تهديدهاي پيش روي دولت پزشکیان

تهديدهاي پيش روي دولت پزشکیان

جهانبخش خانجانی» جريان اصلاحات كه در تداوم حركت تاريخي ملت ايران در انقلاب مشروطه، انقلاب شكوهمند اسلامي و حماسه بزرگ دوم خرداد همچنان بر مشي اصلاحي و رفرميستي خود تاكيد و اصرار دارد
اتحاد مثلث!

اتحاد مثلث!

فیاض زاهد - محمد مهاجری» وضعيت جديدي كه در سپهر سياست ايران رخ نموده تا حد كم نظيري استثنايي است. براي اثبات و انتقال اين باور تلاش مي‌شود در اين نوشته به برخي ابعاد آن اشاره شود
شنبه ۱۲ آبان ۱۴۰۳ - 2024 November 02
کد خبر: ۶۶۳۱۱
تاریخ انتشار: ۲۲ تير ۱۳۹۵ - ۱۴:۲۷

یادی از بهمن زرین پور

تدبیر24: صالح دلدم-در هیاهوی درگذشت عباس کیارستمی کارگردان شهیر سینمای ایران ؛ ناگهان خبر ناگوار دیگری از راه رسید و آن در گذشت بهمن زرین پور ، بازیگر و کارگردان پیشکسوت سینما و تلویزیون بود که مخاطبان را در بهت فرو برد . بهمن زرین پور که از سال 45 به حرفه بازیگری وارد شد و در کارنامه هنری خود بازی در سریال پرمخاطبی چون دایی جان ناپلئون را در کارنامه داشت ؛ بعد از انقلاب نیز در فیلم های مختلفی از جمله  دختری با کفش های کتانی و پاداش به ایفای نقش پرداخت و این اواخر بخاطر بازی در فیلم حکایت عاشقی موفق به دریافت دیپلم افتخار بازیگری گردید . مرحوم زرین پور با دستیاری زنده یاد علی حاتمی وارد عرصه کارگردانی شد و آثاری چون گالش های مادربزرگ ، عطرگل یاس ، آوای فاخته ، زیر چتر خورشید ، زیر گنبد کبود ، خاله خانوم و هفت ترانه را در کارنامه سریال سازی و فیلم سازی خود داشت . دو خاطره مختلف از این بازیگر و کارگدان توانمند و بااخلاق در حافظه نگارنده است  که آن را بازگو می کنم .
1-  در نیمه دوره دولت اصلاحات بود که بنده به عنوان یک نوجوان علاقه مند به سینما  سعی می کردم تا به تماشای فیلم های آن موقع سینما در وقت فراغت تابستان بپردازم ، دوره ای که در کنار شکوفایی اقتصادی و توسعه سیاسی شاهد توسعه فرهنگی مناسب و در نتیجه رشد سینمای کشور نیز بودیم . به یاد دارم که در ابتدای تابستان بود که فیلم سینمایی هفت ترانه ساخته مرحوم زرین پور و با بازی لعیا زنگنه و سحر جعفری جوزانی تازه اکران شده بود ، با کلی مصیبت از پدرم اجازه گرفتم که به تنهایی به سینما بروم . آن موقع سرتاسر خیابان جمهوری سالن های سینما بود و هنوز سالن های سینمای این خیابان از رونق نسبی برخوردار بودند . از ابتدای میدان بهارستان و نبش خیابان شاه آباد در خیابان جمهوری سالن سینما اروپا بود و بعد از آن به ترتیب سینماهای حافظ ، ارم (که آن موقع چند سالی از تعطیل شدن آن می گذشت و اکنون نیز با مجوز ارشاد تخریب شده و در حال تبدیل به پاساژ
می باشد!)  ، برلیان ، آسیا ، جمهوری (نیاگارای سابق متعلق به مرحوم فردین و علی حاتمی) و سعدی قرار داشتند که از این جمع امروز تنها سینما حافظ همچنان به فعالیت خود ادامه می دهد . دقیقا به یاد دارم که تابستان آن سال سینما اروپا به نمایش فیلم هفت ترانه زنده یاد زرین پور می پرداخت و سینما حافظ نیز فیلم عروس خوش قدم کاظم راست گفتار را بعنوان یک کمدی سنت شکن آن موقع و البته پرفروش در کنار یکدیگر اکران کرده بود . شب قبل از پدرم مبلغ دو هزار و پانصد تومان پول گرفتم و ضمن تماشای فیلم های عروس خوش قدم و هفت ترانه ، نهار را نیز مهمان خود در یکی از
چلوکبابی های سمت میدان انقلاب بود و از آنجا نیز به منزل برگشتم . البته از زمان های خیلی دور و قبل از انقلاب صحبت نمی کنم بلکه از ابتدای دهه هشتاد و دوره اصلاحات خاطره نگاری می کنم که هنوز پول ارزش داشت و سونامی حمله محمود و یاران به ایران شکل نگرفته بود . خلاصه تماشای فیلم
هفت ترانه مرحوم زرین پور همانا و علاقه مند شدن دوچندان بنده به کار سینما و تصویر نیز همان که منجر شد تا امروز که در نیمه دهه نود هستیم نزدیک به یک دهه از فعالیت نگارنده در عرصه
نویسندگی ، تهیه کنندگی و کارگردانی بگذرد و فیلم های مختلفی را به مرحله تولید رسانده و در پیش چشم مخاطبان قرار دهم  .
