تدبیر24 : کورش چهاردوری- با یک میلیون و ۱۶۲ هزار و ۱۹۵ رای، نوزدهمین منتخب مردم تهران در انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی شد. شاید خود او هم تصور نمیکرد با چنین رای بالایی، راهی بهارستان شود. او هشت سال و در دولت اصلاحات، فرماندار شمیرانات بود. البته این تنها سمت «پروانه مافی» در کارنامه فعالیتهای سیاسی و اجتماعی او نیست. آموزش و پرورش، مرکز زنان ریاست جمهوری و مجمع تشخیص مصلحت نظام، از دیگر نهادهایی هستند که مافی در آنها دارای مسئولیت بوده است. شاید بتوان گفت که تنها نمایندگی در مجلس شورای اسلامی را در این کارنامه پر و پیمان کم داشت که آن هم با قرار گرفتن نامش در لیست ۳۰ نفره ائتلاف امید در تهران، میسر شد. ظهر دوازدهمین روز اردیبهشت و همزمان با روز معلم به دیدار پروانه مافی رفتم. کسی که معلمی را نیز در سوابق خود دارد. وعده دیدار ما در آن ظهر گرم، در دفتر جمعیت زنان جمهوری اسلامی بود که از قضا، او عضو شورای مرکزی این تشکل نیز هست. مصاحبه و گفتوگوی ما بیش از یک ساعت به درازا کشید. ثمره گفتوگوی «آرمان» با پروانه مافی را در ادامه میخوانید:
شما شخصا به این نتیجه رسیدید که در انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی ثبتنام کنید یا از سوی شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان یا سایر دوستان اصلاحطلب به شما پیشنهاد شد که با توجه به احتمال ردصلاحیتها، وارد صحنه شوید؟
با این مدلی که شما بیان کردید، نه. بخشی از ماجرا تصمیم فردی بود. منتهی این تصمیم فردی، با مشورت بزرگانی مثل سرکار خانم مصطفوی، دبیرکل جمعیت زنان جمهوری اسلامی ایران یا دوستان در حزب کارگزاران و برخی دیگر از شخصیتهای سیاسی و مذهبی به قطعیت رسید که همگی دوستان و بزرگان تشویق کردند به اینکه حتما در این عرصه حضور پیدا کنم و تاکید کردند که مورد حمایت هم هستم. علاوه بر این، گروههای مردمی و شوراها در شهرستان شمیرانات که من قبلا آنجا چند سالی فرماندار بودم، مدتها بود که حضوری یا تلفنی، میگفتند و اصرار میکردند که به عنوان نماینده تهران، ری، شمیرانات، اسلامشهر و پردیس وارد انتخابات مجلس شورای اسلامی شوم. لطف دوستان بود و لطف مردم خوب و نجیب منطقه شمیرانات که دوره فرمانداری من را مقایسه میکردند با فرماندارهای قبل یا بعد از من و کارهای من را ماندنی میدانستند و تقاضای آنها این بود که آن کارها را دوباره دنبال کنیم. لذا هم درخواست مردم، هم حمایتی که احزاب و بزرگان عرصه سیاست داشتند، انگیزهای قوی در من ایجاد کرد که بتوانم در این تصمیمگیری سخت، حرف آخر را بزنم و در نهایت هم این تصمیم را گرفتم.
آیا قبل از لیست نهایی ائتلاف امید، لیست دیگری هم وجود داشت که با توجه به میزان افراد ردصلاحیت شده در مورد افراد تصمیمگیری شود؟
نه، تنها همین لیست بود. هرچند گاهی تغییراتی ایجاد میشد. ولی تقریبا لیست ثابتی بود.
از همان ابتدا هم نام شما در لیست بود؟
بله، فکر میکنم که اول لیستی۳۰۰ نفره بود، بعد ۱۲۰ نفر ماندند، در مرحله بعدی ۶۰ نفر انتخاب شدند و در نهایت هم لیست ۳۰ نفره تهران تکمیل شد.
شخصا چقدر احتمال میدادید که حائز اکثریت آرا شوید و بیش از یک میلیون رای بیاورید؟ چون شما سوابق مهمی در کارنامه دارید اما حق بدهید که مردم به صورت کامل شما را نشناسند.
اینکه اشاره کردید بیش از یک میلیون، نه. واقعا احتمال نمیدادم که این رقم رای بیاورم اما فکر میکردم انتخاب شوم. من حدود ۴۰ سال است که در تهران، در عرصههای مختلف فرهنگی، اجتماعی و سیاسی حضور دارم. عمدتا کارهای بزرگی هم بوده است. از تدریس شروع شد تا مدیریتهای اجرایی. چه در آموزش و پرورش، چه در ریاست جمهوری و چه در وزارت کشور. بیشتر این سمتها هم مشاغلی بوده که با مردم در تماس بودم. از این جهت، آشنایی زیادی در حوزههای مردمی داشتم. در بخش سازمانهای مردمنهاد فعال بودم. NGهای متعددی ایجاد کردم که یا عضو هیات مدیره بودم یا عضو هیات امنا. با گروه های مختلف زنان و مردمی، فعالیت میکردم و بهطور کلی پرکار بودم. به همین جهت، حدس میزدم اگر خداوند عنایت داشته باشد، رای دارم ولی نه تا این حد. این رقم هم به جهت حضور موثر مردم حاصل شد، یعنی اگر ما در شرایط معمولی بودیم، قطعا چنین رقمی به دست نمیآمد. شرایط به نحوی بود که مردم با شور و انگیزه و برای تغییر، پای صندوقهای رای آمدند و دیگران را هم تشویق میکردند حتما شرکت کنند و در نهایت هم چنین نتیجهای به دست آمد.
اصلاحطلبان از چه زمانی به این نتیجه رسیدند که ائتلاف را شکل دهند؟ به طور دقیقتر، هدفگذاری اصلاحطلبان در انتخابات مجلس دهم چه بود؟
تقریبا از یک سال قبل از انتخابات، جلسات ائتلاف شروع شد و بالا و پایین داشت و کشمکشهای خاص خود را نیز به همراه داشت. ولی اینکه ائتلافی باید شکل بگیرد تا این جریان فکری موفق شده و پیش رود، میتوان گفت که از یک سال پیش به این توافق رسیده بودند. منتها بعد در بحث شکلها و روشهای اجرای کار، گاهی اختلاف سلیقههایی وجود داشت که در نهایت، همه متحد شدند.
دقیقا سوال اینجاست! چون خاطرم هست که وقتی حزب اعتدال و توسعه پیشنهاد ائتلاف اصلاحطلبان با اصولگرایان معتدل را مطرح کرد، شاهد برخوردهای تندی در جریان اصلاحات بودیم. میخواهم بدانم اصلاحطلبان دقیقا از چه موقع به این منطق رسیدند که باید ائتلاف کنند؟
تقریبا در ماههای آخر بود. بالاخره بنا بر این شد که با حزب اعتدال و توسعه و حامیان دولت ائتلاف صورت گیرد. تشخیص بر این بود که اگر این ائتلاف صورت نگیرد، میزان موفقیت کاهش پیدا میکند. طبیعی است که هیچ کس به این امر رضایت نداشت. در حقیقت، اتحاد و همبستگی در میان تمامی افکار بود که ما را به این موفقیت رساند و این تصمیم، تصمیم درستی بود.
اتفاق باشکوه هفتم اسفند، رای مردم به تمام افراد هر دو لیست بود. چه مجلس شورای اسلامی و چه مجلس خبرگان رهبری؛ و ما شاهد بودیم که برای اولینبار در تاریخ انتخابات مجلس شورای اسلامی در جمهوری اسلامی، انتخابات در تهران، تک مرحلهای شد. فکر میکنید مردم چطور قانع شدند که به تمام افراد هر دو لیست رای دهند؟
در صحبتها و مباحثی که پیش میآمد و گاهی رسانهای میشد و در فضای مجازی قرار میگرفت، مردم از روند کار و فعالیتهایی که احزاب در این زمینه داشتند، مطلع بودند و همه به خوبی میدانستند حرف آخر را یک لیست واحد و متحد میزند و کار را تمام میکند. این مساله را همه به خوبی میدانستند. این «همه» که میگویم، حتی کسانی را که خیلی هم در عرصه سیاست ورود و حضور ندارند را شامل میشود. این را از آنجا میگویم که شب و روز انتخابات، میدیدیم که همه در پی لیست میگردند. این نشان میداد که بحث لیست، بحثی است که وحدتی را میان گروههای سیاسی موافق این جریان فکری ایجاد کرد. در نتیجه مردم در جریان بودند. طبیعتا چالشهایی هم وجود داشت. اما صحبتهای بزرگانی مثل حضرت آيتا... هاشمی رفسنجانی یا رئیس دولت اصلاحات و ویدئوهایی که تهیه و پخش شد، بسیار اثرگذار بود و وحدت بین مردم را تکمیل کرد.
بسیاری معتقدند اصولگرایانی که با اصلاحطلبان دست به ائتلاف زدند و نامشان در لیست امید درج شد، برد کردند، چرا که نتیجه ۳۰ بر صفر، نشان داد که لیستهای مشابه، هیچکدام موفق به کسب رای نشدند. شما چطور فکر میکنید؟
شاید هم همینطور بود. حضور در لیست امید، تضمینی شد برای افرادی که ائتلاف کردند. چنانچه در مقایسه با لیستهای مشابه که در هفته آخر منتشر شد، دیدیم نتایج آرا نشان داد که لیست امید، لیست برنده است.
در دور دوم، ائتلاف امید، لیست جداگانه داد و در بعضی حوزهها شاهد بودیم که حزب اعتدال و توسعه نیز لیست جداگانه دادند که شائبه اختلاف بین اصلاحطلبان و حزب اعتدال و توسعه ایجاد شد. چرا این اتفاق افتاد؟
در بعضی حوزهها روی افراد به توافق نمیرسیدند. پس سیاست این شد در حوزههایی که وحدت وجود ندارد، سکوت اختیار کنند. البته من نتایج دور دوم را که نگاه میکردم، دیدم در حوزههایی هم که سکوت بود، نامزدهای مستقل و نزدیک به ائتلاف امید توفیقاتی داشتند.
