مردم می‌داند. نكته‌ای كه دیگر اصولگرایان، به‌راحتی آن را نادیده گرفته‌اند. حرف باهنر این است كه مردم به معرِف‌ها بیشتر اعتماد كردند تا معرَف‌ها. به امضاها بیشتر توجه كردند. تأكید باهنر روی نقش رهبری اصلاحات در انتخابات تهران است. او خاطره‌‌ای‌ هم از عطاءالله مهاجرانی تعریف می‌كند.

‌ گفته بودید فكر نمی‌كردید انتخابات تهران به چنین نتیجه‌ای منجر شود. پیش از انتخابات درباره علت ثبت‌نام‌نكردنتان با قوت گفته بودید خیالتان از بردن اصولگرایان راحت است. در غیر این صورت اگر احساس خطر می‌كردید، حتما به صحنه می‌آمدید، یعنی اگر می‌آمدید نتیجه به گونه‌ای دیگر رقم می‌خورد؟

اگرچه رسانه‌ها طیف وسیعی از شایعات و تحلیل‌ها را درباره ثبت‌نام‌نکردن من مطرح كردند، اما پاسخ من به همه آنها این بود كه شما مسیری را ٢٩ سال برو، اگر حوصله كردی كه سال سی‌‌ام هم بروی، آن وقت به من توصیه بكن كه ثبت‌نام كنم. اصل دلیلم این بود.
‌چرا احساس خطر نكردید؟ واقعا هیچ پیش‌بینی‌ای از باخت نداشتید؟ این‌قدر خیالتان راحت بود؟
اگر احساس خطر می‌كردم، می‌آمدم و احتمالا سعی می‌كردم جور دیگری رقابت‌ها شكل بگیرد.
‌منظورتان محتوای فهرست ٣٠نفره است؟
نخیر. من اصولا فكر می‌كردم فضای تهران دو‌قطبی نباید بشود. فكر می‌كردم سه‌قطبی می‌شود. یك فهرست اصلاح‌طلب، اصولگرا و معتدل؛ چنان‌که در گذشته هم ما یك فهرست سوم داشتیم و هنوز هم این بحث هست و شاید جزء سؤال‌های بعدی شما باشد. اصلاح‌طلبان مدعی‌اند ما در كل كشور بردیم. ما این ادعا را قبول نداریم. البته من همیشه می‌گویم نهایتا انتخابات هیأت‌رئیسه مجلس نشان خواهد داد چه جریانی برده است.
‌اصلاح‌طلبان كی ادعا كرده‌‌اند كه انتخابات را در كل كشور برده‌اند؟
كل نه، ولی جناب آقای دكتر عارف این گونه كه از اخبار شنیده‌ام یقین دارد كه می‌تواند رئیس مجلس شود. اشكالی هم ندارد چنین آرزویی داشته باشند. من الان نمی‌خواهم قاطعانه نظر دهم؛ چون مرحله دوم انتخابات هم هنوز باقی است و می‌تواند در تغییر آرایش مجلس اثرگذار باشد.
‌ البته در انتخاب هیأت‌رئیسه مجلس عوامل مختلفی اثرگذار است. شاید واقعا اصلاح‌طلبان هم به این نتیجه برسند كه به دلایلی ریاست را به لاریجانی واگذار كنند.
بله، در جریان ما هم ممكن است این بحث باشد. برخی دوستان ما شاید بگویند اصلا مجلس دهم را واگذار بكنیم.
‌بله، برخی از دوستان اصولگرای شما از طیف‌های به‌وی‍ژه تندرو اتفاقا اعلام كرده‌‌اند طرفدار ریاست آقای عارف بر مجلس‌اند.
من همین را داشتم می‌گفتم. هم اصولگرایانی كه در مجلس هستند طیفی وسیعی هستند و هم اصلاح‌طلبان. ممكن است درونشان نظرات متفاوت و متضادی وجود داشته باشد و مجموعه‌ای از دوستان ما معتقد باشند اصلا مجلس دهم را باید به اصلاح‌طلبان واگذار كنیم.
‌كه نتیجه كار مجلس به پای اصلاح‌طلبان نوشته شود.
بله. البته من این تحلیل را قبول ندارم. واقعا معتقد هستم در انتخابات رقابت می‌كنیم و بعد از انتخابات باید رفاقت كنیم. من صراحتا می‌گویم برخی دوستان شاید معتقد باشند مجلس را باید واگذار كنیم تا برای ریاست‌جمهوری میوه‌اش را بچینیم. من اصلا این تحلیل را قبول ندارم. شاید اواخر امسال به این نتجه برسیم كه در انتخابات ریاست‌جمهوری رقابت كنیم، اما آن را باید گذاشت برای وقتش. الان كلی كار هست  و كسانی كه وارد مجلس شده‌‌اند، باید همه همتشان را صرف حل مسائل مردم كنند. شاید نخستین كار مجلس آینده هم بررسی و تصویب برنامه ششم توسعه باشد. كاری كه ما فرصت آن را پیدا نكردیم. اگر بازگردیم به بحث اصلی و اینكه شاید برخی اصولگرایان نگاهشان این باشد كه ریاست مجلس را به اصلاح‌طلبان واگذار كنند، من به شما می‌گویم، نه اینكه تحلیل بكنم؛ طرفداران این نگاه طیف بسیار كوچكی از اصولگرایان هستند. اكثریت اعتقاد دارند نباید فرصت‌ها را از دست داد. من یك نكته را هم اضافه كنم؛ هر كدام از این دو جریان كه اكثریت شدند، دیكتاتوری اكثریت در مجلس اصلا معنا ندارد. اینکه هنگامی که طیفی ٥٥ یا ٦٠ درصد شد بگوید من همه‌چیز را می‌خواهم بگیرم، مثل هیأت‌رئیسه، رؤسای كمیسیون‌ها و... اصلا نمی‌تواند كار را جلو ببرد. هیأت‌رئیسه و رئیس مجلس باید با همه مجلس كار كند.
‌بازگردیم به بحث انتخابات تهران و اتفاقی كه افتاد و اصولگرایان از راه‌یافتن به مجلس بازماندند. خاطرم هست وقتی به شما یا آقای حداد اعتراض می‌شد یا ایراد می‌گرفتند كه چرا سهمیه جریان‌های تندرو مثل جبهه پایداری و... در فهرست اصولگرایی این‌قدر زیاد است می‌گفتید كه نگران هستیم كه سند مجلس دهم به اسم اصلاح‌طلبان بخورد. در واقع ائتلاف شما با  جریان تندرو و سهم‌دهی زیاد به آنها از ترس آمدن اصلاح‌طلبان بود. ولی در نهایت هم اصلاح‌طلبان آمدند و هم شما به واسطه نوع ائتلاف خود كل سهم تهران را واگذار كردید. الان كه به گذشته برمی‌گردید، فكر می‌كنید این استرات‍‍ژی ائتلافی‌تان چقدر درست بوده است؟
ببینید، اگر اصولگراها در تهران دو یا سه گروه می‌شدند، كه بیشتر احتمال شكست داشت. نیاز به تحلیل ندارد. آمار و ارقام می‌گوید كه نفر اول فهرست اصلاح‌طلبان تقریبا یك میلیون و ٧٠٠ هزار رأی آورده است و نفر اول فهرست اصولگرایان یك میلیون و ٧٠ هزار نفر.
‌ولی در دوره‌های قبل كه اصلاح‌طلبان شركت جدی‌ای در انتخابات نداشتند، طبیعتا حامیان آنها هم تمام‌قد وارد نمی‌شدند. سقف رأی اصولگرایان همین‌قدر و حتی كمتر بود. می‌شود این‌گونه تقسیر كرد كه اصولگرایان بیش از این در تهران رأیی ندارند. یعنی وقتی اصلاح‌طلبان جدی حاضر شوند دیگر فرقی ندارد كه شما با چند فهرست بیایید. در هر صورت بازنده‌اید. این را قبول دارید؟
بله. ولی شما دارید الان دو حالت را مقایسه می‌كنید. شما می‌گویید سقف رأی اصولگرایان در تهران یک میلیون است، خب اگر دو گروه می‌شدیم كه این سقف می‌شد ٥٠٠ هزار نفر. خیلی روشن است.
‌خیلی خب، من سؤال را به شكلی دیگر مطرح می‌كنم، یك تحلیلگر اصولگرا معتقد است كه در اصولگرایان دو گروه ایجاد شده‌ است. یك گروهی كه باج می‌گیرند و گروهی كه باج می‌دهند. باجگیرها از باج‌دهندگان باج می‌گیرند و باج‌دهندگان چون آرام‌اند و روحیه باجگیری ندارند از ترس به‌هم‌خوردن ائتلاف و وحدت، باج می‌دهند كه نتیجه‌اش می‌شود همین انتخابات تهران. این تحلیلگر معتقد است نباید از ترس وحدت به هر قیمتی امتیاز داد.
من پاسخ این سؤال شما را این‌طور می‌دهم كه كمی تحمل كنید. ان‌شاءالله دهم خرداد معلوم می‌شود چه كسانی برده‌‌اند و چه كسانی باخته‌اند..
‌ولی ما انتظار داریم بالاخره شما تحلیلی از علت و چرایی ناكامی اصولگرایان در تهران ارائه كنید.
اشتباه می‌كنید. من پاسخ خودم را دادم. شما ممكن است بروید پاسخ من را نقد كنید. این یك چیز دیگری است. پاسخ من روشن است. ما به هر قیمتی نباید می‌گذاشتیم اصولگرایان در تهران دو فهرست بدهند.
‌به هر قیمتی؟
نه. تحلیلگر سیاسی براساس احتمال كار می‌كند نه یقین. روشن بود كه با دو فهرست احتمال باخت بیشتر بود.
‌ولی گفته می‌شود در این فضای تحلیلی، اطلاعات دیگری هم وجود داشته كه می‌شده به آنها توجه كرد.مثل اینكه جامعه تهران به‌وی‍ژه به اشكال مختلف پیام داده بود كه با تندروی مخالف است ولی اصولگرایان با فهرست خود، پیامی به جامعه تهران منتقل كردند كه فهرست ما مساوی است با تندروی. قبول دارید چنین پیامی به تهرانی‌ها داده‌اید؟
شاید اگر فهرست ما مثلا كمی معتدل‌تر بود، بهتر بود. ولی حتما اگر فهرست ما دوتا بود، بهتر نبود.
‌نمی‌شد یكی باشد و معتدل؟
نه. آن‌وقت حتما یك فهرست تندرو و یك فهرست معتدل باید درمی‌آمد.
‌یعنی آن دوستان تندرو به‌هیچ عنوان حاضر به كوتاه‌آمدن از سهم خود نبودند و حتما یك فهرست جدا می‌دادند؟
من عذر می‌خواهم. كوتاه‌آمدن تا حد صفرشدن هرگز رخ نمی‌دهد.
‌ فارغ از این، به برخی اصولگرایان كه در فهرست قرار نگرفتند، گفته شد انصراف دهید و انصراف دادند. اما برخی دیگر را چون می‌دانستید نه‌تنها انصراف نمی‌دهند بلكه احتمالا فهرست جداگانه می‌دهند در فهرست قرار دادید...
سؤال بعدی.
‌شما عضو كمیته هفت‌نفره تعیین نامزدهای آن فهرست بودید. چقدر در انتخاب آن ٣٠ نفر نقش داشتید؟ این فهرست در زبان‌ها به نام آقای حدادعادل رقم خورد. ایشان سخنگوی شورا و سرلیست بود و این تصور وجود دارد كه نگاه ایشان غالب بود.
من همواره گفته‌ام كه جمع‌بندی نظر هفت نفر این فهرست شد. همان وقت در كنفرانس خبری هم گفتم كه اگر این فهرست هفت نفره را به تنهایی به دست هركدام از این هفت نفر می‌دادید یك فهرست دیگری می‌شد.
‌ولی طبیعی است كه ممكن است برخی نقش بیشتر و برخی نقش كمتری در تعیین این فهرست داشته‌اند.
من حاضرم حتی الان اسم ببرم از این هفت نفر كه اگر فهرست دست هركدام بود چه كسانی می‌ماندند و چه كسانی حذف می‌شدند. در كار جمعی تنازع وجود دارد. اگر هفت نفر روی نظر خود پافشاری كنند كه كار پیش نمی‌رود.