 2-  در بحبوحه انتخابات ریاست جمهوری سال 88 بود و بنده به عنوان یکی از اعضای حزب اعتمادملی و  مسئول کمیته هنری ستاد انتخاباتی شیخ اصلاحات مشغول به فعالیت در ستاد مرکزی کاندیدای مورد اشاره بودم . به خوبی به یاد دارم در جو و موج حاکم آن زمان اکثر قریب به اتفاق هنرمندان به ستاد انتخاباتی نخست وزیر دفاع مقدس رفته بودند و من کار سختی برای جذب و فعالیت هنرمندان در ستاد دبیرکل حزب اعتماد ملی داشتم . در اوایل خردادماه بود که قصد داشتم یک همایش انتخاباتی با حضور هنرمندان حامی کاندیدای مورد اشاره برگزار نمایم و از این رو شروع به تماس تلفنی با اکثر قریب به اتفاق هنرمندان و ارسال دعوت نامه نمودم و یکی از معدود هنرمندانی که دعوت ما را اجابت نمود مرحوم زرین پور بود . در آن زمان ( والبته هنوز هم ) مد شده بود که تعدادی از افراد جهت حضور و یا اعلام حمایت از کاندیداها مبلغی به عنوان جایزه یا پاداش یا هرچه اسم آن را بتوان گذاشت دریافت نمایند و به مانند مهمان برنامه ها یا استیج حداقل تعدادی سکه دریافت نمایند . خب در ستاد انتخاباتی ما نسبت به ستاد کاندیداهای رقیب امکانات مالی کمتری در اختیار بود و از فقر مزمن بودجه تبلیغات رنج می بردیم و در عالم واقعیت خبری نیز از شهرام جزایری و سایر توهمات اعلام شده توسط عده ای نبود . دقیقا به یاد دارم مرحوم زرین پور در برابر درخواست تلفنی بنده با متانت کامل استقبال کرد و اعلام نمود که هیچ منتی نیست زیرا معتقد است که کاندیدای مورد حمایت نسبت به سایر افراد برنامه بهتری دارد و برای کشور بیشتر مفید می باشد و باید از تکرار سونامی معجزه هزار سوم به هر نحو جلوگیری نمود ، فقط مرحوم زرین پور از بنده خواست با توجه به اینکه منزل ایشان در کرج بود برای عزیمت به تهران چند روزی دیگر که در تهران کار دارند حضور یابند تا کمتر سختی و مشقت  را تحمل کنند . در یکی از همین روزها بود که در طبقه پایین ستاد مشغول به رتق و فتق امور بودم و وقتی به اتاق خود در طبقه سوم مراجعه نمودم ، دکترتقی کروبی را در راه پله دیدم که با کمی ناراحتی و عتاب از من سوال کردند که کجا هستی ، استاد زرین پور آمده است و منتظر توست . با ورود به هال طبقه متوجه حضور زنده یاد زرین پور شدم  که با متانت خاصی در همان طبقه ایستاده بود تا بنده از راه برسم و وقتی از ایشان جویای همسرشان خانم مینا جعفرزاده شدم با لبخندی گفتند که تقسیم کار کرده ایم و ایشان به ستاد {نخست وزیر دفاع مقدس} رفته اند و بنده هم به اینجا آمده ام . به هر حال روز موعود فرا رسید و همایش انتخاباتی نیز برگزار گردید . همایشی که سخنرانان آن خانم دکتر جمیله کدیور ، باران کوثری  و نگارنده بودیم و هنرمندانی نیز هم چون زنده یاد بهمن زرین پور در آن شرکت داشتند و هنرمندانی همچون هانیه توسلی ، مصطفی زمانی ، مهدی مقدم ، محمدرضا
عالی پیام ( هالو ) و ... حامی دبیرکل حزب اعتمادملی در آن انتخابات بودند .
3-  بعد از انتخابات ریاست جمهوری نگارنده نیز به دستور سعید مرتضوی دادستان وقت تهران بازداشت و به زندان اوین منتقل گردید و با عزل مرتضوی از دادستانی بعد از پرونده کهریزک و انتصاب دکتر جعفری دولت آبادی به دادستانی تهران ، بعد از هفت ماه بازداشت موقت !  آزاد گردیدم . مرحوم زرین پور از اولین افرادی بود که پس از آزادی نگارنده از بازداشت موقت هفت ماهه تماس گرفت و جویای احوال اینجانب گردید و در تماس تلفنی نیز گفت که از طریق صحبت های دبیرکل حزب اعتمادملی و اخبار روزنامه حزب پیگیر حال و اوضاع بنده بوده است . قرار بود فیلمی نیز با مرحوم زرین پور مشارکت نموده و تولید نمایم اما افسوس که با گذشت زمان آن نیز رفته رفته به فراموشی سپرده شد و چنان درگیر روزمرگی زندگی و گرفتاری ها گشتم که دیگر هیچ وقت نتوانستم دیدار مجددی با استاد داشته باشم . روحش شاد ...

*سینماگر و مسئول شاخه هنرمندان حزب مردم سالاری
بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما: