تدبیر24 :مهرورزی به عنوان یكی از پدیده های روانشناختی، از دیرباز مورد توجه جامعه شناسان، شاعران، نویسندگان، عارفان، نقاشان و حتی مردم كوچه و بازار قرار داشته است و از آن به عنوان موضوعی با پیچ و خم های فراوان یاد می شود كه هرچه عمیق تر باشد، دشوارتر جلوه می كند. نگاه های گوناگونی نسبت به مهرورزی و گونه های خاص آن نظیر مقوله عشق وجود دارد.
«زیگموند فروید» روانشناس آلمانی بر این باور است كه برای بسیاری از افراد كه ناپخته اند، روابط احساسی، نوعی مناسبات انتقالی است. افراد با شخصیت ناپخته به وسیله عشق می خواهند فقط به كمبودها، نیازها و مسایل حل نشده در كودكی خود دست یابند. فروید این نوع احساس را عشق «نوروتیك» می نامد.
«آبراهام مزلو» روانشناس آمریكایی در قامت یك نظریه پرداز انسان گرا، عشق را به 2 نوع تقسیم می كند؛ نوع نخست، خودخواهانه، تسخیری، حریصانه و به دنبال نیازهای برآورده نشده فرد است كه مزلو این احساس را «عشق كمبود» می نامد. نوع دیگر از نگاه وی «عشق وجودی» نام دارد؛ عشقی بالغ و فروتن كه باز، خودمختار و متكی به خویش است و آزادانه بخشیده می شود.
وجود نگاه های گوناگون علمی و عامی به عشق، معناهای مختلفی برای آن ایجاد كرده است. در كنار تعریف های علمی و روانشناختی از عشق، تعریف ها و برداشت های عامیانه از مفهوم عشق نیز بسیار است؛ برداشت هایی كه در شكل گیری آن ها مولفه های گوناگونی مانند سطح سواد، آگاهی اجتماعی، باورها و عرف های حاكم بر یك نظام اجتماعی سهیم است. زمان نیز مولفه ای است كه موجب تغییر دیدگاه جوامع بشری نسبت به مفهوم های مختلف از جمله مفهوم عشق می شود.
با توجه به نكته های یاد شده، دانستن معنای واقعی عشق، چرایی دگرگونی این معنا در دوره های گوناگون و چگونگی رسیدن به رابطه ای عمیق كه هم افراد را به كمال برساند و هم امنیت و آرامش را در زندگی آنان پدیدار كند، اهمیت می یابد؛ پرسش هایی كه كارشناسان در گفت وگو با گروه پژوهش و تحلیل خبری ایرنا به آن ها پاسخ دادند.
*** عشق در قاب اسطوره
با نگاهی به داستان های كهن ایران مانند «شیرین و فرهاد»، «بیژن و منیژه»، «ویس و رامین» و ... درمی یابیم كه در گذشته عشق هایی با مضمون فرازمینی و افلاطونی مطرح بود كه نرسیدن عاشق به معشوق از ویژگی های اصلی آن به شمار می رفت. به باور برخی كارشناسان، نگاه اساطیری به عشق در ایران حتی تا دهه های 50 و 60 خورشیدی نیز تا اندازه ای رنگ داشت؛ نگاهی كه عشق را برابر با شرم و نرسیدن می دانست.
یك متولد دهه 50 در این باره به پژوهشگر ایرنا گفت: علاقمندی در ما با توجه به محدودیت ها شكل می گرفت و ابراز آن پس از كار معدن دومین شغل دشوار به شمار می رفت!
در همین پیوند، «مهرداد ناظری» جامعه شناس و مدرس دانشگاه، در گفت وگو با پژوهشگر ایرنا، با توضیح مفهوم عشق در دیدگاه ها و متون اساطیری، به تفاوت برداشت های پیشینی و كنونی از آن اشاره كرد و گفت: با نگاهی به متون كهن به چند ویژگی عشق برمی خوریم كه از واقعیت اجتماع به دور است. در داستان های كهن ایرانی می بینیم كه عشق دست نیافتن به وصال معنا شده است، یعنی عاشق و معشوق نباید به هم برسند و نرسیدن جزوِ ملاك ها و معیارهای اصلی عشق قلمداد می شود. نكته دیگری كه در زمینه عشق در دوره های دیرین دیده می شود این است كه بین عقل و احساس دیوار بلندی كشیده شده است. وقتی عاشق می شوی، عقل را از دست می دهی و آدم عاشق، آدم مجنون و دیوانه ای است كه دیگر خواب و خوراك ندارد، سر به كوه و بیابان می گذارد یا مانند فرهاد كوه می كند. با این حال، عشق در جامعه سنتی تابو و ممنوع بود. به عنوان مثال اعضای یك قبیله باید با فرد مورد نظر بزرگ قبیله ازدواج می كردند.
