تدبیر24: نصرتالله تاجیک- پیمودن راه پرپیچوخم و امضای برجام، تصمیم خوب نظام برای سبکبالکردن سیاست خارجی و به بنبست کشاندن پروژه ایرانهراسی بود. برجام، نهادسازی در سیاست خارجی و روابط بینالمللی جمهوری اسلامی ایران با عناصر مؤثر دنیاست که میتواند فضای تنفسی برای سیاست خارجی ایجاد و وزنههای سنگین را از پای سیاست خارجی کشور باز کند تا بتواند به کمک اقتصاد کشور بشتابد. تلاش مدیران و سیاستمداران ایرانی در همه سطوح برای بهموفقیترساندن روند مذاکرات برجام و امضای این قرارداد، نشان از زندهبودن و کارکرد نظام سیاسی کشور داشت و نشان داد که میتوان مصالح، منافع و اولویتهای پیشروی مملکت را بهخوبی تشخیص داد. استقبال مردم و رضایت عمومی از این اقدام دولت نیز نشان از درستی و حقانیت این تصمیم و راه طیشده دولت بود؛ اما محافظهکاران اصیل کشور به جناح سیاسی مقابل خود بابت حمایت و همکاریشان با دولت مهرورز محافظهکار، یک عذرخواهی بزرگ بدهکار هستند. ای کاش با تحقق ساختار حزبی در کشور، همه شناسنامهدار شوند و مسئولیتپذیر و پاسخگو باشند و در قبال اشتباهات خود هزینه بپردازند؛ نه آنکه ابتدا سر خم کنند تا توفان عبور کند و بعد هم طلبکار شوند! در تاریخ هشتساله اخیر ایران، کارکرد و عملکرد دولت محافظهکاران از ١٣٨٤ تا ١٣٩٢ از این جهت که سیاست خارجی کشور را به محاق برد و اجازه داد رقبای منطقهای ایران رفتاری تهاجمی در پیش بگیرند، غمانگیز و پرخسارت بود. خوشبختانه با درایت و موقعیتشناسی مسئولان کشور و با درخواست آنها از مردم برای بازگشتشان به پای صندوقهای رأی و نقشآفرینی رهبران اصلاحطلب و اعتماد و اطمینان نسبی بخشی از مردم به آنها، سرنوشت انتخابات بهگونهای رقم خورد که روش جدیدی در تعامل با دنیا پیش گرفتهشد.
این امر به نوبه خود پروژه ایرانهراسی را که از داخل و خارج هدایت میشد، به بنبست کشاند و مردم از هماکنون امیدوارانه و مشتاقانه منتظرند حتی شکوفههای سرمازده برجام را بر درخت یکسالهاش ببینند. برای پاسخگویی به این انتظار حداقلی مردم از این مدل رفتاری با دنیا به منظور کسب منافع حداکثری ملت بزرگ و فهیم ایران برای استمرار و توفیق به دو مؤلفه دیگر نیازمند است:
١- از طریق توجه به حقوق شهروندی، کرامت انسانی مردم و نقش آنان در استقرار و تداوم سیاست و حکومت در ایران در داخل نیز دنبال شود و ٢- ظرفیت و تأثیر واقعی برجام بر مشکلات کشور بررسی کارشناسانه شود و از تأثیر سایر عوامل و مخصوصا سیستم پوسیده نظام اداری و مدیریتی کشور غافل نباشیم.
اما هم مخالفان سیاسی – اقتصادی دولت راهبرد و سیاستهای نادرستی را برای بهچالشکشیدن دولت انتخاب کردهاند و تلاش خود را برای تخریب همزمان دولت بهکار میگیرند و هم دولت از ابتدا راهبرد و سیاستهای نامعقولی را برای تبیین صحیح و کارکرد برجام به کار گرفت. محافظهکاران که روزی رئیس دولت مهرورز و پاکدستشان بعد از نامهنگاری با بوش و ارسال هدیه پیش از سفر آخرش به نیویوریک، یک هفته در این شهر اقامت کرد تا بتواند ارتباط مستقیمی با رئیسجمهوری آمریکا برقرار کند، تلاش بیهوده میکنند و سُرنا را از سر گشادش مینوازند و حاصل مخالفتهای غیرمنطقیشان چیزی جز بدبینی بیشتر مردم نیست.
محافظهکاران که در نظریهپردازی ضعیف هستند و تصویر درازمدتی هم از اقدامات خود ندارند، بهخوبی دریافتهاند که دیگر اندیشه محافظهکاری برای پاسخگویی به مشکلات مردم کافی نیست. بنابراین چون صحنه سیاسی را بهطورکامل باختهاند، نهتنها نعل وارونه میزنند بلکه صداقت لازم برای ابراز دلایل و اهداف مخالفت خود را هم ندارند و متوجه هم نیستند که دیگر در بر پاشنه قبلی نمیچرخد و باید سازی دیگر کوک کنند و با مردم صادق باشند. اما متأسفانه دولت نیز در کنار دستگاههای تبلیغاتی و رسانهای رقیب با سرازیرکردن حجم وسیعی از اطلاعات اعم از گزارش، مصاحبه، شخصیتسازی و حتی بازی در زمین مخالفان و سایر رقبا به انتظارات نادرست عمومی از نقش و میزان تحریمها و چگونگی روند رفع آنها و نادیدهانگاشتن سایر عوامل ازجمله مشکلات ساختاری سیاسی- اجتماعی و استخوانبندی سازمان اداری و مدیریتی کشور دامن زد و هماکنون نیز دیگر «گفتاردرمانی» جواب نخواهد داد.