‌یكسری نشانه و شاخص وجود دارد. مثلا جبهه پیروان خط امام و رهبری با ١٨ تشكل، كه شما هم دبیر آن هستید، سهمی در حد سه یا نهایتا چهار نفر در فهرست داشت كه برخی حتی می‌گویند همین سهم را هم نداشته است. اما مثلا جبهه پایداری یا جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی به‌تنهایی همین تعداد یا حتی بیشتر سهمیه داشتند. كار سیاسی یك‌سری متر و معیار دارد. با چه معیاری این همه تفاوت و تبعیض را می‌شود توجیه كرد؟
ما به سهم‌مان راضی بودیم، اگر شما راضی نبودید ما بودیم.
‌اما سخنگوی جبهه، آقای سجادی، مصاحبه كرد و گلایه داشت.
جبهه پیروان به سهمش راضی بود و بهتر از این نمی‌شد فهرست داد.
‌شما قبل از انتخابات چند بار مطرح كردید می‌خواهید فهرستی بدهید كه برون‌داد آن اعتدال و منطق و عقل‌گرایی باشد. فكر می‌كنید خروجی فهرستتان چقدر به این ایده نزدیك بود؟
نزدیك شدیم. ما همیشه این تحلیل را داشته‌ایم. فرض بگیریم مجلس نهم یك‌سری كارهای تندروانه كرده است، ولی ما می‌گوییم اگر نبودیم آن وقت مجلس نهم چه می‌شد؟ می‌شد شبیه مجلس ششم شما كه نه به خودش رحم می‌كرد نه به ما!
‌ خود شما جاهایی مستقیم یا غیرمستقیم اتفاقا گفته‌اید نخ این تندروها پشت صحنه به دست شما بوده است.
در خدمتم.
‌ شما معتقدید كه این فهرست به آن فهرست معتدل و عقلانی مورد نظر شما نزدیك بود. فكر می‌كنید به جامعه تهران هم توانستید این پیام را منتقل كنید؟
نه. من این را نمی‌خواهم بگویم، عرضم این است نامزدهایی كه این‌بار در تهران داشتیم، به صورت كمّی، اكثریتشان بیش از دوره قبل رأی آوردند.
‌ یك علتش دوقطبی‌شدن فضا بود و اینکه حامیان دو جریان به میدان آمدند.
شما از كلیت فهرست صحبت می‌كنید، درحالی‌كه باید دوز یا غلظت تندروی آن را سنجید. به نسبت مجلس نهم غلظت تندروی این فهرست خیلی كمتر بود، خودتان مقایسه كنید. بنابراین اگر شما ابزاری، دماسنجی چیزی دارید كه بشود این فهرست را به صورت كمی اندازه‌گیری كرد، اما اینكه چرا فهرست تهران رأی نیاورد، بله دلایل مختلفی دارد؛ شاید تندروی برخی اعضا اثر داشت. فضای مجازی مهم بود كه بسیار متحول شده بود.
‌ اصولگراها هم می‌توانستند از این فضا استفاده كنند.
بله، ولی ما از نتیجه انتخابات كل مجلس ناراضی نیستیم، نه اینكه اوج رضایت ما باشد. بله در انتخابات تهران شكست خوردیم، اما در مشهد صددرصد بردیم. در اصفهان ٥٠-٥٠ شدیم. من نمی‌خواهم اینجا عدد بشمارم. می‌خواهم باز شما را به انتخابات هیأت‌رئیسه مجلس ارجاع بدهم.
‌ برخی از اصولگرایان معتقدند رأی‌گیری در تهران سلبی بوده است؛ یعنی اگر به فهرست اصلاح‌طلبان رأی داده شده برای این بوده كه فهرست اصولگرایان رأی نیاورد. جالب است این تحلیل؛ یعنی باز برمی‌گردیم سر همان تحلیل قبلی. چرا به نظر شما باید برخی از آرای ریخته‌شده به سبد اصلاح‌طلبان سلبی باشد؟ یعنی مردم از ترس آمدن اصولگرایان به اصلاح‌طلبان رأی داده باشند.
بله یكی از بحث‌هایی كه حضرت آقا مطرح كرد و شاید برای نخستین‌بار هم بود، این بود كه حتی كسانی كه من را قبول ندارند یا ولی فقیه را قبول ندارند پای صندوق بیایند و حقشان را از صندوق رأی بگیرند. شما حتما به عنوان یك كنشگر سیاسی باید به نكات مثبت این انتخابات بیشتر توجه كنید. یكی از این نكات مثبت، لیستی رأی‌دادن مردم بود كه ما آن را یك قدم به جلو می‌دانیم. نفر شصتم انتخابات تهران٦٦٠ هزار رأی داشت درحالی‌كه نفر شصت‌ویكم كه فردی غیر لیستی بود ٧٠ هزار رأی آورده بود. یكدفعه یك سقوط آزاد. با اینكه افراد مشهوری هم بینشان بود. همه ما حتی آنهایی كه سال ٨٨ اشتباهات اساسی كردند باور كردند كه حقشان را باید پای صندوق‌های رأی بگیرند. این رشد بسیار خوبی برای كشور است و همه باید استقبال كنیم. نكته دیگر اینكه در تهران مردم به این جمع‌بندی رسیدند كه به معرِف‌هابیشتر اعتماد كردند تا معرَف‌ها. به امضاها بیشتر اعتماد كردند تا به اسامی افراد. افرادی در تهران رأی آوردند كه خود شما هم قبول دارید احتمالا افراد انگشت‌شماری آنها را می‌شناسند، ولی مردم به اعتماد امضایی كه پای آن فهرست بود به آنها رأی داده‌اند.
‌ این نشان می‌دهد ما در كشور افرادی داریم كه جزء سرمایه‌های اجتماعی یا نمادین ما هستند و باید آنها را حفظ كرد.
بله. خیلی نقطه مثبتی است، باید به عنوان یك سرمایه اجتماعی به آن نگاه كرد. از این نظر انتخابات تهران خیلی خوب بود. باوجود اینكه ما شكست خوردیم، ولی به یاد داشته باشید چهره‌های سرشناس اصلاح‌طلب كه از شهرستان نامزد شدند رأی نیاوردند درحالی‌كه اگر تهران بودند؛ در فهرست قرار می‌گرفتند و شاید رأی می‌آوردند. مثل آقای دكتر راه‌چمنی كه از سبزوار نامزد شد. من دوستش می‌دارم، كلی هم زحمت كشید و رأی نیاورد درحالی‌كه او اگر از تهران نامزده شده بود حتما رأی می‌آورد. یا برعكس برخی به من می‌گفتند گفته شده باهنر از ترس اینكه رأی نیاورد ثبت‌نام نكرده است.
‌ البته اگر هم ثبت‌نام كرده بودید پیش‌بینی آن دوستان درست از آب درمی‌آمد و رأی نمی‌آوردید.
بله اگر از تهران ثبت‌نام كرده بودم رأی نمی‌آوردم. دكتر زاهدی كه از كرمان رأی آورد از قبل به من می‌گفت تو از كرمان نامزد بشو من انصراف می‌دهم و رئیس ستاد انتخاباتت می‌شوم. ایشان خیلی به من محبت دارد، خودش هم می‌داند و بقیه هم می‌دانند كه من از كرمان رأی دارم؛ یعنی اگر قرار بود بیایم مجلس، این‌قدرها متوجه می‌شدم. من تصمیم گرفته بودم مجلس نیایم، ولی مقصودم این است كه بلدم كارگردانی بكنم.
‌یعنی معتقدید انتخابات تهران را خوب كارگردانی كردید؟
من باز شما را به دهم خرداد ارجاع می‌دهم. ببینم هیأت‌رئیسه چه از كار درمی‌آید. نتیجه انتخابات آن است.
‌ چرا فكر می‌كنید اصلاح‌طلبان آمده‌‌اند كه حتما ریاست مجلس را از آن خود كنند. شاید خیلی هم با ریاست آقای لاریجانی بر مجلس مشكل نداشته باشند.
اگر كسی دستش به چیزی نرسد، ممكن است بگوید بد است. من برای آقای دكتر عارف احترام زیادی قائلم. ایشان همه توانش را برای ریاست مجلس گذاشته است. ایشان تردید ندارد كه رئیس ‌شود. اشكال ندارد. من هم می‌گویم به ایشان كه امیدوار باشد.
‌ فكر نمی‌كنید یكی از علت‌هایی كه شما با این فهرست وارد رقابت شدید، این بود كه تصور كردید چون اصلاح‌طلبان شاخص رد صلاحیت شده‌‌اند، پس رقیب قدری جلویتان نیست و قطعا رأی می‌آورید؟ برای همین خیلی به انتقاداتی كه به فهرستتان شد، توجهی نكردید.
