معاوناول دولت اصلاحات خود را در معرض رأی نمایندگان قرار داد، چون با مردم همپیمان شده بود و خلفوعده، شایسته این چهره دانشگاهی، منضبط و اخلاقمدار نبود.
تدبیر24 :اسماعیل دوستی-از چند ماه پیش، از آن روز که اعضای شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان به ریاست محمدرضا عارف بر این نهاد راهبری جریان اصلاحات در انتخابات هفتم اسفند، مهر تأیید بزنند، معاوناول دولت اصلاحات با وجود دانستن موانع پیشِرو، از بزرگان این جریان سیاسی کسب اجازه کرده و وارد عرصه انتخابات شده بود. او پیشتر هم در جریان انتخابات ریاستجمهوری یازدهم در خرداد ٩٢، برای تکرارنشدن تجربیات تلخ گذشته جریان سیاسی متبوع خود، از رقابت با حسن روحانی صرفنظر کرد تا آرای اصلاحطلبان یککاسه شود و حماسه ٢٤ خرداد رقم بخورد. ائتلاف میان اعتدالیون تا انتخابات مجلس تداوم یافت و دکتر عارف در قامت سرلیست تهران و البته نماد اصلاحطلبان در این دوره از انتخابات، بالاترین رأی را کسب کرد و فهرست ٣٠نفره «امید» در تهران و همچنین اعضای این فهرست در سراسر کشور، آرای درخور توجهی کسب کردند. این در حالی بود که بسیاری از چهرههای شاخص اصلاحطلب برای ایجادنشدن حساسیت در نهادها و نشاندادن حسننیت و علاقهمندی به تعامل با ارکان نظام، نامزد نشدند و بخشی از چهرههای شناختهشده هم در مرحله بررسی صلاحیتها از رقابت بازماندند تا این جریان اصولگرا باشد که با همه نفرات اصلی خود و حتی تعداد بسیاری نامزد شاخص مازاد بر فهرستها، احتمال يك پیروزی راحت را بدهد. بههرحال، معادلات با نقشآفرینی بزرگان اصلاحات و حضور پرشور مردم که خواهان کمک به دولت برای حل مشکلات خود بودند، به هم خورد و تندروها از رفتن به مجلس بازماندند تا هدف نهایی حامیان اعتدال در این دوره تحقق یابد. از آن پس بود که تعدادی از اصلاحطلبان و البته خود دکتر عارف، تأکید کردند باید به این ندای تغییرخواهی مردم پاسخ دهند و با وجود مشخصنبودن فضای سیاسی مجلس دهم، معاوناول دولت اصلاحات خود را در معرض رأی نمایندگان قرار داد، چون با مردم همپیمان شده بود و خلفوعده، شایسته این چهره دانشگاهی، منضبط و اخلاقمدار نبود. آن سوی ماجرا هم دکتر لاریجانی قرار داشت که به دلیل حملات تندروها در مجالس هشتم و نهم، در این دوره هم از هجمه آنان بینصیب نماند و در شهر مقدس قم، در فهرست «امید» اصلاحطلبان و حامیان دولت قرار گرفت. او در دوسالونیم ابتدای دولت یازدهم، همراهی قابلتوجهی با جریان اعتدال داشت و در ماجرای استیضاح وزیران و برجام، با حداکثر توان از تصمیم نظام در مقابل افرادی که درک درستی از چرایی این تصمیم نداشتند دفاع کرد. رقابت میان دکتر لاریجانی و دکتر عارف، رقابت دوسر برد برای حامیان جریان اعتدال و نوعی رقابت درونی محسوب میشود؛ زيرا پس از انتخابات هیأترئیسه موقت، دکتر عارف باز هم اخلاقمدارانه از نامزدی برای هیأترئیسه دائم کنار رفت...
تا علی لاریجانی با آرای بالایی به ریاست پارلمان انتخاب شود و اعضای فراکسیون امید هم به همفهرستی خودشان رأی دهند. تعجب نگارنده از شادمانی جریان خاص، از این واقعه است که تا همین چندی قبل، چیزی نمانده بود منکر مسلمانی دکتر لاریجانی شوند و امروز از «ظرفیت» بودن او برای جریانی اصولگرایی سخن میگویند! گویی از این پس باید «اصول» را در میان برخی منتسبان به این جریان، امری فراموششده به حساب آورد. از آن سو، اما دو نامزد فراکسیون امید مجلس، یعنی مسعود پزشکیان و علی مطهری، توانستند دو سمت مهم مجلس را با رأی نمایندگان از آنِ خود کنند و در سایر کرسیهای هیأترئیسه نیز همین اتفاق رخ داد. اما در میان برخی اصلاحطلبان هم موضوعات عجیبی شنیده میشود. در روزهای اخیر برخی افراد که تا پیش از این از قطعیبودن ریاست دکتر عارف سخن میگفتند، بهناگاه تبدیل به پیشگویانی شدند که از قبل، وضعیت امروز را پیشبینی میکردند! آنان احتمالا یادشان رفته بسیاری دیگر از اصلاحطلبان با توجه به سیالبودن گرایش برخی چهرههای تازهوارد به فضای مجلس و سیاست در این دوره، حدس میزدند کار با دشواریهایی مواجه شود، اما دکتر عارف براساس عهدی که با مردم داشت، وارد صحنه شد، تا آخر ماند و صدای اصلاحات را پس از سه دوره در مجلس طنینانداز کرد. حالا فراکسیونی در اختیار اوست که بالای صد رأی خالص دارد و با تعامل با سایر نیروهای معتدل مجلس میتواند در بسیاری از حرکتهای حافظ منافع و مصالح ملی، بهترین نقشآفرینی را داشته باشد. شبیه این فضا البته نه به شکلوشمایل امروزین آن، در مجلس پنجم وجود داشت و نگارنده در آن دوره، برتری منافع ملی بر منافع جناحی را با ریاست موفق آقای ناطقنوری شاهد بودم. باید به دکتر عارف برای طی این مسیر یکساله خداقوت گفت و از همگان خواست او و دکتر لاریجانی را برای همراهی با دولت و جامه عملپوشاندن به مطالبات معیشتی، سیاسی و فرهنگی مردم و دغدغههای مقام معظم رهبری در موضوع اقتصاد مقاومتی و «اقتصاد فرهنگ» یاری دهند.