تدبیر24 : روزنامه قانون با نگاهی طنزآلود به افتتاحیه مجلس دهم نوشت:
«1) مهمانان و مقامهای سیاسی یک به یک در مجلس حاضر میشوند و در جایگاه های خود مینشینند.
در ابتدای جلسه ارکستر سمفونیک صداوسیما در جایگاه هیأت رئیسه حاضر میشود. عدهای برای لغو اجرای ارکستر سمفونیک از قسمت پشت جایگاه هیأت رئیسه وارد عمل میشوند. یکی از مسئولان با آنها وارد مذاکره میشود و میگوید: «به خدا میخوان سرود ملی رو بزنن.»
لغاوها* میگویند: «اگه وسط سرود ملی سوئیچ کنن رو «این شبی که میگم شب نیست، اگه شبه مثل اون شب نیست» چی؟ کی مسئوله؟»
بالاخره با پادرمیانی بزرگان و ریشسفیدان گروه لغاو منصرف میشوند و ضمن دادن گازی چند از مجلس بیرون میروند. با این حال یک «دوباره برمیگردم» خاصی توی صدای اگزوزشون بود.
2) بنا بر گزارشها غلامعلی حدادعادل در کنار سیدحسن خمینی و اسحاق جهانگیری نشسته بود و گپ و گفتهای حداد با سیدحسن در طول جلسه قطع نمیشد.
حداد: سیدحسن!
سیدحسن: بله
حداد: این مجلس حق من بود. سهم من بود.
سیدحسن: بله بله.
حداد: اصلاحطلبان با اختلافی اندک پیروز شدند.
سیدحسن: درسته
حداد: من الان باید جای هاشمزایی بودم.
سیدحسن: بله
حداد: من این همه برای این مجلس و این مملکت زحمت کشیدم. این همه تاثیرگذار بودم. الان شما به این تبلت چی میگین؟
سیدحسن: تبلت!
حداد: نه دیگه. میگین رایانک مالشی. میری کافه پاستا میخوای چی میگی؟
سیدحسن: میگم یه پاستا لطفا!
حداد: نه دیگه. میگی خمیراک. ما تصویب کردیم تو فرهنگستان.
سیدحسن: آهان! بله. یادم نبود. خمیراک میگیم معمولا.
حداد: حالا گفتنش درست نیست ولی من اصولگرایی رو زنده کردم.
سیدحسن: جدی؟
حداد: به جان تو. یه جوری شکست دادم اصولگرایی رو که یه فکر اساسی برای خودشون بکنن. جوانگراییای چیزی ...
در این لحظه یکی از اصولگرایان شکست خورده زیر گوش حداد میگوید: به عشق تو تو لیست بودم... منو کشتی... دوباره زنده کردی.
صدای ویلون ریزی میآید. حداد سر برمیگرداند که ادامه صحبت را با سیدحسن ادامه دهد ولی اسحاق جهانگیری را در فاصله سی سانتیمتری خودش میبیند و یک متر به عقب میپرد.
3) هشت کرسی مجلس دیروز خالی بود. مینو خالقی کپی شده ولی هنوز نتوانستند در مجلس paste اش کنند و عدهای هم دارند پشت سر هم دکمه delete را میزنند. وزیر کشور در حالی که زیرچشمی به علی مطهری نگاه میکرد، گفت: پرونده اختلاف را به مراجع ذیصلاح ارسال کردهایم.
4) بعد از سوگند، اولین جلسه مجلس دهم شروع شد. نمایندهها با همدیگر آشنا شدند. یک سری میکروفن تست میکردند و میگفتند یک یک... دو دو... امتحان میکنیم... اعتدال... میانه روی... سه سه. بعضیها هم دو نفری مشغول بحث بودند. یکی میگفت الان تو مسکن سرمایهگذاری کنیم بهتره یا بورس؟ و پاسخ میشنید هیچ کدوم. الان نون تو میانهرویه. تو فقط میانهرو باش! نمایندگان لیست امید که با فضای مجلس آشنا نبودند هی از عارف می پرسیدند الان ما باید چیکار کنیم؟ نماینده های دلواپس باقی مانده از مجلس نهم هی میآمدند که بیایید ما بهتون میگیم، چیکار کنین! عارف هم نمیگذاشت و میگفت: با اینا بازی نکنین. بدآموزی دارن. حرفای بد هم یاد میگیرین. که یهو نادر قاضی پور اومد، عارف گفت: برید بچهها! برید با همینا بازی کنین! خودش هم رفت پیش لاریجانی.
امید که مجلس دهم مجلسی توانمند در قانونگذاری و پیگیری حقوق مردم باشد! (همیشه دوست داشتم متنم رو با همچین جملهای تموم کنم. خدایا شکرت)