این هم می‌تواند یك عامل باشد.
‌تحلیل ما این است؛ با نتیجه‌ای كه انتخابات تهران داشت، شاید نوبت بازیگری آقای حدادعادل در جمع اصولگرایان تا مدتی به پایان برسد و با توجه به اینكه نخستین نشست خبری بعد از انتخابات را در سال گذشته، شما برگزار كردید، باید از این به بعد شاهد پررنگ‌شدن نقش و حضور شما در جریان اصولگرایی باشیم. در آن نشست خبری هم شما از راه‌اندازی یك حزب فراگیر اصولگرایی خبر دادید. البته حرف جدیدی نبود. بعد از انتخابات ٩٢ هم این را گفته بودید. به نظر می‌رسد بعد از هر شكست، شما این ایده را مطرح می‌كنید اما در حد همان حرف باقی می‌ماند. این بار چقدر جدی هستید.آیا قرار است آقای باهنر در نقش رهبر یك حزب قوی اصولگرا ایفای نقش كند؟ چنین برنامه‌ای دارید؟
من كه همواره گفته‌ام نبود حزب قوی شناسنامه‌دار یكی از نقاط ضعف نظام مردم‌سالاری دینی است و یكی از آرزوهای من است كه دو، سه حزب قوی داشته باشیم. من حتی به رقبایم هم بارها گفته‌ام. حتی با یكی از این آقایانی كه در حصر خانگی است صحبت می‌كردم. می‌گفتم شما تلاش كنید یك حزب اصلاح‌طلبی راه بیندازید، ما هم تلاش می‌كنیم حزب اصولگرایی راه بیندازیم.
‌ حالا درباره اصلاح‌طلبان گفته می‌شود كه گاهی موانع بیرونی، مانع است. اما اصولگرایان چرا نمی‌توانند حزب فراگیر درست كنند؟

بالاخره كسی كه می‌خواهد كنشگری سیاسی كند، باید چارچوب‌ها را رعایت كند. با كار حزبی نمی‌شود به رقابت با نظام رفت. ما رقیب قدرتمند را به رقیب ضعیف شكست‌خورده ترجیح می‌دهیم. البته برخی زمینه‌هایش هنوز فراهم نیست. در اصولگرایی هم دلایل متعددی دارد. شاید یكی از دلایلش این است كه خودی‌ها هنوز نتوانسته‌‌اند به یك جمع‌بندی برسند.
‌ بازیگری شما چقدر جدی‌تر می‌شود؟
سعی می‌كنم یك قدم جریان اصولگرایی را به پیش ببرم. كمااینكه من فكر می‌كنم انتخابات این دوره منهای اینكه چه حزبی برد و چه حزبی نبرد، در تهران یك انتخابات رشدیافته نسبت به دوره‌های قبل بود. دوره‌های قبل مردم به طور متوسط به ١١ نفر رأی می‌دادند اما این‌بار به طور متوسط به ٢٩ نفر رأی دادند. در مقابل هم باید افرادی كه وارد مجلس شده‌‌اند، در كنش‌هایشان به احزاب و جریان‌هایی كه آنها را وارد مجلس كرده‌‌اند وفادار بمانند درحالی‌كه گاهی می‌بینیم این‌طور نیست و افراد مدعی می‌شوند كه مستقل‌اند. رؤسای جمهوری ما هم این‌طور بودند. گویا عرفی و اخلاقی، حزبی‌‌بودن مذموم شده است. درحالی‌كه در یك نظام مردم‌سالاری دینی، حزبی‌بودن باید ممدوح باشد. اگر یك نفر در مجلس بگوید من مستقل هستم و گوش به حرف كسی نمی‌دهم، مثل كسی است كه در شهر بگوید من هیچ قبلیه و خانواده‌ای ندارم. اینكه افتخار نیست. او باید بگوید من اتاق فكر، حامی، عقبه و پشتیبان دارم. اگر بخواهیم كشور را حزبی اداره كنیم، حتی برخی مواد قانون اساسی هم باید اصلاح شود.
