تدبیر24 :نتیجه یک پژوهش جدید در ایران نشان داده است که ترجمه حاصل از مشارکت گروهیِ مترجمان زن و مرد، ترجمه با ثباتتری از قرآن کریم خواهد بود؛ در نتیجه، در تکمیل فازهای سهگانه تاریخی شوالتر درباره نوشتار زنان، فاز چهارم با عنوان «فاز زنانه ـ مردانه» پیشنهاد شد.
سمانه ناظریان، پژوهشگر ترجمههای قرآن کریم در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) نتیجه بررسی علمی خود و غلامرضا عباسیان را «رهیافتی نوآورانه» در حوزه ترجمه متون مذهبی، به ویژه ترجمه کلام الهی خواند و گفت: تکرار این پژوهش با منابع مطالعاتی دیگر (ترجمههای دیگری از قرآن کریم و سایر کتب الهی مثل تورات و انجیل- توسط دیگر مترجمان زن و مرد) میتواند نظریه پیشنهادی حاصل از یافتههای تحقیق فعلی را قوت بخشد و گامی موثر در راستای ترجمه بهتر یا بسندهتر و درک نزدیکتری از پیام الهی باشد.
این مدرس دانشگاه، با اشاره به برخی پژوهشها و مطالعات گستردهای که تاکنون درباره ترجمه انجام شده، مشکلات و راهبردهای ترجمه متون ادبی و مذهبی، به ویژه ترجمه قرآن کریم و دیگر کتب الهی، ارتباط ترجمه و جنسیت، خلأهای مهم مطالعاتی موجود در زمینه «اثر متقابل مطالعات ترجمه و مطالعات فمینیستی» را این گونه برشمرد: در مطالعات و نظریههای موجود مربوط به ترجمه و جنسیت، جایی برای ترجمههای گروهی (مشترک زن و مرد) در نظر گرفته نشده است و به مشکلات و یا راهبردهای جنسیتی در متون مذهبی پرداخته نشده و تاکید بیشتر بر «ترجمه ادبی از متون ادبی» بوده و مشارکت در ترجمه متون غیرادبی ـ به ویژه متون مذهبی در تولیدات ملی و فراملی و چرخه دانش در سطح جهانی نادیده گرفته شده است.
وی تأکید کرد: ارتباط بین ترجمه گروهی(مشترک زن و مرد) با دیگر رشتههای مطالعاتی نیز کشف نشده است، در حالی که مطالعات ترجمه، خود یک حوزه بین رشتهای محسوب میشود.
ناظریان در ادامه، هدف اصلی این پژوهش را کشف محدودیتهای ترجمهپذیری قرآن کریم و در نهایت «تسریع فرایندِ رشدِ تئوریکی و درک کاربردی از مطالعات ترجمه» دانست و تصریح کرد: طی این پژوهش ۴ ترجمه از بهترین مترجمان زن و مرد کشور در عصر حاضر، دو اثر به زبان فارسی و دو اثر به زبان انگلیسی (ترجمه منظوم انگلیسی فضلالله نیکآیین، ترجمه فارسی و انگلیسی طاهره صفارزاده و ترجمه فارسی و گروهی محمدعلی کوشا که مراحل پایانی ترجمه آن در دست انجام است)، مورد بررسی قرار گرفت.
وی با اشاره به مقدمه ترجمه قرآن مرحوم طاهره صفارزاده درباره اهمیت مقام اسماء الحسنی که حکم مهر و امضای هر آیه را در انتقال مفاهیم قرآن در ترجمههای فارسی و انگلیسی این کتاب الهی دارد، افزود: در این پژوهش عبارات منسوب به خداوند، نامهای فوق نیکوی خدا(اسماء الحسنی) که به صورت زوج ظاهر شدهاند همچون «الرحمن الرحیم»، «الحکیم العلیم» و ... از ۱۰ جزء نخست قرآن انتخاب و براساس چارچوبهای نظریهای مشکلات ترجمه میرعمادی، استراتژیهای ترجمه چسترمن و دیسکورس قرآنی عبدالرئوف به شکل توصیفی و تطبیقی مورد بررسی قرار گرفتند.
ناظریان بر متفاوت بودن مشکلات مترجمان زن و مرد و استراتژیهای متمایز به کار گرفته شده در متون آنها تأکید کرد و افزود: مترجمان زن و مرد در ترجمه اسماءالحسنی بدون توجه به زبان مقصد ـ فارسی یا انگلیسی ـ با مشکلات ترجمهای متفاوتی روبرو هستند و استراتژیهای آنها نیز متفاوت از یکدیگر است.
وی ادامه داد: مهمترین مشکلات ترجمه عبارات منسوب به خدا در قرآن کریم در این پژوهش، «فشردگی واژگانی» و «خلأهای معنایی» بوده و بیشترین استراتژی(راهبرد) به کار گرفته شده نیز «حذف یا فشردگی» و «نزدیک به هممعنایی» بوده است. براساس یافتههای این پژوهش، با ثباتترین ترجمه قرآن نیز محصول مشترک گروه کوشا بوده است؛ ترجمهای که با همکاری گروهی صورت گرفته.
این پژوهشگر قرآنی در بخش دیگری از سخنان خود به یافتههای نوآورانه و تکمیلی پژوهش پرداخت و تصریح کرد: یافتههای پژوهش بر ضرورت گسترش چارچوب مشکلات ترجمه میرعمادی تأکید دارد، از این رو پیشنهاد میشود خلأهای ساختاری به عنوان شاخهای جدید به طبقهبندی مشکلات ساختاری معرفی شده توسط میرعمادی افزوده شود.
ناظریان بر ضرورت تکمیل فازهای تاریخی سهگانه نوشتار زنان، ارائه شده توسط شوالتر در سال ۱۹۷۷ تاکید کرد و گفت: با عنایت به مهمترین یافته پژوهش حاضر، ترجمه گروهی ـ ترجمهای که با همکاری مترجمان زن و مرد انجام میشود ـ ترجمه باثباتتری از قرآن کریم است.
این مدرس دانشگاه پس از تشریح فازهای تاریخی شوالتر درباره نوشتار زنان، فاز تکمیلی پیشنهادی براساس یافتههای پژوهش را به عنوان «فاز زنانه ـ مردانه» توصیف کرد و افزود: در فاز تکمیلی چهارمِ نوشتار زنان که براساس یافتههای تحقیق پیشنهاد میشود، برتری جنسیتی مشاهده نمیشود و با عنایت به اینکه هر یک از مترجمان زن و مرد، مشکلات منحصر به خود را دارند، در کنار هم و با مشارکت هم میتوانند نوشتار و ترجمه باثباتتری ارائه دهند.
به گفته ناظریان، تحقیق حاضر میتواند «باب عصر جدیدی را در تاریخ نوشتار زنان» بگشاید و البته تکرار پژوهشهای مشابه در این زمینه میتواند به قطعیت بیشتر و تعمیم جامعتر این پژوهش بینجامد.