هفتم اسفند و دهم اردیبهشت گذشت و البته با توفیق برای جریان اصلاحطلب و ائتلاف امید هم گذشت. از شما میخواهم دو نقطه قوت و دو نقطه ضعف در عملکرد اصلاحطلبان در انتخابات را به من بگویید.
اولین نقطه قوت، مدیریت سختی بود که در شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان، بین احزاب اتفاق افتاد. ریاست شورا و آقای عارف، در این زمینه نقش بسیار موثری داشتند که توانستند در یک چالش سنگین، احزاب را تا آخر راه، حول محورهای مطرح شده، متحد نگاه دارند و کار را به پیش ببرند. اگر نقطه قوت دومی را بخواهم ذکر کنم، حضور بسیار خوب هواداران لیست امید در فضای مجازی بود. فعالیت در فضای مجازی، نقطه قوت موثری بود که در این انتخابات کاملا خود را نشان داد. مدیریت فضای مجازی، کار بسیار مهم و موثری بود که به خوبی صورت گرفت. خصوصا از طرف جوانان خوشفکر تفکر اعتدالی و اصلاحطلبی، هدایت و مدیریت شد و توانست اثر بسیار خوبی باقی بگذارد. این موضوع هم در زمان تبلیغات و هم قبل از آن صادق است. کمک دیگری که مدیریت فضای مجازی به اصلاحطلبان کرد، این بود که نقش تبلیغات کاغذی را بسیار کمرنگ کرد. به جهت هزینههایی که احزاب و کاندیداها متحمل میشدند و خسارتی که به فضای شهری میزد، تبلیغات کاغذی و شهری، صدمهای بود به فضای شهری. این مدیریت موجب شد که بخش عظیمی از تبلیغات نامزدها، معطوف به فضای مجازی شود. این دو نقطه قوتی است که میتوان بر آن تکیه کرد.
و دو نقطه ضعف؟
شاید بشود بر این موضوع تکیه کرد که شبکه تشکیلاتی قویتر و مدیریت حزبی بهتری برای شهرستانهای کوچک باید میداشتیم. درست است که ما احزاب داریم و احزاب مختلفی هم هستند اما کار حزبی نمیکنیم و کار تشکیلاتی حزبی در کشور به شدت ضعیف است. اینکه ما میبینیم در شهرستانها در مواردی اختلاف وجود داشت، برمیگردد به همین ضعف. اگر کار تشکیلاتی میداشتیم، با قدرت و سهولت بیشتری میتوانستیم امور را به پیش ببریم و نتایج بهتری هم به دست بیاوریم. ما حتما باید روی این موضوع سرمایهگذاری کنیم تا احزاب قوی در کشور پا بگیرند. خصوصا در زمینه پرورش افراد و آموزش نیروها، با بهروز کردن نیروهای قدیمی و آموزش نوجوانان و جوانانی که به کارهای حزبی روی میآورند، این اتفاق رخ میدهد. اگر بخواهم اسمی از ضعف ببرم، همین ضعف تشکیلاتی و حزبی است.
به یقین پیروزی اصلاحطلبان در مجلس دهم، بعد از سه دوره، بسیاری را به یاد مجلس ششم خواهد انداخت. شما اینطور فکر میکنید؟
اصلا اینطور نیست! مجلس دهم از مجلس ششم بسیار متفاوت است. حتی کیفیت حضور اصلاحطلبانی که در این دوره هستند با اصلاحطلبان مجلس ششم، تفاوتهای بسیار دارد.
البته که ۱۲ سال گذشته و بدیهی است تغییراتی، چه در تفکر اصلاحطلبی و چه در روش و منش اصلاحطلبان ایجاد شده باشد!
بله، از نظر من، این مقایسه، قیاسی معالفارق است! هر مجلس منحصر به خودش است. مجلس ششم، مجلس ششم بود و مجلس دهم هم مجلس دهم خواهد بود. هر کدام ماهیتهای متفاوت خود را دارند. امید داریم که در چهارسال آینده، در مجموعهای از همکارانی که توانستند وارد مجلس شوند، کار مهم و باارزشی ارائه دهیم. این قیاس، میتواند اثرات منفی بر مجلس دهم داشته باشد.
یعنی فکر میکنید عملکرد اصلاحطلبان در مجلس ششم تا این حد غیرقابل دفاع است؟!
من مقایسهای نمیکنم که بگویم قابل دفاع است یا نیست. حرف من این است که هر روز، روز خودش است. مجلس دهم، هم از جهت ترکیب نمایندگانی که حضور دارند، هم از جهت فضا و هم از جهت موقعیت ژئوپلتیکی امروز کشور با زمان مجلس ششم متفاوت است.