تهديدهاي پيش روي دولت پزشکیان

تهديدهاي پيش روي دولت پزشکیان

جهانبخش خانجانی» جريان اصلاحات كه در تداوم حركت تاريخي ملت ايران در انقلاب مشروطه، انقلاب شكوهمند اسلامي و حماسه بزرگ دوم خرداد همچنان بر مشي اصلاحي و رفرميستي خود تاكيد و اصرار دارد
اتحاد مثلث!

اتحاد مثلث!

فیاض زاهد - محمد مهاجری» وضعيت جديدي كه در سپهر سياست ايران رخ نموده تا حد كم نظيري استثنايي است. براي اثبات و انتقال اين باور تلاش مي‌شود در اين نوشته به برخي ابعاد آن اشاره شود
سه‌شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ - 2024 November 05
کد خبر: ۶۱۳۹۳
تاریخ انتشار: ۲۴ فروردين ۱۳۹۵ - ۱۰:۲۵
پرویز کاظمی:

خسارت دوران احمدی‌نژاد از جنگ بیشتر بود

وزیر رفاه دولت نهم که نخستین وزیر برکنار شده از سوی محمود احمدی‌نژاد است انتقادهای فراوانی را به عملکرد وی دارد. به اعتقاد کاظمی آقای احمدی‌نژاد به ناچار وی را وارد سیستم کرد چون فرصتی نداشت و باید کاری می‌کرد تا دل نمایندگان مجلس را به دست بیاورد.
تدبیر24 : به نقل از نامه نیوز، بیش از 32 ماه از پایان ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد می گذرد و همچنان بحث درباره عملکرد دولت دهم ادامه دارد و نقدهای گسترده ای به نحوه عملکرد این دولت مطرح است.

پرویز کاظمی وزیر رفاه دولت نهم که نخستین وزیر برکنار شده از سوی محمود احمدی نژاد است انتقادهای فراوانی را به عملکرد وی دارد. به اعتقاد کاظمی آقای احمدی‌نژاد به ناچار وی را وارد سیستم کرد؛ چون فرصتی نداشت و باید کاری می‌کرد تا دل نمایندگان مجلس را به دست بیاورد.

یکی از نقدهایی که از سوی کاظمی به عملکرد دولت احمدی نژاد مطرح است به هزینه های اشتباهات مدیریت وی مربوط می شود. به گفته وی در طول هشت سال جنگ تحمیلی خسارت مادی فراوانی بر ما وارد شد اما معنویت و همدلی و همراهی و استقامت مردم در کشور افزایش پیدا کرد و خودمان را به دنیا ثابت کردیم اما در طول هشت سال ریاست آقای احمدی‌نژاد هم خسارات مادی و هم خسارات معنوی بر ما وارد شد، اعتبار و ارتباطات داخلی‌مان لطمه خورد، بزرگ‌منشی در کشور بر هم ریخت، اقتصاد و اخلاق خسارت دید، دروغ‌گویی، ریا و تزویر افزایش یافت و ارتباطات جهانی ایران مورد تمسخر دنیا قرار گرفت.

بخش‌هایی از این گفت‌وگوی تفصیلی در زیر می‌آید:

- آقای احمدی‌نژاد در انتخابات ریاست‌جمهوری اصلاً‌ انتظار پیروزی در رقابت با آقای هاشمی رفسنجانی و همچنین آمادگی تشکیل کابینه را نداشت. انتظارات و توقعات از آقای احمدی‌نژاد بسیار بالا بود و خود ایشان نیز به این مسئله دامن می‌زد. در این زمان میان ایشان و مجلس تقابلی وجود داشت. آقای احمدی‌نژاد دوست داشت نوع تعاملش با مجلس در آن زمان و در دوره بعدی یک طرفه باشد.

- از قبل با آقای احمدی‌نژاد آشنایی نداشتم در جلسه‌ای با سیدمهدی هاشمی در مورد مشکلات کار صحبت می‌کردم که بحث تصدی وزارت رفاه پیش آمد. من موافقت و دیدگاه‌هایم را بیان کردم ایشان نیز استقبال کرد. سال‌ها کار مدیریتی انجام داده‌ام و کارم سفارشی نبوده است... بعد از بیان دیدگاه‌هایم به آقای هاشمی چند جلسه با آقای ثمره هاشمی داشتم و آنها به این نتیجه رسیدند که اگر به مجلس معرفی شوم با توجه به سوابق و توانایی‌هایم رأی خواهم آورد. پس از آن نیز یک الی دو جلسه با آقای احمدی‌نژاد داشتم.

