آموزش کودکان برای فردای بهتر سرزمین

آموزش کودکان برای فردای بهتر سرزمین

شینا انصاری - روز جهانی و هفته ملی کودک فرصتی است برای پرداختن به دغدغه‌ها، مشکلات، بحران‌ها، علاقه‌مندی‌ها و حقوق کودکان، این جوانه‌های زندگی و امیدهای آینده. کودکان در نقاط زیادی از دنیا در حالی اولین قربانی سیاست، فقر، خشونت و جنگ هستند
جهان در آستانه‌ی بازچینش رقابت

جهان در آستانه‌ی بازچینش رقابت

محمدمهدی محمدی-رقابت‌پذیری در سال ۲۰۲۵ تنها یک رتبه‌بندی نیست، بلکه نمایی است از آنچه جهان به سمتش می‌رود: ثبات، شفافیت، و هوشمندی سیاست. کشورمان اگر بخواهد سهمی در آینده اقتصادی جهان داشته باشد، باید نه‌تنها در زمره بازیگران مهم این تغییر جهانی و همکار در سازمان های جدید بین اللملی قرار بگیرد، بلکه باید طراح مسیر خود با پایبندی به موازین و استراتژی های خود باشد. مسیری که از درون طراحی، اصلاح و اجرا می‌شود، نه از بیرون تحمیل.
چهارشنبه ۱۴ آبان ۱۴۰۴ - 2025 November 05
کد خبر: ۶۲۹۶۷
تاریخ انتشار: ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۴:۰۰

تعرض گروهی به زن خیابانی در گرگان

تدبیر24 : این زن جوان به افسر پرونده گفت: وقتی همسرم فهمید معتادم هستم، مرا از خانه بیرون انداخت و من در خیابان گشت می زدم.
 
با پسری که معتاد بود و شیشه مصرف می کرد، آشنا شدم.
 
او به دوستانش زنگ زد و مرا با خود به خانه ای بردند و به من موادمخدر دادند و به زور با من ارتباط برقرار کردند.
 
 
افسر پرونده این زن جوان را به مرکز مشاوره فرماندهی انتظامی استان گلستان، انتقال داد تا در کنار رسیدگی به پرونده، زن 29 ساله هم تحت روانکاوی قرار گیرد.
 
وی به مددکار این مرکز گفت: فرزند سوم یک خانواده 5 نفری هستم که دارای یک خواهر و یک برادر بزرگتر از خودم هستم، زمانی که 17 ساله بودم در یک محفل دوستانه با پسری آشنا شدم. او به من ابراز علاقه کرد و من شیفته وی شدم.
 
تا آن روز کسی به من ابراز محبت نکرده بود و کم کم رابطه من و میلاد به قدری نزدیک شد تا زمانی که متوجه شدم از میلاد باردار هستم.
 
دو ماه باردار بودم که خانواده ام فهمیدند و مجبور به قبول خواسته ام شدند و ما با کمترین امکانات و بدون مراسم عروسی، ازدواج کردیم.
 
همسرم مرا به خانه پدری‌اش که در زیرزمینی بود برد. پس از مدتی زندگی با میلاد در زیر یک سقف، کم کم متوجه تغییر رفتارهای میلاد شدم.
 
او بی جهت مرا کتک می زد. بعدها متوجه شدم وی موادمخدر مصرف می کند. اوایل سر و صدا می کردم؛ او مرا مجبور به مصرف موادمخدر کرد تا ساکت شوم.
 
وقتی خانواده ام متوجه این موضوع شدند، پس از به دنیا آمدن بچه طلاق مرا از وی خواستند و بدون گرفتن مهریه از همسرم جدا شدم.
 
مدت زیادی در خانه پدرم حبس بودم و پدرم با من بدرفتاری می کرد تا این که مردی به خواستگاری ام آمد.
 
در ابتدا خواست با هم صیغه باشیم و چون از توان مالی بالایی برخوردار بود پدرم قبول کرد و مرا مجبور به ازدواج با وی کرد.
 
من در مدتی که با وی صیغه بودم به وی علاقه ای نداشتم و در اثر ناراحتی که داشتم دوباره به سمت مواد کشیده شدم و این دفعه شیشه مصرف می کردم. زمانی که همسرم موضوع را متوجه شد مرا طرد کرد.
 
روزی که همسرم فهمید من معتادم مرا از خانه بیرون انداخت و من در خیابان گشت می زدم. با پسری که معتاد بود و شیشه مصرف می کرد آشنا شدم. او به دوستانش زنگ زد و مرا با خود به خانه ای بردند و به من موادمخدر دادند و به زور با من ارتباط برقرار کردند.
 
 نیمه شب مرا در خیابان رها کردند که توسط پلیس با همان حال دستگیر شدم.
برچسب ها: تدبیر24 گرگان
بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما: