تدبیر24 : قاسم تقیزاده خامسی در سرمقاله ای در روزنامه دنیای اقتصاد، آورد: حوادث غیرمترقبه برای اولین بار در قانون فرانسه مطرح شد و در حقیقت «فورس ماژور» واژه فرنگی آن است که میخواهد بگوید حادثه غیرقابل انتصاب به شخص معینی است همچنانکه تا سال 1386 نیز در قانون مسوولیت مدنی، دولت هیچ مسوولیتی در قبال این گونه حوادث نداشت و اصل بر مسوولیت شخص بود!
نگارنده در این سرمقاله که در شماره چهارشنبه دوم تیر منتشر شده است، می افزاید: اما پس از آن دولتها موظف شدند اقدامات لازم را چه از نظر قانونگذاری و چه عملیاتی برای پیشگیری از حوادث انجام دهند و اکنون زلزله، سیل، خشکسالی، آتشسوزی جنگل، سرمازدگی محصولات، صاعقه، بیماریهای واگیردار، تصادفات جادهای، آفات نباتی و... از جمله حوادث غیرمترقبه هستند.
در حال حاضر تا 40 نوع حادثه غیرمترقبه در جهان نام برده شده است که تا کنون حدود31 نوع آن در ایران شناخته شده است. برخورداری از امکانات پیشگیری اینگونه حوادث، نشان دهنده میزان اهمیت دولتها به زندگی شهروندان است و یکی از شاخصههای اصلی حکمرانی خوب قلمداد میشود، بنابراین دولتهای توسعهیافته بخش عمدهای از بودجه کشورشان را برای پیشگیری هزینه میکنند؛ چون اگر غیر از این باشد، مورد بازخواست مردم قرار میگیرند.
حادثه شهران آنقدر بزرگ نبود که بتوان میزان آمادگی مسوولان را در مقابل حوادث غیرمترقبه ارزیابی کرد، برای عبور تاسیسات در شهرها نیازمند کانالهای مشترک شهری هستیم، راهی که کشورهای دیگر رفتهاند و نتیجه داده و سالها است که این موضوع مورد بحث دستگاههای ذیربط در تهران است، لیکن هنوز نتیجه قابلتوجهی نداشته، ولی آنچه مسلم است کشور برای پیشگیری هزینه قابلتوجهی نکرده است و در این قضاوت، اهل فن متفقالقولند!
در ایران هرچند مدت، یک حادثه بزرگ یا کوچک منجر به پرشدن تیتر رسانهها میشود و پس از آن به فراموشی سپرده میشود. باید خاطره آن کارشناس ارشد ژاپنی را که برای ارزیابی مصونیت تهران در مقابل زلزله به ایران آمده بود، تکرار کنم.
او گفت هر روز که اطلاعاتم نسبت به تهران بیشتر میشود، شب کمتر خواب به چشمانم میآید. 20 سال پیش صدها صفحه مطالعه در این مورد ارائه کرد و رفت تا در کشورش در مقابل زلزله 10 ریشتری آسوده بخوابد! امروز چه کسی میتواند بهصورت مستند به شهروندان تهرانی اعلام کند برای کاهش ریسک رفتار سازههای تهران در مقابل زلزله چه اقداماتی بر اساس آن مطالعه صورت گرفته است؟!
ریسک زندگی در تهران در مقابل حوادث غیرمترقبه در چه حدی است؟ میزان جمعیتی که شبها روی گسلهای تهران میخوابند تا چند میلیون تخمین زده شده است؟ اگر زلزلهای بزرگ اتفاق بیفتد که دور از انتظار هم نیست، چگونه بحران مدیریت خواهد شد؟
هرچند این وضعیت به شهر تهران اختصاص ندارد و در بقیه شهرها وضع مطلوبتر نیست، اما در شهر تهران که مرکز حکومت است و روزانه بیش از 10 میلیون نفر در رفت و آمد هستند، صدها پل موجود باید ایستایی لازم برای لجستیک بعد از زلزله را داشته باشد و ماندگاری پلها نقش جدی در نجات انسانها خواهند داشت.
کدام دولت، شهردار یا شورای شهر یکبار برای همیشه میخواهد به مردم بگوید میخواهم تهران را در مقابل زلزله حداقل 7 ریشتری مصون کنم و پاسخگو باشد! یادآوری زلزله رودبار و بم که هزاران نفر را زیر آوار مدفون کرد، برای عملیاتی کردن موضوع «پیشگیری» برای ما کافی نیست؟ چرا از تکنولوژی که آمده انسان را با طبیعت آشتی بدهد بهره نمیبریم و ریسک را در مقابل حوادث غیرمترقبه کاهش نمیدهیم؟!
تجربه نشان داده گرفتاریهای روزمره شهرداریها، قدرت برنامهریزی را از آنها گرفته است، دولت و مجلس میتوانند با قانونگذاری، شهرداریها را در مسیر هزینه برای «پیشگیری» هدایت کنند. تهران «امید» میخواهد تا ریسک حیات در آن افزایش یابد؛ آرزویی که با «تدبیر» قابل دسترسی است.