تدبیر24: دیروز عصر خبری منتشر شد مبنی بر به کما رفتن استاد شجریان و بعضی سایتها و کانالها هم این خبر را به نقل از منبع اول نقل کردند.
«شهروند» در ادامه نوشت: جدای از اینکه چنین خبری در وهله اول نگرانکننده به نظر میرسید، آنچه بیش از هر چیزی اصحاب واقعی رسانه را دلآزرده کرد، عبور از اخلاق حرفهای بود؛ خبری با این مضمون که: «به نقل از اخبار تأییدنشده محمدرضا شجریان، خواننده آواز سنتی ایرانی به کما رفته.» اما با یک استدلال ساده میتوان تحلیل کرد که منبع خبر که از آن با عنوان «تأییدنشده» یادشده، اصلا وجود خارجی ندارد!
ساعتی که خبر در کانال تلگرام مربوطه منتشر شد، سه و نیم شب به وقت آمریکا بود. اول اینکه دستاندرکاران این کانال از چه طریقی توانستهاند با فرزند استاد ارتباط برقرار کنند؟ چون یکی از منابع موثق برای تأیید چنین خبرهایی در حال حاضر همایون شجریان است که برای کمک به دورههای درمانی پدرش به آمریکا رفته و در آنجا به سر میبرد. جالب اینجاست که چنین خبرهایی گاهی از سایتها یا خبرگزاریهایی منتشر میشود که اصولا مخالفان اصلی جریانهای معترض در ایران هستند.
سیمین بهبهانی قبل از مرگش قربانی چنین شایعاتی آن هم از سوی خبرگزاریهای خاص اینچنین بود. خبر مرگ عباس کیارستمی هم دو مرتبه قبل از مرگش منتشر شد! حالا هم نوبت رسیده به محمدرضا شجریان. به این ترتیب بازار داغ شایعات اینچنین از سوی محافلی که اصولا مخالفان سرسخت امثال شجریان هستند، فارغ از دو تحلیل نیست.
نخست اینکه با انتشار این خبر در ساعتهای اوج استفاده کاربران از اینترنت، بازدید خود را بالا ببرند. در هرحال رنکینگ سایت یا میزان کاربران یک کانال در سایت، همیشه بستگی به انتشار اولیه چنین اخباری دارد. پخش شایعات اینچنین بهراحتی میتواند بازدیدکنندگان فراوان برای یک سایت به همراه داشته باشد. اما تحلیل دیگر که شاید کمی بدبینانه به نظر برسد، شکستن قبح چنین خبرهایی با انتشار پیش از موعد آنهاست. ما هم مثل تمام مردم هنردوست ایران آرزو داریم هنرمندان پیشکسوتمان سالیان سال عمری دراز و پربرکت داشته باشند اما نگرانی همچنان در مورد سلامت عدهای از ایشان وجود دارد. به نظر میرسد این نگرانی در برخی طیفهای سیاسی پررنگتر باشد، چراکه گمان میکنند مرگ این هنرمند، جریانی اجتماعی به راه خواهد انداخت، آن هم زمانی که چند سال است با ممنوعیتهای مختلف مواجه بوده است.
نادر مشایخی، رهبر ارکستر و آهنگساز درباره این ممنوعیتها میگوید: «از نظر من باید ریشهیابی کرد که جریان چیست؟ واقعا مسأله مربوط به چه چیزی است که استادی چون شجریان نباید کار کند. لغو حضور او روی صحنه، لغو یکسری از عادات فرهنگی ماست. ما نمیتوانیم عادات فرهنگی خودمان را لغو کنیم. فرهنگ ما همین است؛ فرهنگی که آدمی مثل شجریان یک گوشه از آن است. ما نمیتوانیم حضور او را روی صحنه لغو کنیم. من حتی دلیل این عدم اعطای مجوز را هم نمیدانم؛ نتیجهاش که بماند. نتیجه این کار جلوگیری از یک اتفاق فرهنگی است. باید متوجه باشیم که در طول تاریخ این اتفاق هیچگاه نتیجه خوبی نداشته و به فرجام مناسبی نرسیده است. از سوی دیگر من دلیل این اتفاق را هم نمیدانم. تاریخ نشان داده باید از ایجاد سد در مقابل اتفاقات فرهنگی دست برداشت.
باید مسیر دیگری را هم پیشبینی کنند و در اختیار آدمها بگذارند و به آنها حق انتخاب بدهند. نمیشود هر آنچه مردم دارند را نادیده بگیریم و در مقابلش به آنها هیچ چیزی هم ارائه ندهیم. آقای شجریان از آن دست افرادی است که با کارش نشان داده دارد برای این فرهنگ و برای این ملت کار میکند. او این مردم را دوست دارد. دههابار وقتی با هم خصوصی صحبت کردهایم، گفتهام نظرتان درباره این شرایط چیست؟ و ایشان گفته: من مردم ایران را دوست دارم. این مردم خوب و قابل اطمینان هستند و وجدان دارند. حالا اگر بیایید و جلوی کار چنین آدمی را بگیرید، کار خوبی انجام دادهاید؟ قطعا نه.»
مشایخی درواقع اشاره دارد به انواع محدودیتها که در این سالها دامنگیر آثار شجریان بوده است. «ربنا»ی او که هرساله در زمان افطار پخش میشد، با ممنوعیت مواجه شد، بعضی کنسرتهای ایشان لغو و با ناملایمات فراوان مواجه شد. مجید درخشانی، آهنگساز و نوازنده، در اینباره گفت: «همانطور که میدانید ایشان جایگاهی در موسیقی دارند که حذفشدنی نیستند. کارهایی را هم که باید بکنند، کردهاند اما مجموعههایی هم از کارهایشان دارند که پخش نشده است. سه آلبوم با ما دارند که آخرین آن میکس شده و آماده است، مربوط به کنسرت پارسال است که در خارج از ایران برگزار شد. دو مجموعه دیگر هم هست که موسیقی ضبطشده آوازهایشان مانده است. همه این مجموعهها همینطور در آرشیو ماندهاند! خود ایشان نیز چند کار پخشنشده با آقای مشکاتیان دارند که ظاهرا یکی از آنها بهتازگی مجوز گرفته است. الان مجوز دادن برای این آلبومها خیلی دیر است و برای ایشان که الان در شرایط بیماری بهسر میبرند خیلی سخت گذشته است که در این چند سال نتوانستهاند برای مردمشان بخوانند و کنسرتهایشان همه در خارج از ایران برگزار شده است. برای شخصی مثل استاد شجریان این مسأله خیلی سخت است که در غربت و تنها یک شب اجرایی کند و صدایش به گوش مردمش نرسد. برای این شرایط تنها میشود ابراز تأسف کرد. الان هم اگر مجوزی به ایشان بدهند به نظرم اصلا ارزش آن مجوزی که در سلامتی باید میگرفتند را ندارد. من فکر میکنم این مسأله ایشان را خیلی اذیت میکند، اینکه چرا فردی در جایگاه او باید ٦ سال برای انتشار کارش صبر کند!»