تدبیر24 : ياسمين طالقاني- هر اندازه از زمان برگزاري انتخابات مجلس و برگزاري جلسات مجلس دهم ميگذرد، شكاف ميان لايههاي جريان اصولگرايي و احمدينژادي پررنگتر و علنيتر ميشود. اين دو جريان در سالهاي ۸۴ و ۸۸ ائتلافي براي به كرسي رياست جمهوري نشاندن احمدينژاد تشكيل داده بودند، هر چند در ميانه دولت دهم كه مشخص شد رئيسجمهور مورد حمايت آنها نتوانسته رزومه موفقي از خود بر جاي بگذارد و به تدريج از حمايتهاي گذشته خود اعلام برائت كردند اما برخي هستند كه هنوز دل در بازگشت به قدرت به واسطه بازگشت احمدينژاد به پاستور دارند و حاضر نيستند كوچكترين انتقادي به عملكرد او داشته باشند. اما طيف ديگر اصولگرايان كه جريان احمدينژاديها را اصولگرا نميداند از چندي قبل در مسير پررنگ كردن مرزهاي اعتقادي و اجرايي خود با آنهاست كه اين امر به مذاق طيف حامي رئيسجمهور سابق خوش نيامده است و امروز عدم موفقيت خود در انتخابات مجلس دهم را به پاي اصولگرايان مينويسند. جالب اينكه برخي اعضاي دولت احمدينژاد حاضر نشدند در زمان ثبت نام خود را اصولگراي نزديك به طيف رئيسجمهور سابق بنامند. البته اصولگرايان آنچنان دل خوشي از حاميان احمدينژاد نداشتند و تصور آنها چنين بود با قرار دادن نام اعضاي دولت قبل در ليست انتخاباتي از ميزان موفقيت آن ليست كاسته خواهد شد. بنابراين در حوزههاي مهم انتخاباتي به ويژه تهران از قرار دادن كانديداهايي كه نام آنها با احمدينژاد پيوند دارد خودداري كردند و اين شكاف ميان اصولگرايي و طيف احمدينژاديها كه بهار را براي معرفي خود انتخاب كردند بيش از پيش عميق و نمايان شد. اخيرا در يك كانال تلگرامي سيد محمد حسيني وزير ارشاد دولت احمدينژاد به سوالات مخاطبان پاسخ داد كه يك سوال درباره چرايي حضور او در انتخابات مجلس بود. حسيني كه ظاهرا دل پري از اصولگرايان دارد اينگونه به گلايه پرداخت: « من بنا داشتم از تهران كانديداي ورود به مجلس بشوم و مقدمات آن را هم فراهم كرده بودم اما من و ديگر دوستان دولت دهم از جمله آقاي عباسي را در ليست نهايي تهران نگذاشتند كه در دقيقه ۹۰ با اصرار برخي دوستان از حوزه انتخابيه شهرستان كانديدا شدم. در مدت دو هفته هم امكان كار جدي وجود نداشت و نميشد نتيجه دلخواه را كسب كرد. » اما بخش اصلي اين شكاف آنجا نمايان شد كه وزير ارشاد دولت احمدينژاد گفت: « متاسفانه هيچ كدام از كانديداهاي موجود در ليست تهران راي نياوردند. بنابراين در آينده بايد دقت بيشتري شود و تصميمات مورد قبول بدنه نيروهاي متدين و انقلابي باشد و آنها هم پاي كار بيایند و تاثيرگذار باشند. » البته ظاهرا امتناع اصولگرايان از قرار دادن ياران احمدينژاد در ليست فراگير سبب شد تا امثال محمد عباسي از كانديداتوري انصراف دهد و شايد در اين بزنگاه بود كه آنها متوجه شدند جدا شدنشان از اردوگاه اصولگرايي به ضررشان بوده است.
چارهاي جز حمايت از احمدينژاد ندارند
جالب اينجاست اينان اگر چه به سبب حمايت هاي بيشائبه خود از احمدينژاد كليد ورود به بهارستان را دريافت نكردند اما كماكان اميدوار به بازگشت احمدينژاد به قدرت هستند و در واقع بايد چنين اميدواري داشته باشند چرا كه ديگر نميتوان نهادي براي حضور آنها در سطح قوا پيش بيني كرد. اكنون بازماندگان از مجلس خبر از حضور احمدينژاد ميدهند و مانند سيد محمد حسيني ميگويند: « پايگاه و محبوبيت احمدينژاد غيرقابل انكار است كه در سفرهاي استاني و رفت و آمدهايي كه به شهرستانها وجود دارد مشاهده ميكنيم. برخي در پي خدمات گستردهاي كه در آن دوره به مردم ارائه ميشد و ركود و رخوتي كه اكنون حاكم است به اين نتيجه رسيدهاند كه بايد افرادي با آن تفكر كه دولتهای نهم و دهم حضور داشت در راس كار قرار گيرد. بنابراين از آقاي احمدينژاد يا فرد وافرادي كه از سوي او معرفي ميشوند حمايت خواهند كرد. » اما آيا اين جريان كه در انتخابات مجلس دست به دامان ليست اصولگرايان شده بود اكنون هم انتظار حمايت از اين جناح را دارد كه حسيني ميگويد: « درباره احزاب و خواص اصولگرا بايد يادآوري كرد كه آنها در سال ۸۴ هم از احمدينژاد حمايت نكردند و برخي از آنها الان هم به صراحت اعلام ميكنند كه حمايت نخواهند كرد اما در نهایت راي آحاد مردم تعيينكننده است والا خواص نميتوانند براي كل جامعه تعيينكننده باشند، هر چند تاثير دارند.» البته تنها حسيني نيست كه ميگويد احمدينژاد مورد استقبال قرار ميگيرد چرا كه مسعود زريبافان از دولتمردان قبلي هم به انتخاب ميگويد: « من معقدم آقاي احمدينژاد راي بالايي دارد. متاسفانه يا خوشبختانه فعاليتها و ضعف دولت فعلي به سبد آقاي احمدينژاد هم ميريزد. آرای آقاي احمدينژاد اشكال كار دولت فعلي است كه رقيب خودش را تقويت ميكند. خود من محل رجوع هستم. خيليها وقتي من را ميبينند ياد دولت قبل ميافتند، حتي آنهايي كه در دولت قبل انتقاداتي از آقاي احمدينژاد داشتند، وقتي به من ميرسند ميگويند خدا پدرش را بيامرزد يك كارهايي كردند، حداقل يك مشكلي حل كردند، حالا كه همه كارها خوابيده و اقتصاد راكد است. همه آنهايي كه مخالف جدي آقاي احمدينژاد بودند امروز دعا ميكنند و ميگويند خدا پدرش را بيامرزد خيلي خوب كار كرد، اين دولت كه هيچ كاري براي ما نكرد. دولت فعلي به دليل ضعفهايي كه دارد به طرف آقاي احمدينژاد مي رود. »
اعتراف به كارايي دولتمردان اصلاحطلب
البته او كمي منصفتر است و از اصرار احمدينژاد براي بقاي عارف بر كرسي معاون اولي هم روايتي دارد كه اينچنين نقل ميكند: « من شاهد بودم آقاي احمدينژاد از آقاي دكتر عارف مكرر خواست به عنوان معاون اول بماند، او اصلا قصد حذف نيروهاي دولت قبل را نداشت. اينكه قبول نكرد عيبي ندارد، مهم اين است كه رئيسجمهور خواست بماند و بقيه را حفظ كرد. رئيس بانك مركزي را حفظ كرد، رئيس بنياد شهيد را حفظ كرد، خيلي از مقامات دولت قبل را حفظ كردند. دولت قبل هر اشكالي داشت باز يك دولت كاري بود و از توزيع يك سبد كالا در كشور عاجز نبود. اگر همان عوامل و همان عناصر دولت قبل را استفاده ميكردند، شايد آن اتفاقات نميافتاد. » در نهايت با همه اين ادعاهاي دولتمردان سابق بايد اذعان داشت كه انتخابات مجلس دهم نشان داد احمدينژاديها از اينجا مانده و از آنجا رانده شدهاند و اكنون موضوعي جز تبليغ حضور مجدد احمدينژاد در انتخابات رياستجمهوري بعدي ندارند.