علی شریعتی اسلام شناسی برجسته و متفکری انقلابی محسوب می شود؛ شاید بهترین تعریفی که از او بتوان ارایه داد، جامعه شناس دینی است.
تدبیر24 :علی شریعتی در دوم آذر 1312 خورشیدی در روستای کاهک از توابع مزینان در نزدیکی سبزوار دیده به جهان گشود. پدرش محمد تقی شریعتی موسس کانون نشر حقایق اسلام بود. شریعتی تحصیلات ابتدایی را در دبستان ابن یمین مشهد سپری کرد و به دنبال آن در 1325 خورشیدی وارد دبیرستان فردوسی مشهد شد و پس از این دوره دبیرستان در 16 سالگی به دانشسرای مقدماتی رفت.
این متفکر ایرانی در 1331 خورشیدی و در جریان رویدادهای 30 تیر بازداشت شد و این نخستین رویارویی او با نظام حاکم بود. وی در 1334 خورشیدی در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه مشهد به تحصیل در رشته ادبیات فارسی پرداخت و پس از مدتی با یکی از همکلاسی های خود به نام پوران شریعت رضوی ازدواج کرد و سپس با دریافت مدرک کارشناسی و کسب شاگرد ممتازی از طرف دانشگاه برای ادامه تحصیل در مقطع دکتری به فرانسه رفت.
اقامت این اندیشمند بزرگ در فرانسه را می توان دوره سازندگی شخصیت سیاسی او دانست زیرا وی با متفکران مشهور و برجسته ای همچون لوئی ماسینیون، ژان پل سارتر، ژان برگ، فرانتس فانون، جرج گورویچ و نیز شماری از استادان برجسته دانشگاه سوربن آشنایی پیدا کرد. همچنین با شرکت در فعالیت های سیاسی دانشجویان ایرانی در پاریس از مسایل جهان سوم آگاهی یافت. او در چندین تظاهرات نیز برای پشتیبانی از انقلاب الجزایر شرکت کرد.
این نویسنده در1343 خورشیدی هنگام بازگشت به ایران در مرز دستگیر و به زندان قزل قلعه در تهران منتقل شد اما پس از مدتی در شهریور همان سال آزاد و به مشهد رفت و در دانشگاه مشهد با سخنرانی خردمندانه و پرنغز در میان دانشجویان شور و نشاط ایجاد کرد. همچنین علی شریعتی در حسینیه ارشاد تهران به سخنرانی پرداخت و دوباره دستگیر شد.
سخنرانی ها و آثار ماندگار این استاد تاثیر مهمی در آگاهی بخشی به مردم و مسیر پیروزی انقلاب اسلامی داشت که از آن میان می توان به «خودسازی انقلابی، ابوذر، بازگشت به خویشتن، شیعه، نیایش، ما و اقبال، تحلیلی از مناسک حج، تاریخ تمدن، هبوط در کویر، زن، روش شناخت اسلام، حسین وارث آدم، چه باید کرد، گفتگوهای تنهایی و ...» اشاره کرد.
این متفکر در سال های پایانی عمر خویش دوران سخت و طاقت فرسای زندگی خود را پشت سر گذاشت و در این مدت رنج و سختی های زیادی را تحمل کرد.
فشارهای ساواک بر این معلم انقلاب سبب شد تا وی در 25 اردیبهشت 1356 خورشیدی تهران را به مقصد انگلیس ترک و اینگونه دوره تازه ای برای مطالعه و مبارزه را آغاز کند اما در حالی که تنها چند هفته از سفرش به این کشور می گذشت در 29 خرداد 1356 خورشیدی در ساوت همپتون دیده از جهان فرو بست و به دیار حق شتافت، پیکر این متفکر نامی با مشورت محمد تقی شریعتی و کمک دوستان و یاران او از جمله مصطفی چمران و امام موسی صدر در کنار حرم مطهر حضرت زینب(س) در سوریه به خاک سپرده شد.
به بهانه سالروز درگذشت علی شریعتی بر گزیده ای از سخنان او گذری کوتاه داریم:
* برایتان دعا می کنم تا خدا از شما بگیرد هر آنچه که خدا را از شما می گیرد.
* و پیش از اینکه بیندیشی که چه بگویی بیندیش که چه می گویم.
* حرف هایی هست برای نگفتن و ارزش عمیق هر کسی به اندازه حرف هایی است که برای نگفتن دارد!
* خدایا سرنوشت مرا خیر بنویس، تقدیری مبارک تا هر چه را که تو دیر می خواهی، زود نخواهم و هر چه را که تو زود می خواهی، دیر نخواهم.
* نمی دانم که در طرح بزرگ خدا من چه نقشی دارم و چه سرنوشتی؟ ولی این قدر مطمئنم که بی هیچ نیست.
* شهید انسانی است که در عصر نتوانستن و غلبه نداشتن، با مرگ خویش بر دشمن غلبه می کنم، پیروز می شود و اگر او را نمی شکند رسوا می کند.
* هنر تجلی روح خلاق آدمی است، هنر با مذهب خویشاوندی دیرین دارد… هنر یک ذات عرفانی و جوهر احساس مذهبی دارد.
پژوهشگر گروه اطلاع رسانی ایرنا به مناسبت سالروز درگذشت علی شریعتی با «بیژن عبدالکریمی» دانشیار گروه فلسفه و استاد دانشگاه آزاد اسلامی به گفت و گو پرداخته است.
عبدالکریمی با اشاره به دیدگاه های شریعتی درباره دین، گفت: آن چیزی که شریعتی به منزله دین درک کرد، یک امری وجودی است؛ یعنی سرچشمه همه مذاهب را نحوه هستی انسانی می دانست و در تحلیلهای خود دین را مانند پدیدارهای تاریخی مشاهده می کرد و در کنار دیگر مولفه هایی همچون هنر، عرفان، اسطوره ها، علم و تکنولوژی، آن را احوال های گوناگون انسانی و برخاسته از نحوه هستی خاص آدمی می داند.
این استاد دانشگاه آزاد اسلامی در ارتباط با نقش علی شریعتی در مسیر پیروزی انقلاب، اظهار داشت: وی در این مسیر نقش بزرگ و تاثیرگذاری داشته و هیچ مقام و شخصیتی به او عنوان «معلم انقلاب» را نداده است، در واقع شریعتی به صورت خودجوش این عنوان را از طرف افراد جامعه به دست آورد و مورد پذیرش قرار گرفت.
وی در ادامه افزود: دیدگاه شریعتی درباره روحانیت را باید در دو سطح مختلف دریافت کرد؛ گاهی او در یک سطح سیاسی، تاریخی و جامعه شناختی سخن می گوید که احکامی درباره واقعیت اجتماعی روحانیت دارد. آنجا که عنوان می کند پای هیچ یک از قراردادهای سیاسی و استعماری را هیچ روحانی امضا نکرده و این سخن درست است و سطح دیگر یک بحث دینی به شمار می رود و او در این زمینه روحانیان را متولی دین می داند.
عبدالکریمی با اشاره به سخنرانی های شریعتی در حسینیه ارشاد بیان داشت: بی تردید این اسلام شناس را می توان در تاریخ ایران یک استثنا دانست و از قدرت تاثیرگذاری وی سخن گفت، او در زمانی که در حسینیه ارشاد سخنرانی می کرد به هیچ یک از جایگاه های قدرت اجتماعی رسمیت یافته، وابسته نبود و به دور از همه نهادها قرار داشت، بدین شکل برپایه تعبیر قرآن می توان عنوان کرد، او به تنهایی یک امت واحد و از قدرت تاثیرگذاری عظیم تاریخی در مسیر پیروزی انقلاب برخوردار بود که در تاریخ ایران کمتر مشاهده می شود.
