تدبیر24 روزنامه وقایع اتفاقیه نوشت: «غلامحسین کرباسچی و حزب متبوعش کارگزاران سازندگی در عرصه سیاست داخلی کشور همواره مواضعی پراگماتیستی داشتهاند؛ چه در دورههای گذشته انتخابات ریاستجمهوری که ساز خودشان را مینواختند و چه در دورههای بعدی و به ویژه سال 92 که با همگرایی بالا در جریان اصلاحات پا به عرصه رقابت گذاشتند. حالا دبیرکل این حزب از یکرنگی هر چه بیشتر با جبهه اصلاحات سخن میگوید و معتقد است مشکلات امروز کشور نیازمند آن است که همگی در جبههای واحد برای رفع آنها تلاش کنند. با این حال اصلاحطلبان همواره نسبت به موضع کارگزاران نقدهایی دارند که نمونه آن را میتوان در حمایت آنها از ریاست علی لاریجانی بر مجلس دهم در رقابت با محمدرضا عارف مثال آورد.
هر چند کرباسچی همچنان تأکید میکند، شاید در شرایطی حزب متبوعش به این نتیجه برسد که باید نوعی رقابت درونگروهی در میان اصلاحطلبان اتفاق بیفتد. قدمت کارگزاران نسبت بسیاری از احزاب بر جای مانده در اردوگاه اصلاحطلبی حالا موجب شده است تا برخی از فعالان حزبی در دیگر گروههای اصلاحطلب به نوعی سابقه حضور در این حزب را داشته باشند و همین مسئله درهمتنیدگی بیشتر کارگزاران و اصلاحات را بیشتر میکند. او در این گفتوگو علاوه بر اظهارنظر درباره دلایل همکاری جبههای کارگزاران با اردوگاه اصلاحطلبان، عملکرد دولت یازدهم را هم مورد بررسی قرار داده و درباره انتظارات موجود از حسن روحانی برای رفع حصر میگوید که در این دولت قطعا شرایط برای محصورین شرایط بهتری است اما رفع حصر فقط محدود به دولت نیست و نمیشود از دولت در این زمینه توقع مالایطاع داشت. او معتقد است با تمام این توصیفات میشود با یک نوع خوشبینی ملی این زخم را التیام داد و پرونده آن را برای همیشه بست. کارگزاران البته همواره جایگاه ویژهای برای هاشمیرفسنجانی قائل هستند و در تمامی عرصهها برای دفاع از وی و اندیشه هایش حاضر هستند. حالا کرباسچی معتقد است: وجدان عمومی جامعه هاشمی را قبول دارد و از سوی دیگر مخالفانش و آنها که دارای اندیشههای سادهاند نوع تفکر و پیشبینیهای آیتالله هاشمی را درک نمیکنند.
آقای کرباسچی شما در کنگره حزب کارگزاران که پارسال برگزار شد گفتید که عدهای شما را ساختارشکن میدانند. منظور از این ساختارشکنیها چیست؟ ساختارشکنی در کدام ساختار؟
زمانی یک عدهای جرائمی را مرتکب میشوند یا نقطه ضعفهایی دارند که مخالفانشان از این نقطه ضعفها استفاده میکنند. ولی وقتی هیچ نقطه ضعفی را از طرف نمیتوانند پیدا کنند، مسائل مبهمی را مطرح میکنند مثل ساختارشکنی. ساختارشکنی چیست؟ ساختار اصلا چیست؟ وقتی یک نفری میگوید من اصول بنیادی نظام را قبول دارم، در این نظام عمرم را گذاشتم و کار کردم و هیچگاه در هیچ جایی اگر از من خواستند که کاری انجام دهد دریغ نکردهام، یعنی ساختارشکنی؟ اگر اینها ساختارشکنی است، اتهام زنندگان، ساختار را حفظ میکنند مثلا؟ درست است که یک تحلیلها و اختلاف عقاید سیاسی، اقتصادی و حتی فرهنگی وجود دارد اما این اختلاف عقیده ساختارشکنی نیست. اینها یک روشهای اجرائی است که هدف واحدی دارد و چون هدف واحد است ما نمیتوانیم همدیگر را به ساختارشکنی متهم کنیم. چون همانطور که ما اسلام را پذیرفتیم، جمهوریت و رأی مردم را هم پذیرفتهایم. متهّم کردن یکدیگر به ساختارشکنی هدف تبلیغاتی دارد. نگرانی من هم این بود که با این اختلاف افکنی و عَداوت و کینه به هیچ جا نمیرسیم و ممکن است جامعه را به دو بخش تقسیم کنیم که خشونتهای غیرقابل کنترلی را در کشور به وجود بیاورد و ممکن است گسستهایی که با این دشمنیها به وجود میآید، غیرقابل کنترل باشد.
آیتالله هاشمی یکی از کسانی که به ویژه در سالهای اخیر بارها و بارها مورد همین اتهامزنیها قرار گرفتهاند و منتقدان پَروپا قرصی دارند. به نظر شما دلیل این سطح از هجمهها علیه او چیست؟
آیتالله هاشمی چهرهای نیست که با این تبلیغات بتوان ارزشهای او را تخریب کرد. ما اسم او را از سال 41 شنیدهایم و از بسیاری از کسانی که امروز زیاد حرف میزنند و شاید آن روزها اصلا به دنیا هم نیامده بودند، جلوتر حرکت میکرده است. در حال حاضر هم فکر و عقاید او برای جمهوری اسلامی از خیلی از منتقدانش جلوتر است و چیزهایی را میبیند که خیلی از اندیشههای ساده، آنها را نمیبینند. کسانی که از یک جناح خاصی هستند یا ماموریتی از عدهای برای تخریب ایشان دارند، در جامعه جایی ندارند و خوشبختانه وجدان عمومی و آشناییهای سیاسی کشور در حدی است که با این تخریبها، چهره ایشان از بین نمیرود.
