تدبیر24 :ضیاء مصباح-آرزوهای میرزاتقیخان امیرکبیر،میرزاحسینخان سپهسالار و... برای گشودن راه پیشرفت و ترقی در دوران ناصرالدینشاه، نهتنها راه را در آن شرایط نگشود بلکه تا حدودی حلقه را تنگتر کرد؛ ولی سرانجام ١٠ سال بعد به صدور فرمان مشروطیت منجر شد. امروز، ١٣٤سال از تولد دکتر محمد مصدق میگذرد. شخصیت خاص این چهره ملی و انطباق وضع و سرنوشت او با روایتي از فلسفه تاریخ، به بینش و منش ایشان مربوط میشود، زیرا در طبیعت ارثی و اکتسابی معیارها و ارزشهای این بزرگمرد وارسته، اصول و موازینی از باورها، اعتقادات، خلقیات و ادراکات وجود دارد و در نتایجی متبلور میشود که در سیر حوادث و وقایع اثرگذار بوده است. نخستوزیر مورد اعتماد ملت ایران، از فساد در همه ابعاد مادی و معنوی مبرا بود. بهعبارت دیگر دانش، آگاهیها و منش والای او در زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی توأمان بود و این خصلتها حقیقت وجودی و ذات شخصیتی را تشکیل میداد که در مسیر اجتماعی با واقعیتهای مسلط بر فرهنگ سنتی جامعه آن روز ایران هماهنگ نبود. کارنامه این مبارزه، تمامی مقامات و مناصبی که او در این دوران تصدی کرده؛ از حضور مؤثر در استان خراسان تا دورانهای مختلف وزارت، وکالت، حکومت ایالات، دوران زندان و تبعید رضاشاهی، دوسالوچندماهه نخستوزیری و سرانجام محاکمه و زندان و تبعید او را دربر میگیرد. او در تمامی دوران عمر اجتماعی -سیاسی خود، هرگز از شناکردن در مرداب اواخر سلطنت قاجار و اوایل سلطنت رضاشاه و در بخشی از دوران پس از زندان و تبعید خانگی رضاشاه و محمدرضاشاه نهراسید و با اتکا به شجاعت اخلاقی و وجدان ذاتی خود، هر دعوتی را برای خدمت به مملکت و مردم ایران، برخلاف عوامفریبان و مرعوبان قدرت، خالصانه پذیرفت. انگیزه ذاتی او برای خدمت، برآمده از اتکایبهنفس و اعتقاد به خدمت به مردم نیازمند و درتنگنامانده و ناشی از بیاعتنایی به هرگونه تمسخر و افترا از سوی بداندیشان و دشمنان فضیلت بود. پیکر مصدق، کماکان تا انتقال به مزار شهدای سی تیر، در منطقهای دور از تهران آرمیده است. در زندگی این مرد سیاست و اخلاق، چند نکته مشهود است. وقتی بهدلیل درگیری با واقعیتهای مسلط، راه پیشرفت او در مبارزه با بیقانونی و خروج از وضع موجود مسدود میشد، هرگز با توجه به مراعات هر مصلحتی، با «واقعیت» مسلط بر «حقیقت» مورد اعتقاد خود به معامله ننشست. مهمترین گامی که دکتر مصدق در جهت تثبیت شخصیت ممتاز اخلاقی خود در تاریخ پرماجرای وطن ما و در جنگ حقیقت با واقعیتهای کمرشکن مسلط بر جامعه خود برداشت، مخالفت او با سلطنت سردار سپه در سال ۱۳۰۴ و ماجرای نخستوزیری و ملیشدن صنعت نفت بود. مصدق با آنکه از عاقبت مخالفت خود در مجلسی که مرکب از وکلای مرعوب یا مجذوب و امیدوار به الطاف پهلویها بود، به همان قولی که در جلسه مشورتی با مستوفیالممالک، مشیرالدوله و مؤتمنالملک به خاطر تردید آنها و خودداریشان از شرکت در جلسه سرنوشتساز تاریخی داده بود، عمل کرد. آنجا گفته بود آقایان به توپچی یک عمر حقوق میدهند که یک روز توپ در کند. دکتر با شناخت واقعیت مسلط بر جلسه و فضای بیرون از جلسه که از قبل با تبانی و توطئه طرفداران امپراتوری انگلیس و مزدوران رئیسالوزرا تعبیه شده بود، با مخالفت با سلطنت سردار سپه به جنگ واقعیت رفت و سرنوشت این چهره آزاده همراه با اثرگذاری عمیق سیاسی و اجتماعی در تاریخ معاصر منطقه ماندگار شد. داستان نخستوزیری و تلاش او در مبارزه برای تهیه و تصویب قانون ملیشدن صنعت نفت و خلعید از نفوذ و دخالت امپراتوری انگلیس را که با تمام قدرت در برابر شرکت نفت ایران و انگلیس (بریتیشپترولیوم) ایستاد نیز همگان میدانند و در هزاران مکتوب بهتفصیل آمده و از زوایای گوناگون تجزیه و تحلیل شده است. اراده او و آگاهی عمیق از سیاستهای مسلط بر روابط و مناسبات بینالمللی و شناخت مواضع ناهنجار فرهنگ اجتماعی و سیاسی جامعه خود، این فرصت را فراهم کرد تا در راهی گام بردارد که به عقیده یکی از معدود روشنبینترین و خردمندترین مردان سیاسی و اجتماعی تاریخ معاصر (شادروان خلیل ملکی) به جهنم ختممیشد.
آنجا که ملکی گفته بود: «آقای دکتر مصدق شما بهسوی جهنم میروید. اما ما تا جهنم بهدنبال شما هستیم». گو اینکه ملکی نیز بهخاطر ایمان دیرینه خود به حقیقت و نفرت از واقعیت مسلط نظیر دکتر مصدق با رفتن به درون جهنم پس از کودتای آمریکایی، انگلیسی و درباری سر از زندان فلکالافلاک درآورد و بار دیگر با تلاش برای رساندن صدای حقیقت در فضای تاریک واقعیت نفسگیر پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، کارش به زندان استبداد محمدرضاشاه کشید. نکتهای از هزاران سند مربوط به موضعگیری امپراتوری انگلیس در برابر دولت دکتر مصدق و خلعید از شرکت غاصب انگلیسی نفت ایران گزارش محرمانه امانوئل شین ول، وزیر دفاع حکومت کارگری انگلیس، به نخستوزیر است به تاریخ تیرماه ۱۳۳۰ (جولای ۱۹۵۱) به این عبارت: «اگر به ایران اجازه داده شود که در این مبارزه پیروز شود، مصر و دیگر کشورهای خاورمیانه هم به پیروی از آن تشویق خواهند شد، اقدام بعدی ممکن است ملیکردن کانال سوئز باشد» که ملی شد! برنامه دولت دکتر مصدق در دو ماده خلاصه میشد که گوهر حقیقتطلبی او در مبارزه با واقعیت استعمار بیگانه و استبداد سلطنت است: اول: استیفای حقوق مردم ایران از منابع و ذخایر غارتشده مملکت به وسیله بیگانگان و دوم: اصلاح قانون انتخابات.
(مفهوم «استیفای حقوق مردم ایران» و ضرورت واژه «مبارزه» در گزارش وزیر دفاع انگلیس، مطلبی دیگر میطلبد).