- اگر زاویه تعامل آقای احمدی‌نژاد با مجلس در دوره اول 20 درجه بود در دوره دوم 180 درجه شد، یعنی در دوره دوم اصلاً تعامل نداشت. روحیات آقای احمدی‌نژاد یک‌طرفه بود. در اوایل تعامل می‌کرد ولی در دور دوم و به ویژه دو سال آخر ریاست خود کاملاً‌ متفاوت بود و علناً می‌گفت که آنها را قبول ندارد و وقتی وزرایش را رد کردند، سعی می‌کرد از طریق معرفی اشخاصی که بتوانند رأی اعتماد دریافت کنند، دل نماینده‌ها را به دست بیاورد.

- در آن دوره همه نمایندگان نسبت به آقای محصولی شدیداً موضع داشتند. در بحث مدیریتی. آقای محصولی به عنوان وزیر نفت در یکی از کمیسیون‌ها تقریباً 20 الی 25 دقیقه صحبت کرد ولی یک کلام درباره نفت نگفت. مثلاً می‌گفت که در جبهه موتور گازی داشتم و آقای احمدی‌نژاد زیر دست من بود و من فرمانده او بودم. آقای محصولی اصلاً درباره آینده نفت، ساخت، کارشناسان، بودجه کشور، اوپک و غیره صحبتی نکرد. همچنین نوع برخوردش از بالا به پایین بود.

- به یاد دارم در یکی از کمیسیون‌ها می‌گفتند که آقای احمدی‌نژاد معتقد است که مسئولان باید مردمی و خاکی باشند. آقای محصولی دارایی شما چقدر است؟ او در پاسخ گفته بود 20 میلیارد تومان. آن زمان، 20 میلیارد تومان عدد بسیار سنگینی بود. آقای محصولی تعامل خوبی با نمایندگان نداشت و نمی‌توانست خوب ارتباط برقرار کند. یک سری چیزها ذاتی است اما در ذات ایشان نبود که خوب برخورد کند، بنابراین نمایندگان و کمیسیون‌ها به شدت نسبت به ایشان موضع داشتند طوری که در راهروهای مجلس بلندبلند می‌گفتند که به شما رأی نمی‌دهیم.

- آقای احمدی‌نژاد کاغذی به عنوان میثاق‌نامه مقابلم گذاشت که چیز بدی در آن ننوشته بود ولی باید بگویم که میثاقم را زمانی امضا کردم که اخوی شهیدم را در آغوش گرفتم و غسل دادم و در قبر گذاشتم. فکر می‌کنم آن میثاق به مراتب از این میثاق محکم‌تر و با ارزش‌تر باشد و سعی کردم این میثاق را حفظ کنم. بعد از بیان این مطلب آقای احمدی‌نژاد حواسش را جمع کرد و متوجه شد که با چه کسی صحبت می‌کند.

- بعدها متوجه شدم که آقای احمدی‌نژاد به ناچار ما را وارد سیستم کرد چون فرصتی نداشت و باید کاری می‌کرد تا دل نمایندگان مجلس را به دست بیاورد. اگر دقت کنید متوجه می‌شوید که به هر طریقی بود آقای محصولی یا آقای علی احمدی را که به عنوان وزیر تعاون معرفی شده بود ولی رأی اعتماد نیاورد وارد دولت کرد.

- کار مدیریتیِ بسیاری انجام داده‌ام و با کارشناسان و مدیران خارجی بسیاری کار کرده‌ام و نمی‌توانم کار غیر کارشناسی یا بدون مطالعه را بپذیرم. آقای احمدی‌نژاد به همراه معاون اجرایی و معاون اول و وزیر اقتصاد آمدند و خواستند که ظرف یک ماه سهام عدالت بدهیم. من به ایشان گفتم که ظرف یک ماه اصلاً امکان ندارد اما ایشان اصرار داشتند که باید در مدت یک ماه این امر صورت پذیرد. من به ایشان توضیح دادم که باید شرکت‌ها شناسایی شوند و مجامعی برگزار شود و افرادی که باید سهام به آنها تعلق بگیرد شناسایی شوند اما ایشان اصرار داشتند که ظرف یک ماه صورت گیرد. من به ناچار پیشنهادی ارائه کردم و آن این که برای شناسایی افراد از کمیته امداد و بهزیستی شروع کنیم که افراد مستحق‌تر را شامل می‌شوند اما با این حال آمار و اطلاعات اعضای کمیته امداد را هم نداریم. وقتی این‌طور صحبت می‌کردم او بسیار ناراحت می‌شد. در مورد پرداخت یارانه هم این‌گونه بود. با این نوع مسائل نمی‌توان چکشی برخورد کرد؛ بلکه باید مطالعه و تحقیق و بررسی و کار کارشناسی صورت گیرد، چون این تصمیمات مملکتی هستند.

- آقای احمدی‌نژاد خیلی به نظرات کارشناسی توجه نمی‌کرد و تصمیمات خود را عملیاتی می کرد.

- آقای احمدی‌نژاد به 20 استان سفر کرد. من یک بار از ایشان سؤال کردم که چرا سفرهای استانی می‌رویم؟

- این سفرها حقیقت‌های پوپولیستی بودند. گاهی مدیر می‌تواند بسیاری از کارها را از راه دور کنترل کند. ارتباط با مردم و حضور در میان آنها کار بسیار خوبی است و باید صورت گیرد ولی اگر بخواهید آمار و اطلاعات دریافت کنید که مثلاً‌ در فلان استان چه اتفاقی افتاده، از راه دور نیز امکان‌پذیر است.

- ما به استان‌ها سفر می‌کردیم و مردم به استقبال می‌آمدند و نیازها و خواسته‌های خود را بیان می‌کردند یک بار در کنار مسئول بهزیستی دولت نشسته بودم که شخصی جلو آمد و گفت بچه معلول دارد و می‌خواهد بهزیستی آن را بپذیرد. آقای احمدی‌نژاد از من خواست که او را بپذیرم. من گفتم که با بودجه‌ای که در اختیار دارم چهار نفر را تحت پوشش قرار داده‌ام و شش نفر نیز در نوبت قرار دارند یا باید او را در لیست شش نفره قرار دهم و یکی از آن شش نفر را خارج کنم یا بودجه را اضافه کنید یا به این سه نفر اضافه کنیم و دیگر اینکه تکلیف کسانی که به ما دسترسی ندارند، چیست؟ آقای احمدی‌نژاد در پاسخ به من گفت؛ «یک کاری بکنید!»

- احمدی‌نژاد انتظار داشت ما معجزه کنیم یا مثلاً می‌گفت که برای جهیزیه کمیته امداد پول بدهید در حالی که من بودجه نداشتم.

- 240 نماینده مجلس نامه‌ای برای قدردانی از من نوشتند. قانونی است که اگر تعداد نمایندگان تقدیر کننده بیش از 150 نفر باشد آن تقدیرنامه در تریبون مجلس خوانده شود. بنابراین تقدیرنامه من در مجلس خوانده شد. نتیجه می‌گیریم که من قوی بودم که مجلس از من تقدیر کرد. آقای احمدی‌نژاد از این موضوع ناراحت بود که چرا مجلس باید از شما تعریف کند در حالی که این تقدیر و قدردانی به نفع اوست. ایشان تصور می‌کرد با این قدردانی من با مجلس همسو خواهم شد.

- ایراد آنجایی است که می‌خواهید جاده یک طرفه باشد. آقای احمدی‌نژاد معتقد بود که ژنرال است و بقیه افراد سربازهایش هستند و گروهبان و سرهنگ و سرگردی وجود ندارد، در حالی که اشتباه است و اصلاً شدنی نیست.

- یکی از افتخارات آقای احمدی‌نژاد این بود که صد سال روی بودجه کار کرده است. وقتی اینها معیار ارزشی باشند، همین‌طور هم عمل خواهد شد. گاهی ساعت سه بامداد در خوابگاه دانشجویان جلسه می‌گذاشت. کدام مدیر چنین رفتاری دارد؟ کسی که مدیریت بداند کاملاً این موضوع را نفی می‌کند.

- در دوره آقای احمدی‌نژاد گاهی همه وزرا با یک هواپیما به سفرهای استانی می‌رفتند که قرار شد تا شش وزیر در یک هواپیما و شش وزیر دیگر در هواپیمای دیگر باشند که اگر یکی از هواپیماها سقوط کرد دولت منحل نشود. این مباحث در آن دوره وجود داشت، در واقع وقتی از کار کارشناسی دور می‌شوید به چیزهایی می‌پردازید که به آن حواشی می‌گویند، همیشه حاشیه جای متن را می‌گیرد. دولت در ژاپن بیست دقیقه جلسه تشکیل می‌دهد نه اینکه کار نمی‌کنند بلکه کار کارشناسی می‌کنند و همه چیز تعریف شده است.

- در یکی از مصاحبه‌هایم گفتم که بیش از 30 سال از انقلاب گذشته است و مجلس در هفته دو جلسه تشکیل می‌دهد که در طول یک سال 100 جلسه و در طول 30 سال سه هزار جلسه می‌شود. واقعاً چقدر قانون داریم که می‌خواهیم آنها را تصویب کنیم؟ مثلاً برای انتخابات 45 قانون وجود دارد و هر سال برای آن متمم می‌زنیم که فقط وقت خودمان را می‌گیریم. به نظرم باید کار کارشناسی در کشور جا بیفتد؛ اگر مدیریت عالی کشور به سمت کار کارشناسی برود کشور متحول می‌شود در غیر این صورت با سعی و خطا پیش می‌رویم کما اینکه امروز نیز همین‌طور است. مثلاً یک رئیس‌جمهور برنامه چهارم را قبول ندارد بنابراین آن را تغییر می‌دهد؛ در حالی که برنامه چهارم قانون و مجلس آن را تصویب کرده است. چارچوب باید درست و وزیر مجری بودجه باشد نه اینکه همه چیز را بر هم بزند.

- آقای احمدی‌نژاد اعتقادی به کار کارشناسی‌ شده نداشت و در دولت او جاده یک طرفه بود.

- آقای احمدی‌نژاد عملاً گوش شنوا نداشت و متکلم وحده بود و این روحیه او ضربات بسیاری بر کشور وارد کرد.

- آقای احمدی‌نژاد بارها از من خواست کارهایی انجام دهم که قابل انجام شدن نبود و من درخواست او را رد می‌کردم، برای همین یک روز من را صدا زد و در حضور آقای الهام به من گفت که آقای کاظمی ما نمی‌توانیم با یکدیگر همکاری کنیم. من هم گفتم که من نیز چنین احساسی دارم و از فردا نمی‌آیم چون من به عنوان وزیر مسئول هستم و باید درباره زیرمجموعه‌ام به مردم و مجلس پاسخگو باشم و کسی نیستم که شما هر کاری بکنید و من به مجلس پاسخ بدهم.

- من استعفایم را در دو صفحه بدون خط‌خوردگی نوشتم و به آقای احمدی‌نژاد تحویل دادم. بعدها متوجه شدم که ایشان خیلی بدشان نمی‌آمد که من نباشم.

- بارها در جلسات هیات دولت بحث‌های کارشناسی صورت می‌گرفت که گاهی مخالفت می‌کردم که ایشان ناراحت می‌شد؛ در حالی که درست‌تر این بود که ناراحت نشود، چون مردم به مجلس رأی داده‌اند و مجلس نیز به من رأی داده است و من نمی‌توانم برای خوش آمدن دل کسی بگویم که موافق یا مخالفم. بلکه مسئولم که اگر طرح یا موضوعِ اشتباهی مطرح شد به آن اذعان یا برای اجرای آن از طریق نظرسنجی، گزارش و اطلاعات پیگیری کنم. وظیفه وزیر و مدیر این است، نه اینکه هر چه شما گفتید بله قربان بگوید که البته نتیجه چنین رفتارهایی ما را به فاجعه‌ای در دنیا رساند.

- چه کسی پاسخگوی کاهش ارزش پول ملی در کشور است؟ ایشان در طول سال برای پایین آوردن نرخ بهره نظرسنجی می‌کرد که بسیاری موافق آن نبودند اما در روز 27 و 28 اسفند به شورای پول و اعتبار آمد و دستور پایین آوردن نرخ بهره را داد. با پایین آمدن نرخ بهره جابه‌جایی پول اتفاق افتاد و هزار تومان به سه هزار تومان و دارایی مردم به یک سوم تقلیل یافت. می‌دانیم که تولید ناخالص ملی را با ارز و دلار تبدیل می‌کنند که آن زمان 900 میلیارد دلار بود اما با کاهش نرخ بهره به 300 میلیارد دلار کاهش یافت، چون ارزش پول کاهش یافته و رنکینگ جهانی پایین آمده بود. بنابراین درآمد سرانه نیز کاهش یافت. این اتفاقات باعث شد سرمایه‌گذاران به دلیل بی‌ثباتی بازار کسب و کار، در ایران سرمایه‌گذاری نکنند.

