شاید پیوستن «پردیس افکاری» به شبکه ماهوارهای جم تیوی میان صدها خبر ریز و درشت دیگر گم شده باشد اما مهاجرت بازیگران به این شبکه ماهوارهای را نباید دستکم گرفت و باید بدانیم این مهاجرتها نه دلایل سیاسی دارد و نه دلایل فرهنگی.
تدبیر24: شاید پیوستن «پردیس افکاری» به شبکه ماهوارهای جم تیوی میان صدها خبر ریز و درشت دیگر گم شده باشد اما مهاجرت بازیگران به این شبکه ماهوارهای را نباید دستکم گرفت و باید بدانیم این مهاجرتها نه دلایل سیاسی دارد و نه دلایل فرهنگی.
بعد از مهاجرت پر سر و صدا و جنجالی گلشیفته فراهانی و مینا لاکانی به آنسوی مرزها و رفتار هنجارشکنانه آنها هرگونه مهاجرت بازیگران ایرانی برای حضور در شبکههای ماهوارهای نوعی عناد با نظام سیاسی و حاکمیتی ایران تلقی میشود.
در حالی که به نظر نمیرسد موج مهاجرت بازیگران ایرانی به شبکه ماهوارهای جم از سر عناد باشد.
این مهاجرت و ترجیح حضور در جایی دور از وطن میتواند دلایل بسیاری داشته باشد، اما این دلایل هر چه هست سیاسی و عقیدتی نیست.
اگرچه مهاجرتهای این چنینی نهایتاً نتایج سیاسی و عقیدتی خود را خواهد داشت. اما با نگاهی موشکافانهتر میتوان دلیل این مهاجرتها را بررسی کرد.
تاریخچه
تاریخچه مهاجرت و ممنوعالکاری بازیگران سینمای ایران در بعد از انقلاب سابقهای به اندازه انقلاب اسلامی دارد.
بعد از انقلاب و در دهه شصت قرار بود عرصه فرهنگ و هنر از مظاهر حکومت پیشین پاک شود. اتفاقی که معقول مینمود.
بنابراین تمام هنرمندانی که در سالهای پیش از انقلاب اسلامی شهرتی داشتند ممنوعالکار شدند و عده زیادی از آنها مجبور به مهاجرت و جلای وطن شدند.
تنها عده اندکی از هنرمندانی که سابقه روشنتری در حکومت سابق داشتند توانستند به فعالیت خود ادامه دهند.
بازیگرانی با پیشینه قدرتمند تئاتری که اغلب در آثار وابسته به جریان روشنفکری ایفای نقش کرده بودند. هنرمندانی مانند عزتالله انتظامی، داوود رشیدی، علی نصیریان و جمشید مشایخی از میان آقایان و پروانه معصومی، فخری خوروش و ژاله علو در میان بانوان از این دسته هنرمندان بودند.
تکلیف سوپراستارهای سینمای ایران در همان سالهای نخستین یکسره شد. زمانی که برزخیها با بازی محمدعلی فردین، ناصر ملک مطیعی، ایرج قادری و سعید راد از پرده سینماها پایین کشیده شد و تنها سعید راد و ایرج قادری توانستند در چند اثر سینمایی دیگر ایفای نقش کند که آنها هم در سالهای بعد با محرومیت مواجه شدند.
ایرج قادری سالها فقط کارگردانی میکرد و سعید راد هم وطن را ترک کرد. اما این پایان کار نبود. فقط سالهای دهه شصت و جو انقلابی آن سالها باعث جلای وطن هنرمندان نشد.
ترک وطن توسط هنرمندان اتفاقی بود که در سالهای مختلف بعد از پیروزی انقلاب اسلامی باز هم تکرار شد.
از میان هنرمندانی که در سالهای اخیر جلای وطن کردهاند میتوان به محمدحسینی، فرشید منافی، مینا لاکانی، شبنم طلوعی، محسن نامجو، شادمهر عقیلی و گلشیفته فراهانی اشاره کرد.
هنرمندانی که هر یک به دلایلی از ایران مهاجرت کردند و هیچگاه نتوانستند موفقیتهای دوران حضور در ایران را تکرار کنند و به همان سرعتی که وطن را ترک کردند کارنامه کاریشان هم سیر نزولی پیدا کرد.
سابقه این مهاجرتها این ظن را در میان مخاطبان تقویت میکند که مهاجرت هنرمندان به شبکه ماهوارهای جم هم از جنس مهاجرتهای قبلی است. اما اینگونه نیست.
موج جدید مهاجرتها دلایل گوناگونی دارد که در این نوشته به مهمترین دلیل آن میپردازیم.
شبکه ماهوارهای جم
شبکه جم از سال ۲۰۰۷ میلادی فعالیت خود را آغاز کرد و به سرعت توانست مخاطبان فراوانی را در میان مردم ایران پیدا کند.
نکته جالب درباره شبکه جم متنوع بودن برنامههای آن بود. شبکه جم در ظاهر بدون سوگیری سیاسی سعی میکرد و میکند که یک شبکه صرفاً سرگرمکننده برای مخاطبان باشد.
شبکه جم تنها شبکه ماهوارهای است که در تمام زمینهها برای مخاطب خود خوراک آماده تهیه دیده است. از انیمیشن تا مستند و فیلم و سریال از کانالهای مختلف این شبکه پخش میشود.
برنامههایی که کاملاً آرشیوی است و تعداد معدودی برنامه تولیدی در میان آنها به چشم میخورد. اما، دلیل جذب هنرمند از میان هنرمندان ایرانی چیست؟
جدا از برد تبلیغاتی این قبیل تحرکات، شبکه جم برای تولید آثار داستانی به هنرمندانی احتیاج دارد که بتوانند آثار جذابی را برای مخاطبان این حوزه تولید کنند.
شبکه جم چه به لحاظ مالی و چه به لحاظ اعتبار هنری توانایی همکاری با هنرمندان خارجی و مهاجر را ندارد. و جدای از آن به علت فارسی زبان بودن، باید هنرمندانش را از میان هنرمندان ایرانی انتخاب کند.
بنابراین به سراغ هنرمندان ایرانی داخل کشور میآید و با جذب آنها هم از هنرشان استفاده میکند و هم به لحاظ اقتصادی به سود میرسد.
به نظر نمیرسد آثار تولید شده در شبکه ماهوارهای جم از کیفیت بالای هنری برخوردار باشند. حال سوال این است که چرا هنرمندان ایران حاضر به همکاری با چنین شبکهای میشوند؟
شبکهای که با آثارش قطعاً چیز ارزشمندی به کارنامه آنها نمیافزاید. اما هنرمندان ما حاضر میشوند با ترک وطن در چنین آثار نازلی حضور پیدا کنند. حضوری که باید به واکاوی چرایی آن پرداخت.
چرا جم؟ چرا صدا و سیما و سینما نه؟
خیلی از زمان نامه تعدادی از بازیگران سینمای ایران به رئیس سازمان صدا و سیما نگذشته است. نامهای که در آن علت بیکاریشان را از رئیس سازمان جویا شده بودند و اعلام کرده بودند درست از زمانی که تشکیل خانواده دادهاند دیگر کسی به آنها کار نمیدهد.
این ادعایی است که نیاز به اثبات دارد. در نامه این بازیگران به نکاتی اشاره شده است، که اگر اثبات نشود به راحتی میتوان مدعیان را مورد پیگرد قانونی قرار داد. شاید به همین خاطر است که هیچگاه نامی از امضاکنندگان آن نامه منتشر نشد.
حتی اگر مشکلاتی از این جنس را قبول نداشته باشیم، نمیتوانیم کتمان کنیم بسیاری از بازیگران را مدتهاست که در پرده سینما و قاب تلویزیون نمیبینیم و در عوض تعدادی از بازیگران مداماً در نقشهای مختلف در سینما و تلویزیون ظاهر میشوند.
این اتفاق میتواند دلایل متعددی داشته باشد، از همان نکتهای که بازیگران در نامهشان ذکر کردند تا ارتباط و روابط عمومی خوب برخی بازیگران و عدم ارتباط برخی دیگر.
هرچه هست برای تعدادی از بازیگران سینما و تلویزیون ما دیگر نقشی وجود ندارد. بازیگرانی که تا ده پانزده سال پیش چهرههایی تقریباً مشهور بودند و مردم آنها را میشناختند حالا بیکار هستند و مجبورند کنج عزلت اختیار کنند.
هیچ چیز برای بازیگران از این دردناکتر نیست که فراموش شوند و دیگر کسی آنها را نشناسد و به یاد نیاورد. بسیاری از این بازیگران و کارگردانان مهاجرت کرده به همین دلیل به شبکه جم پیوستهاند. آنان کاری برای انجام نداشتهاند.
به جم رفتهاند تا فراموش نشوند و کار کنند. اگر بخواهیم علت این مهاجرتها را سیاسی تعبیر کنیم به بیراهه رفتهایم.
وقتی تولید مهمی در سازمان صدا و سیما وجود ندارد و سینما هم قواعد خاص خودش را برای دعوت به کار دارد و ظرفیت محدودی هم دارد بسیاری از بازیگران از این دایره بیرون میمانند و نقشی به آنها نمیرسد، پس مجبور به مهاجرت میشوند.
نگارنده تا به حال یک ثانیه هم برنامههای شبکه جم را ندیده است ولی از تنوع و فضای حاکم بر این شبکه بسیار شنیده است. پس میتوان به راحتی حدس زد که چرا بازیگران و کارگردانان ما به این شبکه میروند. خوانندگان کمی فکر کنند و ببینند آخرین باری که رابعه اسکویی، پردیس افکاری و چکامه چمنماه را در فیلم یا سریالی دیدهاند چه زمانی بوده است؟ این بازیگران هر چند سال یک بار نقشی به دست آوردهاند؟ چقدر کارشان تداوم داشته است؟
پاسخ به این پرسشها میتواند کلید حل این ماجرا باشد. نکته بعدی که شاید به ذهن خوانندگان برسد، علت کشف حجاب این بازیگران است.
وقتی شما مهاجرتی در این سطح را انجام میدهید و به تعبییر دیگری فرار میکنید لاجرم رفتارهایی خارج از عرف جامعه خود انجام میدهید تا دیده شوید.
رفتارهایی که صد در صد غلط و مذموم است اما به دیده شدن مجدد شما کمک میکند. این رفتارها فقط به یک دلیل انجام میپذیرد و آن دلیل این است که بازیگرانی که سابق بر این طعم شهرت را چشیدهاند میخواهند به همان مسیر برگردند و گاهاً برای بازگشت به همان مسیر هر کاری میکنند ولو اینکه غلط باشد.
این درست که این بازیگران مسئول رفتارشان هستند. اما باید سوال مهمتری را از مسئولان فرهنگی و دستاندرکاران فرهنگی پرسید. چرا این بازیگران بیکار باید امروز از سر شبکه ماهوارهای جم در بیاورند؟ سوالی که جوابش پاسخ تمام این ماجراها است.