‌ در جریان اصولگرایی اراده‌ای برای چنین تغییر و خواسته‌ای هست؟ مثلا درخواست تغییر برخی مواد قانون اساسی.
هنوز اراده فراگیری ایجاد نشده است.
‌ من دوست داشتم در آخر این گفت‌وگو بیشتر به شخصیت سیاسی شما بپردازیم. گفته می‌شود محمدرضا باهنر بازیگر زبردستی در سیاست است. این قابلیت را دارد كه نقش سیالی در جریان اصولگرایی داشته باشد و بین تمامی طیف‌ها بچرخد و تأثیرگذار باشد. هیچ‌وقت به احمدی‌نژاد رأی ندادید. سال ٨٤ و ٨٨ به آقای لاریجانی و رضایی رأی دادید درحالی‌كه به‌شدت در همان سال‌های اول حامی سفت و سخت آقای احمدی‌نژاد بودید.
زمانی عوام جامه تحلیلی دارند و منتظرند جمله‌ای از من بشنوند و تحلیل كنند، اشكالی ندارد اما كنشگران سیاسی نه. در سال ٨٤ من رئیس ستاد انتخاباتی دكتر لاریجانی بودم. در مرحله دوم هم جبهه پیروان خط امام بیانیه داد كه از میان دو نامزد، موضع‌گیری نداریم و طرفداران ما به اختیار خودشان می‌توانند عمل كنند. بعد هم كه آقای احمدی‌نژاد رأی آورد طبیعی بود كه چون عضو جامعه اسلامی مهندسین بود، از او حمایت می‌كردیم. من الان هم توصیه‌ام به مجلس دهم این است كه باید به دولت در انجام و حل مشكلات مردم با همه توان كمك كرد. ما به همه وزرای آقای خاتمی رأی دادیم درحالی‌كه به چند نفر از وزرای آقای احمدی‌نژاد رأی ندادیم. كنشگر سیاسی نباید بگوید كه ما طرفدار صددرصد احمدی‌نژاد بودیم. اولین اختلاف ما و احمدی‌نژاد بر سر نخستین بودجه او رخ داد.
‌ ولی نام شما به عنوان حامی این بودجه انبساطی ثبت شده است.
خیر. اگر قرار باشد روند حركت‌های باهنر را از ابتدا تا انتهای دولت احمدی‌نژاد روی منحنی بكشید، من به شما كدها را می‌دهم. من نمی‌گویم در عالم سیاست اشتباه نداشتم، داشتم اما در هر نقطه شكستگی منحنی من یك استدلال قوی وجود دارد. اتفاقا اولین اختلاف من با احمدی‌نژاد بر سر نخستین بودجه او بود تا جایی كه كار به دفتر آقا كشید. درحالی‌كه من عكس آن را به شما می‌گویم. نخستین بودجه‌ای كه آقای خاتمی به مجلس داد، از بدشانسی آقای خاتمی، رئیس كمیسیون تلفیق مجلس پنجم من بودم. با ترس و لرز هم لایحه را دادند. بودجه را بررسی كردیم و مجلس كمك كرد و تصویب شد و به دولت ابلاغ كردیم. اتفاق عجیبی افتاد. شب در منزل نشسته بودم، داشتم تلویزیون نگاه می‌كردم. سخنگوی دولت آن زمان آقای مهاجرانی بود. آمد در قاب تلویزیون از مجلس تشكر كرد و گفت قانون تصویبی مجلس از لایحه ما قوی‌تر است. اتفاق مهمی كه آن شب افتاد این بود كه گفت ما به‌ویژه از آقای مهندس باهنر رئیس كمیسیون تلفیق تشكر می‌كنیم. از رئیس مجلس هم تشكر نكرد، از من تشكر كرد. من جا خوردم. در خبر عمومی اسم من را آورد، در‌حالی‌كه بالاخره قانون بودجه را مجلس تصویب كرده بود. من بلافاصله به مهاجرانی زنگ زدم. گفتم من را دست انداختی؟ گفت آقای باهنر مصوبه دولت بود كه از تو تشكر كنم. بحث‌های حاكمیتی را نباید با بحث‌های سیاسی مخلوط كرد درحالی‌كه رقابت‌های ما هم جدی بود و بعدا آقای مهاجرانی را استیضاح كردیم.

برچسب ها: تدبیر24 باهنر
بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما: