تدبیر24:سناتور «ژوئل گاریو مایلام» دبیر کمیسیون روابط خارجی و دفاعی سنای فرانسه، عضو کمیسیون روابط اروپایی سنا، معاون گروه حزبی «او.ام.پ» سنا و معاون هیات «حقوق زنان و برابری فرصتهای زنان و مردان» را برعهده دارد. به محض رسیدن به فرودگاه به درخواست «شرق» برای مصاحبه پاسخ داد. در کنار همه اظهارامیدواریهایش برای عکاس روزنامه هم صبر آرزو میکرد چراکه کار او را در انداختن عکس پرانرژی از خودش غیرممکن میدانست. گذراندن یک روز پرمشغله در تهران پرترافیک شب تعطیلی بههرحال به مصاحبهای ختم شد که میخوانید.
سفر شما سفری استثنایی است. بعد از سالها یک مقام رسمی فرانسوی به ایران میآید. چقدر انگیزههای شخصی در انجام این سفر دخیل بوده و تا چه میزان این سفر نشاندهنده عزم تشکیلات سیاسی مثل «سنا»ی فرانسه برای آمادهسازیهای بیشتر برای روابط با تهران است؟سالها بود که تصمیم داشتم به ایران سفر کنم اما هربار یا وزارت امور خارجه و یا «الیزه» از من خواستند که این سفر را انجام ندهم. از آنجایی که به قوانین و توصیهها احترام میگذارم، برنامه سفر را لغو میکردم. اما میخواستم کاری را که امروز کردم آن روز انجام دهم. من در گذشته از دیپلماسی پارلمانی منع شدم اما به محض اینکه گشایشی اتفاق افتاد، فرصت را از دست ندادم. بنابراین در پاسخ به شما باید بگویم سفرم به تهران بهعنوان تلاش شخصی و در مقام سناتور و دبیر کمیسیون روابط خارجی و دفاعی سنای فرانسه برای آمادهسازی زمینهها در مقابل تحولات مثبتی بود که بعد از روی کارآمدن روحانی اتفاق افتاده است. از مدتها پیش متقاعد شده بودم که نقش مرکزی ایران در منطقه در مرکز مسایل منطقهای اطرافش هم هست. با موضع «اولاند» مبنی بر دخالت در سوریه کاملا مخالف بودم بنابراین مخالفت خودم را در جایش اعلام کردهام. حتی امروز بحران سوریه نقش کانونی در منطقه پیدا کرده است. روزی که اوباما با روحانی تلفنی تماس گرفت من در اردن بودم. فورا با سفیر تماس گرفتم و گفتم ترتیب سفر من به ایران را بدهید. بلافاصله درخواست سفر به تهران را اعلام کردم و صراحتا گفتم میخواهم به ایران بروم. من اینروزها برنامههای مختلفی دارم اما سفر به ایران را پیش از هر چیز برای این ضرورت به وجود آمده انجام دادم. در سنا متوجه شدم که یکی دیگر از همکارانم - سناتور سوسیالیست لوکونت - با هدف مشترک من قصد رفتن به ایران را دارد. خیلی فرصت خوبی بود برای تایید این گشایش جدید در روابط. و تقریبا تمام مقدمات با استقبال دو طرف و با همکاری و تایید کامل پیش رفت. البته انگیزههای شخصی هم داشتم؛ دیدن مردم، محیط زنان، حضور آنها در دانشگاه و... اینبار دو طرف شطرنج، نشان دادند که خواهان حرکت برای انجام بازی خوبی هستند. وزارت خارجه ایران درخواست را پذیرفته بود و این نشانه روشن و قویای برای گشایشی که گفتم بود.
اگر یک ارزیابی از روابط ایران و فرانسه را در سالهای اخیر ببینیم، پرونده هستهای بر تمامی جنبههای این روابط سایه انداخته است. سیاسی، اقتصادی، فرهنگی حتی ارتباطاتی. این را بگذاریم کنار نقشآفرینی اولیه تروییکای اروپایی از سویی و انتظاری که معمولا از ویژگیهای سنتی سیاست خارجی فرانسه میرود، یعنی موضعگیری «گلیستی» (مستقل از آمریکا). در سالهای اخیر دیگر خبری از این رویه نیست. این سیاست در ایران بهگونهای گیجکننده فهمیده میشود. فرانسه از بریتانیا هم آتلانتیکیتر شده است. در فرانسه چه خبر است؟ببینید باید بگوییم و بخواهیم که فرانسه چه باید بکند؟ فرانسه وظیفه دارد. مساله قبل از هرچیز این است که ما در فرانسه اساسا «دید» نداریم. من چندان همدلی با سیاستهای اولاند ندارم البته نمیخواهم دولت را مورد حمله قرار دهم. فرانسه نباید از خود آمریکاییها آمریکاییتر باشد. در مورد بحران سوریه موضعگیری اولاند برای کسانی مثل من غیرقابل پذیرش است. من مخالفتهایم را ابراز کردهام. این موضعگیری کل میراث فرانسه در سیاست خارجی و میراث دو گل را نادیده میگیرد. این در حالی است که رابطه فرانسه و ایران رابطه معمولی میان دو کشور نیست. صدها سال است که این دو کشور در فرهنگ هم حضور دارند. از هم میآموزند و به هم انتقال دادهاند. مساله به این سادگیها و پیشانداختن مشکل غیرقابل حل نیست. ما در طول تاریخمان با این کشور هیچ خصومتی را در حافظه ثبت نکردهایم. واقعا بعضی جهتگیری ها را دیگر درک نمیکنم. به همین دلیل است که مصمم به سفر به ایران و آغاز روابط جدید هستم. اگر خواهان صلح هستیم، باید همهجا بهدنبال آن باشیم.
شما در مقام دبیر کمیسیون روابط خارجی و دفاعی فرانسه در سطح قانونگذاری احتمالا چه ابتکاری را برای آغاز یا تشویق به از سرگیری روابط جدید با ایران در نظر خواهید داشت؟در مورد سنا باید گفت نمیدانم تا چه اندازه در این موضع و توانایی است. اما من برنامه اقدامی در دست دارم که در سطوح مختلف با بردهای متفاوت آنها را اجرا خواهم کرد؛ نوشتن مقالهای مشترک با آقای سناتور درباره ایران امروز برای انعکاس واقعیات بخشی از این برنامه است. استفاده از تریبون سنا برای انعکاس برداشت ما نسبت به تحولات مثبتی که بعد از روی کارآمدن روحانی در جریان است و اختصاص سمیناری برای ایران در سنای فرانسه برای شنیدن نظر کارشناسان ایران و تبادل همین تحولات. اینکه میگویم «من» خودستایی نیست. در این سفر كه من از میانه جناح راست و سناتور «لوکونت» بهعنوان سوسیالیست به تهران آمدهایم نشانه خوبی از این است که معدل گرایشها در سنا به این تصمیم نزدیک هستند. من کاملا بر پوچبودن سیاست تحریم تاکید دارم. من از تریبون سنا در مورد صنایع فرانسه مثل «رنو» و بخش قطعات یدکی این شرکت صحبت کردهام. شاید بیشتر در سطح فردی بوده اما تلاشهایی صورت گرفته است و ادامه خواهد یافت. درست است که سیاست گشایش روحانی هنوز بهنوعی خجالتی است اما ما باید به ایشان کمک کنیم. باید به ایرانیها نشان دهیم که فرانسه در کنار شماست. اگر این انسدادها ادامه پیدا کند، پیامدهای مخربی خواهد داشت. من بهواسطه مسوولیتم در سنای فرانسه وضعیت کشورهای مختلفی را زیر نظر دارم با آنها در تماس هستم. برمه، فارغ از اینکه هیچ شباهت مقایسهای با ایران ندارد اما از این جهت که مشمول تحریمهای مخرب بوده است، برای من در کنار ایران قرار میگیرد.
تحریم در این کشور به دموکراسی آسیب زده است به طریق اولی در ایران هم چنین است. در این کشور به محض تحولات اقتصادی و گشایش فضای سیاسی و اجتماعی نتایج مثبت سریعتر از آنچه فکر میشد اتفاق افتاد. مردم برمه هم منتفع شدند. در مورد حقوقبشر این روزها فرانسویها هم دیگر با رودربایستی برخورد میکنند خب این ضعف است. در مورد هستهای بحث فناوری صلحآمیز مورد مناقشه نیست آنچه لازم است شفافیت بیشتری است که این دغدغهها را درست کرده و اطمینان از اینکه ایران به مسیر بمب اتمی نخواهد رفت. مشکل در این سطح هم به این برمیگردد که روشن نیست مسیر تصمیمگیری چه پیچوتابی دارد. فقدان شفافیت در مورد فرآیند تصمیمسازی بر سر توان هستهای به نظرم مشکل اصلی است. رهبر عالی رد کرده است، اما اطرافیان و شاید مشاوران ایشان کمی ابهام درست میکنند. شاید باید گفت نوعی ابهام مخرب.
میتوان انتظار داشت که بعد از این تحولات اروپا (منظور تروییکا) نقش تعیینکنندهای در پرونده هستهای بازی کند؟امیدوارم. دوست دارم بگویم من از این بیشتر انتظار دارم. اینکه فرانسه جلوتر و جدیتر از اروپا در حل پرونده هستهای گام بردارد. چرا چون فرانسه دوست ایران است. ما مسوولیت داریم در موقعیت کنونی این منطقه همراه با ایران برنامهها و ابتکاراتی را مشترکا انجام دهیم و جلو ببریم. برای وضعیت کنونی ضروری است.
شما بر انتقال سابقه دوستی ایران و فرانسه و آگاهکردن مردم نسبت به این روابط تاکید زیادی دارید. همینجا فرصت این را دارید که به خوانندگان «شرق» هم اینها را انتقال دهید.آنچه باید به ایرانیها شخصا بگویم این است که فرانسه ایران را دوست دارد. ما ارزشهای مشترک و سنت انسانی، فرهنگی مشترکی داریم. دوستیای که بر هر تفاوتی فایق میآید. شاید تفاوتهایی وجود داشته باشد که گاهی مورد سوءاستفادهای مخرب قرار بگیرد اما ما مردمی هستیم که خیلی بههم نزدیکیم. ما وظیفه داریم مسوولیتهای مشترکی را در کنار هم انجام دهیم. تاریخ دراز این سرزمین، این سابقه دوستی در کنار هم، اینکه ما هرگز روبهروی هم دشمن نبودهایم، مسایل سادهای در آینده روابط نیست. سالهایی بوده که ایران برای ما سوال بوده است. گفتهایم که آیا ایران به سمت غرقشدن در نیروهای تاریکاندیش میرود؟! نگران بودهایم، سالهایی به دوری گذشته است، سالهایی به انکار دیگری، اما من بهطور خاص وقتی اینجا آمدم از نزدیک زندگی جوانان جدی تحصیلکرده باهوش و باانگیزه و حضور اکثریتی زنان در محافل آموزشی را میبینم، خود را شاهد اتفاقهای جدی و مهمی میدانم. امید فوقالعادهای به آینده ایران دارم. من اساسا آدم خوشبینی هستم اما یک سیاستمدار برای سیاستورزی مکلف به پیگیری خوشبینی هم هست، من هم هستم. باید برای مردم این دو کشور بهترینها را آماده کنیم. هرچه میتوانیم برای اینکه روابط و فرصتهای بهتری مهیا شوند باید انجام دهیم. این یک وظیفه است. من موظفم بهعنوان اولین سیاستمدار در سالهای اخیر تصویر مدرن، فعال، امیدوار و مشتاق این مردم را به کشورم انتقال دهم. ایران یک ملت دوست برای فرانسه است. من بر این ویژگی تاکید دارم. خوشحالم که سفیر فرانسه هم در این زمینه با ما بهشدت همراه است. ببینید در مورد سایر کشورها قضاوتهایی وجود دارد. تا پیش از بهار عربی، صحبت از جامعه مدنی در کشورهای عربی نبود اما این تحولات نشان داد که اتفاقا چه نیروی آگاه و پرتوانی در این جوامع وجود دارد و ما بیخبر بودیم. شناخت ایران و انتقال آن گام بزرگی است. خب، شناخت این ایران نشان میدهد که ایران دشمن فرانسه نیست برعکس تصویری که ساخته شده است.