به گفته این جامعه شناس، عشق در برخی داستان های ایرانی یا غیرایرانی همچون «رومئو و ژولیت» به شكلی غیرواقعی و غیرطبیعی تعبیر و توصیف شده است؛ عشقی كه در چند روز آغاز می شود و خاتمه می یابد و در همین زمان كوتاه چند كشته هم بر جای می گذارد. این در حالی است كه نمی توان نام رابطه ای را كه قرار است در آن مرگ، خشونت و وصال چند روزه باشد، عشق نهاد.
*** مهرورزی و مادی گرایی
مفهوم عشق در نظر بسیاری طی چند دهه گذشته دچار دگرگونی های زیادی شده است؛ دگرگونی هایی كه می تواند ناشی از افزایش انواع دانش و آگاهی ها یا تحول در شیوه ها و سبك های زندگی در جوامع مدرن یا نیمه مدرن باشد. به باور برخی، اكنون دیگر این مفهوم از طرف دیگر بام افتاده است و نه تنها فرازمینی و اسطوره ای نیست بلكه به طور كامل، رنگی زمینی به خود گرفته است.
در این باره، شنیدن تجربه یك متولد دهه 70 از مفهوم عشق خالی از لطف نیست؛ آن جا كه می گوید: عشق واقعی چیزی است كه به من امنیت و هدف بدهد و بدانم كه در آن عشق، صداقت وجود دارد و خط قرمزهای فكری خودم مورد احترام و محفوظ باقی می ماند. امروزه اما افراد نقاب های مختلفی به چهره خود می زنند و ظاهر و باطن یكسانی ندارند، در این شرایط چگونه می توان صادقانه رفتار كرد و به مخفی كاری و ریاكاری دست نزد؟
در عمق این تعریف، تحول و دگرگونی در تفسیرهای كنونی از معنای عشق نهفته است. در تعریف های اینچنینی از عشق اگرچه مولفه منطق و عقلانیت پررنگ تر از گذشته شده است اما كاستی های عمیقی نیز به چشم می خورد؛ كاستی هایی از جمله بی اعتمادی و منفعت جویی در رابطه ها. به باور كارشناسان اگر یك رابطه بر پایه این كاستی ها بنا گذاشته شود، نمی توان آن را رابطه ای عقلانی نامید.
ناظری در ادامه گفت وگو با ایرنا در مورد مولفه های لازمِ مهرورزی گفت: صمیمیت، تعهد و شور احساس، سه نماد عشق واقعی است كه در صورت نبود هر یك، عشق به سمت و سوی غیرواقعی بودن می رود. متاسفانه در جامعه ما گاهی فرد برای برطرف ساختن نیازهای جسمی به ازدواج روی می آورد. در نتیجه، ازدواجی كه فقط به دلیل رفع اینگونه نیازها تحقق یابد، به بحران خواهد رسید. پس بهتر است كه نام آن را عشق نگذاریم چرا كه ساحت عشق ساحت پاكی است كه با خواسته های مادی آمیخته نمی شود.
مادی گرایی و توجه به مسایل دنیایی هم از عوامل اصلی تغییر و تحول معنایی عشق است. «طهورا نوروزی» پژوهشگر و مشاور خانواده، درباره چرایی این تحول معنایی به گروه پژوهش و تحلیل خبری گفت: در گذشته پاكدامنی و صداقت جزو نمادهای عشق بودند كه بر شاخص های مادی برتری داشتند اما اكنون با توجه به تحولات اقتصادی و اجتماعی، به تعریف جدیدی از عشق می رسیم كه برآورده شدن هدف های شخصی و دنیوی از شاخص های اصلی آن است. افراد بر مبنای ظاهر و ملاك های قابل زوال و ناپایدار به دنبال عشق می روند. در واقع می توان گفت مولفه محبت در عشق های امروزی كمرنگ شده است.
وی در ادامه به آثار ناخوشایند این نوع مبادله های احساسی اشاره كرد و گفت: هنگامی كه در بحث انتخاب، بر ملاك ها و شاخص های زوال پذیر تاكید می كنیم و شالوده انتخاب را بر مادیات بنا می كنیم، در مسیر این مبادله دچار ورشكستگی می شویم. شاهد این امر، افرادی هستند كه بر پایه هوس های زودگذر دوران جوانی و به خیال عشق آتشین، تصمیم می گیرند اما در مسیر زندگی دچار روزمرگی، سرخوردگی و ناامیدی می شوند.
*** آیا تنها محبت و مهرورزی برای زندگی كافی است؟
میزان اثرگذاری عشق در كاهش یا افزایش آمار طلاق، موضوع مورد اختلاف كارشناسان است. گروهی آن را بی تاثیر می دانند و شماری وجود عشق را دلیلی برای استواری بیشتر زندگی و افزایش تحمل پذیری افراد در پیچ و خم های زندگی مشترك عنوان می كنند.
در این مورد، نوروزی معتقد به عقل گرایی است. به گفته وی، زندگی ممكن است با علاقه شروع شود اما با عقل است كه تداوم پیدا می كند. به طور قطع، محبت در تداوم زندگی موثر است.
نوروزی اظهار كرد: آن چه اكنون در جامعه و دادگاه خانواده مشاهده می شود، ناشی از بی علاقگی افراد نیست. افرادی را می بینیم كه بی علاقه به هم نیستند اما در مسیر زندگی از رویكرد عقلگرا و متوازن بهره نبرده اند. به همین دلیل نمی توانند دست كم بخشی از تفاوت ها را از بین ببرند و به هم نزدیك شوند. اینجا است كه با مشكل روبه رو می شوند. ما باید در تشكیل زندگی، فضای عاطفی و ملاك های حقیقی و درست ایجاد كنیم.
«سیما فردوسی» مدرس روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی، عشق های ناگهانی و آتشین را به مانند باران های سیل آسا دانست كه تداوم بخش زندگی نیست چرا كه این عشق ها سرانجامی غیر از شكست ندارد.
به باور این روانشناس، دوست داشتن واقعی آن چیزی است كه همانند باران های تدریجی نم نم بر زندگی افراد می بارد. بر همین اساس می توان گفت شمار زیادی از عشق هایی كه به صورت گداخته میان جوانان به وجود می آید و به ازدواج ختم می شود، در همان 2 تا 5 سال نخست زندگی مشترك، به جدایی منجر خواهد شد.
فردوسی افزود: وقتی در معیارهای همسرگزینی، به مولفه علاقه توجه شود و شاخص های تربیت، شخصیت، خانواده و سلامت بهداشت و روان فرد در نظر گرفته نشود، شاهد افزایش آمار طلاق خواهیم بود؛ اتفاقی كه این روزها به فراوانی دیده می شود.
*** عشق ورزی نیازمند آموزش و افزایش آگاهی
روایت عشق از نسلی به نسلی و از دهه ای به دهه دیگر متفاوت است. اكنون عشق با تمام تعبیرهای گوناگون در گذر سال ها، از اثیری و افلاطونی تا نوع زمینی آن به نیازهای انسانی و مقوله هایی نظیر اقتصاد، تجارت، مصرف و ... پیوند خورده است. بسیاری از عشق ها حتی در این دوره با ملاك های مادی ارزیابی می شود و گاه طرف های درگیر رابطه احساسی هم نمی دانند به واقع این محبت راستین است یا رفع نیاز زودگذر؟
این پرسش مطرح است كه چه كنیم كه در مهرورزی و علاقمندی از دام افراط و تفریط رها شویم و بتوانیم به معنای واقعیِ عشق دست یابیم؟ در این مورد، فردوسی به پژوهشگر ایرنا گفت: رسانه ها می توانند با الهام از آموزه های اخلاقی و عشق های اساطیری و تاریخ گذشتگان، آموزش های خوبی به جوانان ارایه دهند. متاسفانه در عصر كنونی با وجود شبكه های مجازی، ماهواره ای و همچنین اطلاع رسانی نادرست، رابطه های عاطفی به مسایلی مانند ازدواج سفید ختم می شود كه می توان در آن ها نهایت بی قیدی، بی مسوولیتی و نبود رشد عقلانی را شاهد بود.
ناظری هم با تاكید بر لزوم آموزش هنر ابراز علاقه و علاقمندی در جامعه و در میان جوانان تصریح كرد: هر آن چه در كوچه و خیابان شكل می گیرد علاقه راستین نیست بلكه عشق یك مسیر و یك فرایند است؛ طیفی است كه افراد را به حركت درمی آورد تا در یك فرایند به تكامل برسند.
به گفته وی، آن چه امروز شاهد آن هستیم فاصله گرفتن جامعه از درك عمیق محبت و علاقمندی است. باید درك درست تری از این احساس در جامعه ایجاد شود. از این رو باید نگاهی متفاوت نسبت مقوله عشق داشته باشیم.