عبدالکریمی درباره «بازگشت به خویشتن» که شریعتی مطرح می کند، گفت: آنچه که علی شریعتی به معنای خویشتن به کار می برد، همان خویشتن تاریخی است؛ او به هیچ وجه به نژاد پرستی و خاک پرستی تکیه نمی کند. این مقوله در حقیقت همان وجود حقیقی انسان است، بنابراین این خویشتن می تواند با خویشتن حقیقی و اصیل تمامی انسان های جهان مشترک باشد. اینکه وی به خویشتن خویش تکیه می کند یک وجه انسان شناسانه دارد؛ یعنی انسان نمی تواند از محدودیت های زمانی و مکانی به دور باشد و بگوید من در یک حوزه فرازمانی، فرامکانی و فراجهانی می اندیشم و به این دلیل که با تاریخ خودم نسبت ندارم با هیچ تاریخ دیگری نسبتی ندارم، در صورتی که بازگشت به خویشتنی که شریعتی مطرح کرد به معنای بی اعتنا بودن نسبت به دیگر سنت های تاریخی نیست. وی برپایه درکی که از هستی، گوهر دین و اسلام به دست آورده بود، به همه سنت های جهان توجه داشت و از یک چشم انداز گسترده و همه جانبه به جهان نگاه می کرد.
این دانشیار دانشگاه آزاد اسلامی در ارتباط با دیدگاه علی شریعتی درباره سنت و مدرنیته و رویارویی وی با غرب، تصریح کرد: وی کوشید یک ارتباط دیالوگی و گفت و گویی میان عقلانیت سنتی و عقلانیت مدرن ایجاد کند، بدون آنکه یکی را بر دیگری چیره سازد. در صورتی که برخی سنت گرایان در پی آن هستند که عالم مدرن را به عالم سنت بکشانند؛ یعنی می خواهند عالم مدرن را برپایه چارچوب های مفهومی عالم سنت بفهمند و همینطور بعضی روشنفکران نیز می کوشند، سنت را انکار کنند و خود را ضد سنت نشان دهند و به گونه ای سنت را مدرن کنند در صورتی که علی شریعتی نه می خواهد مدرنیته را به عالم سنت و نه سنت را به عالم مدرن تقلیل بدهد.
وی فلسفه سیاسی علی شریعتی را همان چیزی دانست که در سنت تاریخی از آن به عنوان وَلایت تعبیر می شود و یادآور شد: شریعتی از فلسفه سیاسی که مبتنی بر دوستی است، سخن می گوید. در واقع وی در کتاب «امت و امامت» و «فلسفه سیاسی» می کوشد راه دیگری میان استبداد و لیبرالیسم پیدا کند. باید گفت که کتاب های وی در زمان خودش با استقبال فراوانی روبرو شد تا میزانی که می توان ادعا کرد هنوز شمارگان هیچ اثری در ایران به کتاب های او نرسیده است و باید گفت که کتاب ها و نوشته های شریعتی در روزگاری از تاریخ این کشور برای خوانندگان معنا و احساسی خاص به همراه میآورد اما با تغییر شرایط تاریخی، معنای این آثار دگرگون شده است.
این موضوع مختص آثار شریعتی نیست همه مفاخر فرهنگی و فکری ممکن است در چنین چرخش معنایی قرار بگیرند زیرا عده ای میخواهند متن را با همان افق تاریخی دیروز درک کنند و آرمانهای ایدئولوژیک خود را از متن بگیرند که این امکانپذیر نیست، باید دانست معنا سیال و در هر نسلی به گونه ای متفاوت است و در این میان گروهی دیگر تلاش میکنند با نگاه امروزی معنای دیروز را مورد درک قرار دهند و متن دیروز را با معنای امروزی دریافت کنند.
عبدالکریمی در پایان گفت: نسل جدید باید به این امر واقف شود که علی شریعتی از بزرگترین سرمایه های اجتماعی و تاریخی جامعه است و باید اذعان داشت که او اندیشه های بزرگی برای تفکر در اختیار جامعه قرار می دهد.