- باور من این است که در طول هشت سال جنگ تحمیلی خسارت مادی فراوانی بر ما وارد شد اما معنویت و همدلی و همراهی و استقامت مردم در کشور افزایش پیدا کرد و خودمان را به دنیا ثابت کردیم اما در طول هشت سال ریاست آقای احمدی‌نژاد هم خسارات مادی و هم خسارات معنوی بر ما وارد شد؛ اعتبار و ارتباطات داخلی‌مان لطمه خورد، بزرگ‌منشی در کشور بر هم ریخت، اقتصاد و اخلاق خسارت دید، دروغ‌گویی، ریا و تزویر افزایش یافت و ارتباطات جهانی ایران مورد تمسخر دنیا قرار گرفت.

- گوینده یک برنامه تلویزیونی در کانادا هنگام مصاحبه با من گفت، که اگر می‌خواهید مانند آقای احمدی‌نژاد مصاحبه کنید، مصاحبه نکنیم یا می‌گفتند که با آقای احمدی‌نژاد صحبت کنیم و بخندیم یا نمونه آن دانشگاه کلمبیاست که می‌بینیم چه اتفاقی افتاد. همه این رفتارها به ضرر کشور بود. رئیس‌جمهور سخنگو و اعتبار یک کشور است.

- پیشنهاد می‌کنم خبرنگارها و کسانی که دست به قلم هستند یا به اطلاعات دسترسی دارند، فعالیت‌های آقای احمدی‌نژاد را در طول هشت سال ریاستش بررسی کنند، متوجه خواهیم شد که هر دو هفته یک بار یک مشکل و بحران داخلی یا خارجی داشته‌ایم که از روحیات ایشان نشأ‌ت می‌گرفت.

- من از روز اول حدس زدم که آقای احمدی‌نژاد با چنین معیارهایی نمی‌تواند ادامه دهد و افتخار می‌کنم که به عنوان اولین وزیر تشخیص دادم که ایشان نمی‌تواند کار کند. آن زمان خیلی‌ها از ایشان تعریف و تمجید می‌کردند. الان کسی هنر نکرده که درباره آقای احمدی‌نژاد اظهارنظر کند.

- هر کسی به جایی می‌رسد که باید حرفی بزند، باید بزند. من ترسی از بیان حقایق ندارم. مدیریت، شهامت، شجاعت، درایت و سلامت نفس می‌خواهد. تملق بسیار باب شده است که رفتار بسیار بدی است.

- بارها تأکید کردم که مسئولان اگر تصمیم غلط بگیرند و باعث جدایی یک زن و شوهر شوند، مسئول‌اند. خانواده‌های بسیاری به دلیل مشکلات اقتصادی از هم پاشیدند، چه کسی مقصر است؟ یا وقتی ارزش پول ملی به یک سوم کاهش یافت، اجاره‌خانه‌ها بالا رفت، تورم افزایش یافت، مردم نتوانستند زندگی خود را بچرخانند، چه کسی مقصر بود؟ ما باید نسبت به این مسائل پاسخگو باشیم نه اینکه آمار دهیم که دو و نیم میلیون شغل ایجاد کرده‌ایم. وقتی رشد اقتصادی منفی بود، چگونه شغل ایجاد کردید؟

- یک سؤال دارم و آن این که چرا هر دولتی بر سر کار می‌آید آمار و اطلاعاتش همه خوب هستند و دولت‌های دیگر بد؟ یک جای کار ایراد دارد. در حضور مقام معظم رهبری درخواست کردم که یک سازمان سنجش آمار داشته باشیم که زیرنظر دولت نباشد. دولت‌ها آدم‌ها را می‌چینند و به آنها دیکته می‌کنند. در طول چند سال پس از انقلاب هر دولتی سر کار آمده آمار خوب ارائه کرده است. رشد اقتصادی خوب است، صادرات خوب است و ... دولت بعدی همه آنها را نفی می‌کند؛ بنابراین آمار در ایران ایراد دارد. اینها بحث‌های کارشناسی و ساختاری هستند. بحث من در اینجا فرد نیست بلکه ساختار است.

- نماینده‌ای که یک روز سابقه اجرایی ندارد یا تفاوت میان پاراف و امضا یا بودجه، منابع و مصالح را نمی‌داند، چگونه می‌خواهد قانون وضع کند؟ به نظرم یک نماینده برای ورود به مجلس باید همه اینها را بداند و کارکشته باشد و یک دوره را بگذراند. اگر یک نماینده مجلس بخواهد از یک وزیر سؤال بپرسد باید اطلاعات کافی داشته باشد.
بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما: