تهديدهاي پيش روي دولت پزشکیان

تهديدهاي پيش روي دولت پزشکیان

جهانبخش خانجانی» جريان اصلاحات كه در تداوم حركت تاريخي ملت ايران در انقلاب مشروطه، انقلاب شكوهمند اسلامي و حماسه بزرگ دوم خرداد همچنان بر مشي اصلاحي و رفرميستي خود تاكيد و اصرار دارد
اتحاد مثلث!

اتحاد مثلث!

فیاض زاهد - محمد مهاجری» وضعيت جديدي كه در سپهر سياست ايران رخ نموده تا حد كم نظيري استثنايي است. براي اثبات و انتقال اين باور تلاش مي‌شود در اين نوشته به برخي ابعاد آن اشاره شود
سه‌شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ - 2024 November 05
کد خبر: ۶۵۷۷۷
تاریخ انتشار: ۰۹ تير ۱۳۹۵ - ۱۹:۰۰

مصاحبه جنجالی با دختر پرسپولیسی

تدبیر24: دختر بیست و یک‌ساله‌ای که توانست آخرین بازی پرسپولیس را در استادیوم صدهزار نفری آزادی ببیند، سختی‌های زیادی را در این راه متحمل شد و حتی مجبور شد که ادای آدم‌های کر و لال را در بیاورد. شکیبا که بارها تهدید به اعدام در مقابل ورزشگاه آزادی و حتی سوختن در قفس فلزی شده، با اینکه عاشق پرسپولیس است اما ترجیح می‌دهد که از این پس از پای تلویزیون بازی‌های تیم محبوبش را تماشا کند.دختر خبرساز فوتبال ما که می‌گوید دنیای پسرها قشنگ نیست، اعتقاد دارد که اگر ورود خانم‌ها به استادیوم آزاد شود وضعیت ورزشگاه‌ها خیلی بهتر می‌شود.


چی شد که به استادیوم رفتید؟

از بچگی دوست داشتم که بروم استادیوم و بازی را ببینم. دوست داشتم که بروم و تیم مورد علاقه‌ام را تشویق کنم. خیلی ذوق داشتم.

اما قطعا یکسری تهدیدهایی هم در این مورد وجود داشت.

من آرزو داشتم که جشن قهرمانی را در استادیوم آزادی بگیریم. خیلی خوشحال بودم که همراه بقیه توی استادیوم هستم. به پدرم و دایی‌ام خیلی اصرار کردم که به استادیوم بروم و جالب اینکه آنها هم خیلی تحقیق کردند تا بالاخره به استادیوم رسیدیم.

چند ساله هستی؟

بیست و یک ساله. تقریبا بیست و یک سال.

برای رفتن به استادیوم استرس نداشتی؟

استرس که خیلی داشتم. همه‌اش می‌ترسیدم مرا بگیرند و بازداشت کنند. نمی‌دانستم کاری که انجام داده‌ام جرم است یا نه. یک جورایی بلاتکلیف بودم.

پس بالاخره وارد استادیوم شدی!

وارد شدم و دیدم که دنیای پسرها خیلی جالب نیست! دنیای پسرها خیلی قشنگ نبود!

چرا؟

چون نه آرایش داشتند و نه لباس. ما کلی لباس و آرایش داریم ولی پسرها نه!

فحش هم می‌دادند؟

فحش هم دادند. فحش‌هایی که توی کوچه و خیابان هم می‌شنوید. فحش‌هایی که به گوش همه رسیده! آنقدر توی دنیای مجازی و بیرون فحش هست که دیگر نمی‌شود در موردش صحبت کرد.

وقتی متوجه حضور شما شدند چی؟

وقتی فهمیدند که من دختر هستم رعایت کردند.

چطور چهره‌ات را عوض کردی؟

صورت من خیلی دخترانه است و به همین دلیل باید خیلی چیزها را رعایت می‌کردم. اولین کاری که کردم لاک‌هایم را پاک کردم و گوشواره‌هایم را در آوردم. اولش با گواش یک تکه‌هایی از صورتم را رنگ کردم و بعد کل صورتم را! وقتی دیدم باز هم جنسیتم معلوم است، کل صورتم را رنگ کردم. بعدش با زغال دستم را سیاه کردم. ابروهایم را دو برابر کردم و با همان زغال کمی سبیل برای خودم نقاشی کردم.

از لحاظ شرایط فیزیکی چه کار کردی؟

اولش لباس‌های پدرم را تست کردم و دیدم که برایم خیلی بزرگ‌تر است. بعدش لباس‌های دایی را پوشیدم و آنها هم سایز من نبود. چند دست لباس روی هم پوشیدم تا شرایطم بهتر شود و قبلش حتی دور خودم پارچه مبلی پیچیدم که نفهمند من دختر هستم.

در بازرسی بدنی چه اتفاقی افتاد؟

من دور خودم پارچه مبلی پیچیدم و کناره‌های تنم پر بود از این پارچه. توی بازرسی اول وقتی با من حرف زدند، ادای آدم‌های لال را در آوردم و... سرم را انداختم پایین ومسیرم را رفتم تا گیر نیفتم. اما توی بازرسی دوم وقتی طرف پرسید که چرا کنار تنم سفت است، صدایم را کلفت‌تر و پسرانه کردم و با لهجه لاتی گفتم: «تصادف کردم حاجی... بسته‌اس!»

نترسیدی؟

چرا... وقتی صدایم کردند، قلبم ریخت! آنقدر هول شدم که ادای کر و لال‌ها را درآوردم... خیلی ترسیدم.

در جریان بازی چه اتفاقی افتاد؟

وسط بازی بود که مامورها آمدند سراغ یکی از تماشاگران. از شانس بد من آن تماشاگر نزدیک من بود. وقتی مامورها به من نزدیک شدند قلبم ریخت. سرم را انداختم پایین و فقط می‌لرزیدم. آنها نزدیک من شدند ولی کسی که نزدیک من بود را بلند کردند و بردند.

در جریان بازی چه اتفاقی افتاد که لو رفتی؟

وسط بازی پرسپولیس حمله کرد و من یکهو حواسم پرت شد و جیغ زدم. کسی که جلوی ما بود، برگشت و نگاهی به من کرد. ماتش زده بود ودر گوشی با بغل‌دستی‌هایش صحبت کرد. وقتی متوجه شدند، قرار گذاشتند که صدایش را در نیاورند و مرا لو ندهند.

وضعیت فرقی کرد؟

آنهایی که فحش می‌دادند بیشتر رعایت کردند و دیگر حرف زشت نزدند. به من خیلی احترام گذاشتند و اوضاع خیلی بهتر شد.

پس عکس‌العمل‌ها بهتر شد؟

عالی شد. فرهنگ مردم ما خیلی خوب است و من فکر می‌کنم که اگر ورود خانم‌ها به استادیوم آزاد شود، اوضاع ورزشگاه‌ها خیلی بهتر هم می‌شود.

خیلی تهدید شدی و شنیدیم که گفتند شما را توی قفس می‌اندازند و می‌سوزانند!

بعضی‌ها آمدند و مرا تهدید کردند. یک چیزهایی نوشتند که عجیب بود. گفتند مرا جلوی ورزشگاه دار می‌زنند. نمی‌دانم کارم درست بود یا غلط ولی دیگر از این کارها نمی‌کنم. خوب نیست که یک دختر توی ورزشگاهی برود که پُر پسر است!

 
بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما: