تدبیر24 :هفته گذشته سعید حجاریان در گفتوگو با روزنامه اعتماد، با طرح این دلیل که دلسردشدن یک جناح سیاسی (اصلاحطلبان یا اصولگرایان) از انتخابات خطرناک است به طرح پیشنهاد خود برای تغییر سیستم انتخابات در ایران پرداخت. این فعال سیاسی اصلاحطلب ابراز عقیده کرد که با سیستم فعلی انتخابات کشور، گروههای سیاسی مختلف به میزان پایگاه رأیشان کرسیهای مجلس را به خود اختصاص نمیدهند. بنابراین باید کل ایران یک حوزه انتخابیه شود و مردم به جناحها رأی بدهند تا بهنسبت رأی هر جناح، درصدی از کرسیهای مجلس را در اختیار بگیرند. حجاریان گفت، اگر این سیستم حاکم شود، بهطورمثال در انتخابات اخیر در تهران، تعدادی کرسی به اصولگرایان هم میرسید. روزنامه اعتماد در گفتوگو با محمدرضا باهنر، نظر او را هم در اینباره جویا شده است که او به این روزنامه ضمن موافقت با پیشنهاد حجاریان گفته است برای نخستین قدم به مجلس دهم پیشنهاد میکند تا طرح استانیشدن انتخابات را به صحن بازگرداند و با رفع ایراداتش آن را تصویب و کشور را یکقدم به طرحی که در سر حجاریان میگذرد، نزدیک کند. در همین رابطه سایت فرارو نظر عباس عبدی را هم جویا شده است. عبدی در این مصاحبه کوتاه گفته است که تا وقتی همه گرایشها عملا به رسمیت شناخته نشوند، کسی درصدد رفتن به این نظام انتخاباتی برنخواهد آمد.
آقای عبدی! جنابعالی در میزگردی پس از انتخابات اسفند، از پروژه مهم کشور برای بازیابی اصولگرایان گفته بودید و اینکه اصلاحطلبان نباید همه آرا را مصادره کنند. این «بازیابی» به چه معناست و چقدر میتواند با طرح آقای حجاریان مشترک باشد؟
این دو موضوع بهطور مستقیم به هم ربطی ندارند ولی اگر جناحها و گرایشها یکدیگر را به رسمیت بشناسند در این صورت کوشش خواهند کرد نظام انتخاباتی را شکل دهند که بهجای اکثریتیبودن، سهمیهای باشد. مشکل این نیست که این طرح به ذهن کسی نرسیده، مشکل این است که همه درصدد حذف یکدیگرند و از این جهت نظام اکثریتی زمینه مناسبتری برای تحقق این هدف است.
آیا این طرح که به قول آقای حجاریان اکنون در کشورهایی همچون پاکستان و بنگلادش اجرا میشود، قابلیت اجرائی در ایران دارد؟
قابلیت اجرائی به دو نکته برمیگردد؛ یکی ساختار حقیقی و دیگری ساختار حقوقی. از نظر ساختار حقیقی همانطور که گفتم تا وقتی همه گرایشها عملا به رسمیت شناخته نشوند، کسی درصدد رفتن به این نظام انتخاباتی برنخواهد آمد. ابتدای انقلاب هم این شکل از انتخابات به همین دلیل برگزیده شد. همه میدانستند که اکثریت مطلق از آن کیست و چگونه سایرین حذف خواهند شد. بنابراین باید کوشید که این نگاه تعدیل شود. به لحاظ ساختار حقوقی اگرچه شورای نگهبان نمیپذیرد ولی اگر همه نیروها و حاکمیت به این نتیجه برسند، طبعا از طریق مجمع تشخیص میتوان مشکل را حل کرد.
آقای حجاریان گفته باید این طرح را با عقلای جناح اصولگرا مطرح کرد و مورد بررسی قرار داد. ایشان معتقدند احتمال اینکه اصولگرایان بعد از این بتوانند در انتخابات آینده با سیستم فعلی پیروز شوند، کم است و بنابراین این طرح درواقع بهنفع آنهاست. آیا اصولگرایان حاضرند این طرح را بپذیرند؟
با این استدلال نمیتوان دیگران را قانع کرد که چنین طرحی را بپذیرند. ضمن اینکه این فقط یک برداشت احتمالی است. باید از منطقی که گفتم سود جست. مسئله مهمتر حزبیشدن نظام تقنینی و اداره کشور است که این نوع انتخابات به آن کمک میکند ولی کسانی که حزبی نیستند زیر بار این ایده نخواهند رفت؛ کسانی که تعدادشان کم هم نیست، زیرا منافع آنان اقتضا نمیکند.
جایگاه شورای نگهبان در این طرح کجاست؟ آقای حجاریان گفتند بهتر است جناحهای سیاسی بعد از انتخابات، فهرستهای خود را بهنسبت کرسیهایی که به دست آوردهاند، برای تأیید به شورای نگهبان معرفی کنند.
به نظرم واردشدن در جزئیات اینگونه ایدهها خوب نیست زیرا اصل آن را تحتالشعاع قرار میدهد. باید مثل رسیدگی لوایح در مجلس اقدام کرد. یعنی ابتدا کلیات مورد توجه و بحث قرار گیرد، وقتی کلیات تصویب شد، جزئیات مسئله فرعی و فنی است؛ هرچند جزئیات مهم است ولی بر کلیات مقدم نیست و بحث آن را خراب میکند.
فارغ از طرح این پیشنهاد، نظر جنابعالی درباره هشداری که آقای حجاریان درباره دلسردی جناحهای سیاسی از انتخابات (در صورت شکستهای پیاپی) میدهند، چیست؟
فکر نمیکنم کسی دلسرد شود. متأسفانه حضور در چنین سیاستی آنقدر منافع شخصی و گروهی دارد، که کسانی پیدا شوند تا این چراغ را روشن نگه دارند. مشکل این است که افراد خیرخواه جامعه منفعل شده و کنارهگیری خواهند کرد والا این بازار همیشه گرم خواهد ماند. ساختاری که توزیع رانت کند، حضور در آن همیشه برای عدهای شیرین خواهد بود.