تأسیس حزب کارگزاران هم یکی از ابداعات و برآمده از تفکرات سیاسی آیتالله هاشمی بود. آیا کارگزاران در حال حاضر همان موجودیت اولیه را دارد یا باید طبق عملکرد چند سال اخیرش این حزب را یک حزب اصلاحطلب نامید؟
ما فکر میکنیم به مشکلات و معضلات کشور باید در یک جبهه واحدی پرداخته شود و به همین دلیل هم به سمت اصلاحات گرایش داریم. اگر زمانی هم فکر کنیم که باید یک نوع رقابت درون جریان اصلاحات شکل بگیرد، کارگزاران میتواند مستقل هم باشد. اما نکتهای که وجود دارد این است که کارگزاران خیلی قبلتر از این احزاب کنونی شکل گرفته بود و بسیاری از این نیروهایی که الان در حزبهای مختلف اصلاحطلبان هستند، سابقه یک دور حضور در مجمعهای کارگزاران را داشتهاند. ایدهآل نهایی کشور در این است که احزاب بزرگ سیاسی داشته باشیم. در شرایط کنونی احزاب با هر نوع گرایشی که بتوانند نیروهای سیاسی را متحد کنند، باید کار کنند و در مواقع انتخابات اگر بشود به صورت مستقل شرکت کنیم، اشکالی ندارد اما با توجه به شرایط این چند سال اخیر کشور بهتر است به صورت جبههای وارد انتخابات شویم و ما هم به همین صورت عمل میکنیم و در قالب اصلاحات رقابتهای انتخاباتی را شکل میدهیم.
آقای کرباسچی سه سال از روی کار آمدن دولت یازدهم گذشته است. نقاط ضعف دولت را در چه میبینید؟
هیچوقت نمیتوان گفت که یک دولت، هیچ عیب و نقصی ندارد. درست است که بخشی از کمبودهایی که در حال حاضر در دولت وجود دارد، مربوط به مشکلات گذشته است اما به نظر من بخشی از مشکلات کنونی دولت برمیگردد به نبود نشاط کاری لازم در مجموعه دولت. ما الان به لحاظ نظری و تئوری راه دولت را راه درستی میدانیم که در اقتصاد و سیاست خارجی و فرهنگی درست است اما به لحاظ عملی دولت باید نشاط بیشتری را در مجموعه خودش بدمد و سعی کند برنامه هایش را با سرعت و توانمندی بیشتری پیش ببرد. اگر برای رسیدن به این مهم باید تغییری در دولت داده شود بهتر است که این اتفاق بیفتد وگرنه وزرا و دیگر اعضای کابینه باید این نشاط را ایجاد کنند. واقعیت این است که ما آن نشاط کافی را برای مدیریت پرتوان نمیبینیم. البته شاید این کمنشاطی به خاطر مذاکرات سخت هستهای بود که انرژی دولت را گرفت اما باید این انرژی را در بقیه سطوح دولت دمید.
یکی از وعدههای حسن روحانی قبل از انتخابات رفع مسئله حصر بود. او همچنان در دیدارهایش با مردم میگوید که بر سر پیمانهای خود هست. روحانی برای حل و فصل این مسئله چه باید بکند؟
تا جایی که من میدانم تمایل دولت بر این است که این موضوع حل شود. نمیتوانیم بگوییم که وضعیت محصورین و زندانیان سیاسی مثل شرایط آغاز به کار دولت یازدهم است. قطعا شرایط برای آنها شرایط بهتری است. اما این که این مسئله به صورت کامل حل شود در دست دولت نیست. اگر دولت بخواهد این مسئله را بدون ملاحظات دنبال کند و بعضی از مواضع سیاسی را در نظر نگیرد، وضعیتی پیش میآید که برای دولت و خود محصورین خوب نیست. بحث حصر به یک سری مسائل ساختاری برمیگردد که با توجه به همین مسائل باید کشور را مدیریت کرد.
اگر دولت در این زمینه اختیارات زیادی ندارد پس برای حل و فصل مسئله حصر چه باید کرد؟
ما اگر بتوانیم در سطح ملی شکافهایی را که در دولت نهم و دهم ایجاد شد، این زخم را التیام دهیم و یک نوع خوشبینی ملی به وجود بیاید، مسئله حصر هم قابل حل است. رفع حصر فقط محدود به دولت نیست و نمیشود از دولت در این زمینه توقع مالایطاق داشت. بخشی از این موضوع به اختلاف نظرهای سیاسی برمیگردد که هنوز نتوانستهاند به دیدگاه وحدت ملی برای حل این موضوع برسند.
با توجه به همه کم و کاستیها و محسنات دولت یازدهم به نظر شما در انتخابات ریاستجمهوری سال 96، او باز هم گزینه مورد حمایت اصلاحطلبان و اعتدال گراهاست؟
تا جایی که من میدانم اصلاحطلبان در مورد ضرورت حضور دوباره روحانی در انتخابات سال آینده شکی ندارند.