تدبیر24: روزنامه ایران در گفت وگو با عضو شورای مشاوران اصلاحات آرایش سیاسی مخالفان دولت برای انتخابات سال 96 را مورد بررسی قرار داده است.
این روزنامه در گفت وگو با عبدالله ناصری آورده است: اتاق فکر مخالفان دولت این روزها پرمشغله عزم خود را جزم کرده تا ناکامی دو انتخابات سالهای 92 و 94 را در فرصت باقی مانده تا خرداد 96 جبران کنند. از این رو اگر تا دیروز به جنگ تمام عیار با مذاکرات هستهای رفته بودند، امروز تاکتیک های تازهای را تمهید کردهاند.
یک روز مدعی عبور اصلاحطلبان از روحانی میشوند و روز دیگر به بهانه حقوقهای نامتعارف قصد «این همانند سازی» دولت یازدهم با دولتهای نهم و دهم در فساد میکنند. عبدالله ناصری از اعضای شورای مشاوران اصلاحات معتقد است هر نوع حرکتی که بخواهد شکاف میان اصلاحطلبان و آقای روحانی و دولت ایشان را دامن بزند ریشه در اتاق فکر به قول آقای نوبخت شنبههایی دارد که البته فقط شنبهها نیست و هر روز هفته است.
او بخشی از ترکیب این اتاق فکر را نمایندگان مجلس نهم میداند که حالا فارغ البال شده و در اتاق های فکر نسبت به دولت روحانی ایجاد سوء ذهنیت و تولید فکرمی کنند. تولید فکری که هدف اصلی آن لاپوشانی فسادهای دولت پیشین است. دکتر ناصری تأکید میکند: «تا این لحظه هیچ بحثی در درون هیچ یک از احزاب اصلاحطلب و درون هیچ یک از مجامع اصلی اصلاحطلب برای عبور از آقای روحانی مطرح نشده و نخواهد شد. اصلاحطلبان تا این لحظه نامزد ریاست جمهوری سال 96 خود را حسن روحانی میدانند.» مشروح این گفت و گو را در ادامه بخوانید.
مخالفان دولت از سال 92 به این سو در حال هجمه به دولت هستند و حالا فاز تازهای از حملات را علیه کابینه شروع کردهاند. آیا هدفگذاری آنها انتخابات سال 96 است؟
- برای چرایی این موضوع ابتدا باید به بررسی نفس پدیده انتخابات ریاست جمهوری سال 92 بپردازیم که یک حادثه نادری در تاریخ جمهوری اسلامی ایران بود. به این معنا که یک تاکتیک انتخاباتی، مبتنی بر یک راهبرد بود. راهبرد آن هم در ترجیح دادن منافع ملی به منافع حزبی و جناحی خلاصه میشد. این راهبرد منجر به آن شد که جریان تندرو اصولگرا که نامزدهایی را با گفتمان به زعم خود انقلابی و مقاومت وارد عرصه کرده بودند، غافلگیر شوند. تلقی این جریان این بود که در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 رویکرد هشت سال گذشته با تغییر صرف یک نفر در کسوت ریاست جمهوری تغییری نخواهد کرد و همان روند تداوم خواهد داشت. اما تاکتیک اتخاذ شده اصلاحطلبان که با کنارگذاشتن نامزد اصلی همراه بود، دور از تصور و حتی پیشبینی رقیب بود که با این اقدام از آقای روحانی حمایت کردند. علت این حمایت آن بود که آقای روحانی با وجود سابقه حزبی و تشکیلاتی در این انتخابات با یک گفتمان اصلاحطلبی وارد شده بود و جریان رقیب فکر می کرد با رد صلاحیت آقای هاشمی رفسنجانی برنده خواهد شد. این اتفاق یک شوک بزرگی بود که تمام معادلات ذهنی اصولگرایان را برهم زد. از این رو بلافاصله بعد از انتخابات در محوریترین مسأله دولت که مسأله پرونده هستهای بود راهکار خود را متمرکز کردند و حدود دو سال از این مسیر خواستند دولت را زمینگیر کنند. غافل از آنکه پرونده هستهای ایران مسألهای ملی بود و عزم حاکمیتی از رأس تا ذیل آن همه بر این قرار گرفته بود که مسأله پرونده هستهای باید بسته و برجام امضا شود. آن اتفاق با وجود همه مخالفت ها و هزینههایی که مخالفان داشتند به ثمر رسید.
و بعد از برجام گویا تحرکات مخالفان به سمت و سویی دیگر رفت؟
بله پس از آن، فضاسازی و بحرانسازی برای دولت در عرصه دیگری انجام شد. امضای برجام عرصه بینالمللی را برای دولت آقای روحانی و جمهوری اسلامی ایران گشود؛ اما برخی در اقدامی نابخردانه با آتش زدن سفارت عربستان خواستند در فضای روابط دوجانبه مسائلی ایجاد کنند. آن اتفاق پرهزینهای بود و هنوز هم جمهوری اسلامی هزینه آن را پرداخت میکند و مسأله دوقطبی شدن جریان عجم و عرب، شیعه و سنی تقویت شد و عربستان سردمدار یک اپوزیسیون در درون جهان اسلام و جامعه بینالملل برای مقابله با ایران شد. البته حاکمیت جدید عربستان هم همانند تندروهای ایرانی و صهیونیسم با برجام مخالف بودند. به هر حال این روند ادامه یافت اما با موضعگیری بزرگان نظام و محکوم کردن این حملات و رفتارها فروکش کرد.
در انتخابات سال 94 همانند انتخابات سال 92 همین تلقی وجود داشت. در 92 تلقی این بود که حتی با تغییر یک فرد در رأس پاستور آن رویکرد و راهبردهای قبلی به دنیای خارج و حوزه داخل تداوم خواهد یافت، همین رویکرد در مورد انتخابات سال 94 هم بود که ممکن است ترکیب مجلس تغییر کند؛ اما روند آن همانند مجلس قبل خواهد بود. نتایج انتخابات سال 94 دومین و بزرگ ترین شوک وارده به جریان مخالف بود. برای اینکه در مجلس قبل آنها خیالشان راحت بود که دولت هر کاری هم بخواهد انجام دهد با جلوگیری از لوایح دولت و اجرای مصوبات مسأله دار برای دولت میتوانند مقابله خود را در پارلمان هم دنبال کنند. علاوه بر آنکه در کف خیابان و همچنین رسانههای پرقدرت و پرنفوذ و یا در تریبون های مختلف مخالفت و کارشکنی را دنبال میکردند. اما با تغییر صحنه مجلس معادلات بیش از گذشته تغییر کرد.
امروز مجلس همسو با دولت است و جایگاه مخالفان در درون قوای سهگانه کمتر از قبل شده است. اگر آمار و ارقام انتخابات سال 94 را از نظر کمی بررسی کنیم ممکن است وزن جریان اصولگرایی از اصلاحطلبان بیشتر باشد؛ اما مهم این است که این تفکر تندرو و جبهه پایداری که بخشی از یک جریان تندرو بود و در مجالس گذشته بسیار مؤثر بود کاملاً از درون پارلمان خارج شد و حتی بخشی از جریان اصولگرایی هم که در برخی از مسائل با اینها هم موضع بودند بعد از انتخابات سال 94 و حتی بعد از برجام راه خود را از اینها جدا کردند.
یک سال مانده به انتخابات ریاست جمهوری، جغرافیای گفتمانی و شکل تحرکات مخالفان دولت تغییر کرده است. فکر میکنید با نزدیک شدن به انتخابات به چه سمتی میرود؟
مخالفان با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری سال 96 وارد یک عرصه حساب شده تری شدند. به نظر من قصه برجام، قصه عزم ملی و عزم عمومی ملت بود. به همین جهت همه ارکان حاکمیتی پای آن آمدند. امروز اما مخالفان دولت وارد عرصه فضاسازی با ابزار اقتصادی شدند. اقناع هواداران دولت برای این پدیده جدید سخت است.
فارغ از هر نوع گرایش سیاسی و با رویکرد ملی این پرداخت ها و فیش های نجومی که به راحتی میتواند افکارعمومی را در مقابله با دولت مسألهدار کند، قابل توجیه نیست. این فاصله پرداختیها در بحران اقتصادی که گریبان دولت را گرفته است غیرقابل توجیه است. در یک کلام تاکتیک جدید اتخاذ شده از سوی مخالفان به شکلی است که قریب به 3 هزار فیش حقوقی برای انتشار در اختیار گرفتند و امروز حساب شده با یک معادله واقعی و روانی آمدند و در بخش حساس انگشت گذاشتهاند که متأسفانه دولت برای مقابله با این امر تا امروز برنامهای برای قانع کردن افکار عمومی نداشته است. در حرکت اجرایی جدید مخالفان علیه دولت، مخالفان میتوانند افکار عمومی را متقاعد کنند و هواداران دولت هم ازاین منظر که این شکاف طبقاتی در حوزه کارکنان دولت وجود داشته باشد، نمیتوانند از آن دفاع کنند.
بنده به عنوان یک طرفدار دولت و هوادار آقای روحانی از چنین پدیدهای نمیتوانم دفاع کنم. بنابراین معتقدم دولت باید با یک برنامهریزی جدی به جنگ این حربه جدید مخالفان برود. اقدام دولت نباید با توجیه همراه باشد، بلکه به این معنا که راهکار و سازوکار اصلاح شدهای را سریعا با رویکرد جهادی تصویب و ابلاغ کند تا ذهن جامعه را از ادامه این روند آسوده کند. مهمتر آنکه واقعیت این مسائل گفته شود که این اتفاقی نیست که بنیان آن در دولت آقای روحانی گذاشته شده باشد، اگر چه چندان نمیتوان از مدیران دولت آقای روحانی که حقوق های اینچنینی را دریافت کردند، اغماض کرد؛ اما به هر صورت بنیان این ساختار معیوب و فسادآلود در دولت گذشته ایجاد شده است و از اول هم هواداران دولت آقای روحانی به ایشان اعلام میکردند که این را باید به عنوان یک واقعیت اعلام کنید که چه چیزی را تحویل گرفتید و کجای کار هستید.
هجمهها علیه دولت سابقه دار است و از زمان روی کار آمدن آن همان طور که اشاره کردید با برنامهریزی در حال انجام است و به گفته آقای نوبخت در اتاق فکری جریانسازی میشود. دولت برای مقابله با این هجمهها چه روندی را باید در پیش بگیرد؟
اتاق فکر همیشه بوده است و در دولت اصلاحات هم وجود داشت. در دولت دوم آقای احمدی نژاد هم وقتی که سعی کرد از جریان حامی خود فاصله بگیرد اتاق فکر برای آن هم تشکیل شد.
در شرایط کنونی دو مسأله مهم است، یکی شفافسازی و بهینهسازی ساختار مالی و اقتصادی دولت و کل دستگاههای حاکمیتی است. امروز دولت باید برای اصلاح ساختار حقوق و دستمزد خود پیشقدم شود و بعد برای اصلاح همین ساختار در سایر قوا و حتی نهادهای خارج از دولت و مجموعه بودجه عمومی کشور فضای روانی و فشار روانی داشته باشد. دوم اینکه دولت باید برای خود یک سامان رسانهای ایجاد کند، دولت عرصه سخنگویی را جدی نگرفته است. سخنگوی دولت نمیتواند وقتی به شکل لحظهای در حال بمباران است یکی از پرمشغلهترین اعضای کابینه باشد. بنابراین باید در نخستین فرصت توسط آقای روحانی سخنگوی جدید دولت به عنوان یک شخصیت مستقل فارغ البال بدون دغدغه منصوب شود.آقای نوبخت شخصیت بسیار نازنینی است اما او رئیس یکی از پرمشغلهترین دستگاههای دولتی است. این یک تجربه تاریخی بود.
همین فضای فعلی را در دوره هشت ساله اصلاحات شاهد بودیم، اما در دولت دوم به این جمعبندی رسیدند که حوزه سخنگویی و رسانهای دولت باید سامان بگیرد. بنابراین کار دوم دولت در زمان باقی مانده تا خرداد 96 بسیار مهم است و باید به سمتی رود که حوزه رسانهای را سامان دهد. امروز سخنگو باید فردی باشد که اولاً رسانه و ترفندهای رسانه را بشناسد، ارتباطات رسانهای گستردهای داشته باشد و بتواند در قالب شورای اطلاعرسانی دولت خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران، روزنامه ایران، روزنامهها و خبرگزاری های هوادار دولت که امروز خوشبختانه تعداد آنهاکم نیست، یک سامان جدیدی برای مقابله با حملههای رسانهای رقیب دولت داشته باشد. اینها همین جریان تندرویی هستند که تعداد زیادی از آنها از مجلس نهم بیرون آمدند و فارغ البال شدند و در اتاق های فکر علیه دولت ایجاد ذهنیت سوء و تولید فکر میکنند.
برخی معتقدند فضاسازی ها علیه دولت با هدف شبیهسازی فسادهای دولتهای نهم و دهم با تخلفات احتمالی دولت یازدهم و کتمان فسادهای دوران قبل است؟
بله، دولت از این مسأله نباید غافل شود، همه این اتفاقات برای این صورت میگیرد تا مفاسد دولت گذشته لاپوشانی شود. دولت آقای روحانی باید این جرات و شهامت را داشته باشد که واقعیتهای یکایک وزارتخانههای خود را بیان کند. آقای دکتر فرهادی امروز باید روند پولشویی در دولت دوم آقای احمدینژاد را در وزارتخانه علوم و دانشگاههای آن دولت اعلام کند. امروز اسناد و مدارک بسیار زیادی در حوزه رخدادهای مالی و دستگاه آموزش عالی آقای احمدینژاد است و آییننامه هایی از همان دوره در حوزه مراودات مالی دانشگاه ها وجود دارد که امکان سوءاستفاده از آنها میرود. این موارد باید اعلام شود. سایر دستگاهها هم باید این اقدام را انجام دهند.متاسفانه بار اصلی فشارها روی دوش شخص آقای روحانی است و اغلب وزرا در این زمینه ها مقداری مماشات میکنند و رقیب هم فرصت را مغتنم شمرده و کار خود را دنبال میکند.
یکی از مباحثی که این روزها از اردوگاه مخالفان دولت مطرح است این است که اصلاحطلبان در جلسات خود بحث عبور از دولت روحانی را دنبال میکنند، موضوع از چه قرار است؟
تا این لحظه هیچ بحثی در درون هیچ یک از احزاب اصلاحطلب و درون هیچ یک از مجامع اصلی اصلاحطلب مطرح نشده و نخواهد شد. اصلاحطلبان تا این لحظه نامزد ریاست جمهوری سال 96 خود را آقای حسن روحانی میدانند؛ اما اصلاحطلبان یک جریان سیاسی اثرگذار هستند که کار خودشان را سر موقع میتوانند انجام دهند. اما واقعیت این است که افکار عمومی باید پشتوانه ای باشد که بتوان برای آن برنامه ریزی و سرمایه گذاری کرد. اگر دولت در برخی موارد ضعیف عمل می کند و یا کارش سامان رسانه ای ندارد اصلاح طلبان خیلی نمی توانند توجیه گر برخی از اشتباهات دولتمردان باشند.
خبرسازیها علیه اصلاحطلبان و دولت از کجا و با چه هدفی دنبال میشود؟
این را هم میتوان در زمره اتاق فکر شنبهها قلمداد کرد. اگر چه اصلاحطلبان که پشتوانه اصلی رأی آقای روحانی بودند از بعضی انتصابات ایشان راضی نیستند، اما جمعبندی آنها این بوده که آقای روحانی گفتمان اصلاحطلبی خود را حفظ کرده است و با به سامان رساندن برجام و مسائل دیگر اقدامات مناسبی انجام داده است. مهمتر اینکه مانع حضور گفتمان هشت سال قبلی شده است و از این رو اصلاحطلبان همچنان با او همراهی را خواهند داشت. اما این نکته هم باید مورد توجه قرار بگیرد که اصلاحطلبان هویت فکری و اندیشهای خود را فدای هیچ سازمانی نخواهند کرد. اما من معتقدم آقای روحانی هنوز همچنان این ظرفیت را دارد که مورد حمایت اصلاحطلبان قرار بگیرد.
به نظر شما دولت تا خرداد سال آینده چه اولویت هایی را باید در دستور کار قرار دهد؟
فرصتی باقی نمانده است و باید تصمیم جدی بگیرد.تغییرات در سطح استانداران و برخی از مدیران میانی آغاز شده است و در کابینه هم باید شکل بگیرد. امروز تا انتخابات خرداد 96 آقای روحانی نمیتواند شق القمر اقتصادی بکند؛ اما باید برای رکود اقتصادی فکری کند و تصمیم بگیرد که در این راستا تغییر و تحول در کابینه میتواند یک گام مثبت به نفع آقای روحانی باشد. تردید هم نکنیم هر نوع حرکتی که بخواهد شکاف میان اصلاحطلبان و آقای روحانی و دولت ایشان را دامن بزند ریشه در اتاق فکر به قول آقای نوبخت شنبههایی دارد که البته فقط شنبهها نیست و هر روز هفته است.