تهديدهاي پيش روي دولت پزشکیان

تهديدهاي پيش روي دولت پزشکیان

جهانبخش خانجانی» جريان اصلاحات كه در تداوم حركت تاريخي ملت ايران در انقلاب مشروطه، انقلاب شكوهمند اسلامي و حماسه بزرگ دوم خرداد همچنان بر مشي اصلاحي و رفرميستي خود تاكيد و اصرار دارد
اتحاد مثلث!

اتحاد مثلث!

فیاض زاهد - محمد مهاجری» وضعيت جديدي كه در سپهر سياست ايران رخ نموده تا حد كم نظيري استثنايي است. براي اثبات و انتقال اين باور تلاش مي‌شود در اين نوشته به برخي ابعاد آن اشاره شود
دوشنبه ۱۴ آبان ۱۴۰۳ - 2024 November 04
کد خبر: ۶۷۵۴۶
تاریخ انتشار: ۳۰ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۴:۲۵

تاثیر حسین فریدون کم شده است

 تدبیر24:محمدعطریانفر عضو حزب کارگزاران معتقد است حسن روحانی یک اصولگرای مدرن است و پایگاه سیاسی وی به جریان اصولگرایی تعلق دارد. این روزنامه نگار در گفتگو با فارس به مسائلی نظیر شورای نگهبان، انتخابات مجلس و انتخابات ریاست جمهوری پشین و آینده پرداخته است.

خلاصه‌ای از این گفتگو را در ادامه می‌خوانید:

تاثیر شورای نگهبان در تصمیمات سیاسی اصلاح طلبان
عطریانفر می‌گوید: مشخصاً جبهه اصلاحات، به‌خصوص در قضیه پارلمان و نامزدهای انتخاباتی مجلس نمی‌تواند از پیش، ارزیابی شفافی داشته باشد که اندیشه اصلاحی را به پیش‌بینی قابل دسترس برساند. ازاین‌جهت  تا فرصت های پایانی کار همچنان در شرایط کج‌دار و مریز در فضای سیاسی معلق می‌مانند.

وی ادامه می‌دهد: اگرچه گروه‌های سیاسی رقیب از جمله جریان اصولگرا درشرایط حال، از عارضه این کنش نظارتی تا حدودی در مصونیت و ایمن هستند، اما منطق این نوع عارضه چه‌بسا در فرصت‌های آتی آنها را نیز گرفتار کند. این فعال سیاسی در ادامه یاداور می‌شود: اگر کشور بخواهد درروند توسعه سیاسی، به نقطه پایدار و قابل اتکایی برسد، بر اساس منظومه حقوقی حاکم بر سیاست و سیاست‌ورزی، تکلیف گروه‌های سیاسی از باب "دوگانه" حق و تکلیف، اختیار و مسئولیت، پاسخگویی و امکانات، باید مشخص شود؛ تا مبتنی برآن، رابطه "داده و ستانده سیاسی" معنا یابد.

شورای نگهبان باید شان حقوقی خود را حفظ کند
عطریانفر در ادامه به عملکرد حقیقی اعضای شورای نگهبان اشاره کرده و می‌گوید: عملکرد حقیقی افراد باید طوری باشد که شأن حقوقی آن نهاد حفظ شود. خاطرم هست زمانی شخص حضرت امام (ره) این جمله معروف در ادبیات ایران که «حرمت امام‌زاده را متولی‌اش نگه می‌دارد» به اعضای شورای نگهبان متذکر می شدند و این توصیه را می‌کردند که عملکرد شما نباید به حیثیت حقوقی‌تان لطمه‌ای وارد کند.

محمدعطریانفر در ادامه گفتگوی خود می‌گوید: اگرچه عبارت‌هایی چون مردم‌سالاری بومی، مردم‌سالاری شرقی ویا مردم‌سالاری اسلامی را انتخاب کرده‌ایم، ولی بخش عمده‌ای از تجربه حقوقی دموکراسی اقلیت و اکثریت، از سوی غرب آمده است. آن‌ها در کنار گزاره انتخابات، مقوله‌ای به نام نهادهای حزبی را تعریف کرده‌اند. وی ادامه می‌دهد:[در کشورهای غربی] به احزاب اجازه می‌دهند تا به‌جای سیاست‌ورزی در کف خیابان، که ‌بصورت امری خود بخودی و با حضور همایشی و تبلیغاتی، نیروهایی را گزینش می‌کنند، آن‌ها را در سامانه‌ای ببرند تا درنگ کنند، کار کنند، تجربه کسب کنند و کارکردهایشان بررسی شود؛ و در بزنگاه‌های انتخاباتی که در مقام انتخاب و گزینش هستند، صالحان و شایستگانی که واجد صلاحیت‌های لازم هستند رقابت‌های خود را در درون حزب انجام دهند.

روحانی اصولگرایی مدرن است
عطریانفر درباره میل اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری به روحانی می‌گوید: تمایل اولیه به سوی آقای روحانی هم در همین روند بود. آقای روحانی شخصیتی برگرفته و برکشیده در متن جریان اصولگراست. ایشان اصولگرای مدرن است. طبعاً برای کسانی که 30 سال گذشته آقای روحانی را مطالعه نمایند، احساس می‌کنند وی در اردوگاه اصولگرایی بوده است. اصلاح طلبان اگر این امکان برایشان فراهم بود که شخصیتی ممحّض و برگرفته از درون خود را معرفی کنند و رأی شورای نگهبان را داشتند، منتخب شان فرد دیگری بود.

 عطریانفر به اهمیت حضور اصلاح طلبان و تاثیر گذاری آنها در انتخابات اشاره می‌کند و می‌گوید: سهمی از پیروزی لیست امید متعلق به آقای عارف است. عارف نقش پیشکسوتی داشته ، اما حجم عمده‌ای که عامل پیروزی بود، اصل حضور اصلاح‌طلبان درصحنه انتخابات بود. ازجمله رویکرد سلبی مردم نسبت به برخی  عملکرد گذشته بود که هم به مجلس و هم به شورای محترم نگهبان مربوط است؛ البته سهم پررنگ همدلی و همراهی شخص رئیس دولت اصلاحات و آقای هاشمی رفسنجانی نیز تأثیرگذار است.  

از لیست امید در مجلس چه انتظاری باید داشت؟
وی همچنین درباره سرنوشت لیست مشترک اصولگرایان معتدل و اصلاح طلبان در انتخابات مجلس با تثمیلی توضیح می‌دهد: دوستان با نگاه واقع‌بینانه این برآورد را می‌کردند کسانی که در طول مسیر انتخابات با شما همراه بودند، احیانا در ادامه راه یا با شما همراهند یا مسیر دیگری خواهند داشت. از باب تمثیل و تفهیم موضوع تصور بفرمایید چهار نفر عازم مسیر جنوب هستند؛ نفر اول می‌خواهد قم برود و نفر دیگر به محلات.  دیگری نیز به اصفهان می‌رود و نفر چهارم  قصد عزیمت به شیراز دارد. ما تا قم باهم هستیم و یکی از ما آنجا جدا می‌شود. ما این مسیر را درست رفته‌ایم.

 چطور اصلاح‌طلبان می‌توانند توقع کنند اگر از آقای کاظم جلالی و آقای نعمتی حمایت کردند و در لیست امید قراردادند، این دو نفر در امر انتخاب ریاست مجلس به پیشکسوت خودشان پشت کنند و به فرد معرفی‌شده از طرف لیست امید رأی دهند؟ نه آقایان قول و قراری داشتند و نه عقلا می‌توان چنین توقعی داشت.

 وی در همین باره ادامه می‌دهد: لیست امید در مرحله قبل از تشکیل مجلس سه پاره بودند. این سه پاره باهم همسو و هم‌دل شدند. بخشی از آ‌نها برانگیخته از ناحیه اصلاح‌طلبان بودند.شورای عالی و شورای هماهنگی استانی، این‌ها را معرفی کردند. ضمن اینکه این گزینش به‌صورت خالص، مفهوم اصلاح‌طلبی تاریخی نداشت؛ بلکه مفهوم اصلاح‌طلبی مقطعی(حذف افراطیون) داشت.

عطریانفر ادامه می‌دهد: در این سه پاره‌ای که نام بردم، اصلاح‌طلبان وجه غالب دارند. از این 150 نفری که حاصل شد، همین فراکسیون امید که الآن شکل‌گرفته و 102 نفر هستند، وزن غالب جریان ائتلافی سه‌گانه هستند که در کنار هم جمع شدند. در درون این جماعت 50 درصدی، وزن غالب باز از آن اصلاح‌طلبانی است که با آن شرایط برانگیخته و انتخاب شدند.

چهار سال اول تمرکز بر مسائل هسته‌ای بوده است
وی درباره عملکرد دولت تاکنون می‌گوید: اگر بخواهیم از دولت به مفهوم یک منظومه همبسته، توقعات مان را مطرح کنیم، دوسال اول نمی‌توان  مطرح کرد؛ چرا؟ چون دو سال اول، آقای روحانی تمام ظرفیت‌ و قدرت‌‌اش معطوف به مسئله هسته‌ای و حل مشکلات بین‌المللی آن بود. عملاً دولت کارنامه یک‌ساله دارد و در دو سال اول به بخش بزرگی از مطالباتی که تعریف کرده بود، دست پیدا کرد و این‌یک سال، فرصتی نیست که توقع تغییر می‌داشتیم. روندی که آقای روحانی عمل کرده است صحیح است. البته اگر بخواهیم بگوییم: « کابینه‌ای را که برگزید بهترین‌ها هستند؟» حتماً خواهد گفت نه؛ ولی در واقعیت جاری کشور و در حد بضاعت و امکانی که می‌توانست کشور را از گذرگاه‌ها عبور دهد بهترین‌ها بودند.

عطریانفر باور دارد:دولت ازسال 92 تا به ‌امروز در حوزه نخبگان که حد واسط بین قاعده هرم- طبقات مردم - و سطوح فوقانی قدرت سیاسی کشور هستند، نمره قبولی آورده است. نمره قبولی ایشان هم این است که معمولاً در آزمون، آورده‌ها و ستانده‌‌ها را در کنار هم می‌سنجند که چه به شما تحویل داده‌ایم و چه چیزی از شما می‌خواهیم؟ در این رابطه آقای روحانی مشکل جدی ندارد. ولی برای طبقاتی که چندان با ادبیات نخبگانی آشنایی ندارند و زبان‌فهم موضوعات هم ، تنها زندگی شخصی خودشان است زبان قانع‌کننده کافی ندارد. وی ادامه می‌دهد: دولت ممکن است درلایه هایی از طبقات محروم این احساس را به وجود آورده باشد که با مردم فاصله دارد . 

روحانی در انتخابات آتی پیروز خواهد شد
وی درباره انتخابات 96 پیش بینی می‌کند که: باور من این است آقای روحانی در همان دور اول با درصدی بالاتر از 50 به‌اضافه نیم! به پیروزی می‌رسد. ممکن است نقّادان بگویند کمّیت رأی ایشان کمتر خواهدبود. در این رابطه احتمال عقلایی هست. ولی معتقدم با نسبتی بالاتر او پیروز است. اگر این اتفاق ضعیف رخ بدهد ممکن است نشان‌دهنده این باشد که سطح مشارکت پایین‌ آمده است؛ که من فکر نمی‌کنم حتی چنین اتفاقی رخ دهد.

ولایتی می‌توانست جایگزین روحانی باشد
عطریانفر معتقد است: اگر ولایتی با هاشمی همراه می‌شد‌، می‌توانست جایگزین مناسبی برای روحانی باشد و  اتفاقاً آقای ولایتی گزینه مطلوبی بود. آقای ولایتی اگر مناسبات سیاسی خود را در این دوره از قبل، بجای اینکه با افرادی چون آقایان حداد،قالیباف،رضایی وجامعه روحانیت تنظیم می‌کرد،با آقای هاشمی همراه می‌شد، چه بسا می‌توانست جایگزین مناسبی باشد.اگرچه جواب درست‌تر را باید از خودشان پرسید.

عطریانفر ادامه می‌دهد: با توجه به انتخابات 84 این ارزیابی را می‌توان موردبحث قرار داد. آقای ولایتی از چهره‌هایی است که ضمن داشتن حمایت‌ها و همراهی‌های ملی، از منظر آقای هاشمی رفسنجانی همواره گزینه مطلوب برای ریاست جمهوری بوده است. این ظرفیت در مقطعی مطرح بوده ولی در مقطع دیگر شرایطش نبوده است. در این دوره به دلایل خاص، بخصوص بعد از 88 و پایان مدیریت آقای احمدی‌نژاد که هنوز برخی مسائل در ذهن طرفین مانده و ازنظر حاکمیت نیز لاینحل باقی‌مانده است ، احساس می‌کنم باید از کنار آن منازعه تاریخی بخاطر منافع مردم عبور کرد و نمی‌توان خیلی متوقف شد. سال92 آقای هاشمی خود را مناسب‌ترین گزینه می‌دانست؛ همراهی‌ها برای آقای هاشمی رفسنجانی خیلی بیشتر از 84 بود.

پیش‌بینی‌های انتخابات 96
وی درباره نامزدهای انتخابات 96 پیش بینی می‌کند:در این انتخابات مناسب‌ترین و نزدیک‌ترین کسی که می‌توانست جایگزین آقای هاشمی شود، آقای روحانی بود. آقای ولایتی هم می‌توانست باشد ولی مقدمات پیشینی‌اش به‌گونه‌ای بود که این اتفاق برای آقای روحانی رقم می‌خورد نه برای آقای ولایتی. در سال 88 خیلی زمینه‌ها و استعدادها فراهم بود تا آقای ولایتی ظهور و بروزی داشته باشد. ولی در هر مقطعی مصلحت‌های آن زمان حاکم می‌شود.

فرض کنید سال 88 هدف‌گیری می‌شد که خود آقای ولایتی بیاید. آقای ولایتی هم می‌توانست بنا به دلایل خود نیاید. کما اینکه برای سال 96 وقتی اسامی واجد صلاحیت‌های اصولگرایان را بررسی می‌کنید، برخی از این‌ها بر اساس مصلحت فردی خودشان نمی‌آیند. آقای علی لاریجانی حتماً نمی‌آید، آقای علی‌اکبر ولایتی حتماً نمی‌آید، آقای محسن رضایی حتماً نمی‌آید. آقای قالیباف را هم اگر مقداری قلقلکش نکنند، نمی‌آید.

عطریانفر در همین رابطه می‌گوید: حتماً اقای عارف هم نمی‌آید. آخرش ته قضیه به آقای جلیلی می‌رسیم. آقای جلیلی هم که حتماً نمی‌تواند کل اصولگراها را نمایندگی کند. می‌تواند تفکر آقای مصباح را نمایندگی کند ولی حتماً جریان اصولگرا از گزیدگی دوره 84 تا 92 آن‌قدر دچار دلهره و نگرانی هست که نمی‌تواند یک‌بار دیگر اقای احمدی‌نژاد را درکسوت آقای جلیلی ، با همه سلامت نفس، رفتار انسانی و شرافت فردی که در ایشان است ، تجربه کند. ازنظر اصولگرایان ممکن است ایشان فرد محترمی باشد ولی به ‌هرحال مگر می‌شود ،برای تست مدیریت کسی ، از جایگاه رفیع چنین مسئولیت خطیری او را آزمود؟

فساد ربطی به این دولت و دولت دیگر ندارد
وی در بخش دیگری از گفتگوی خود درباره فیش های حقوقی می‌گوید: فساد هرکجا باشد، فساد است. چه در حد یک ریال باشد و چه در حد ده‌ها میلیارد. یک قطره آب همان خاصیت را دارد که یک اقیانوس آب آن خاصیت را دارد و یک قطره سّم همان‌قدر آسیب‌زننده است که دریایی از مواد سمّی و شیمیایی. این آسیبی است که گریبان ملت را گرفته و مردم ما را اذیت کرده است و ربطی به این دولت و آن دولت هم ندارد. از دولت‌های پیش هم بوده.

تاثیر حسین فریدون کم شده است
وی درباره رابطه حسن روحانی با برادرش می‌گوید: در این حّد که بنده و شما مطلع‌ هستیم، ظاهراً حسین فریدون از تأثیرگذاری در فرآیند پیرامونی دفتر ریاست جمهوری دور شده است و این هم چیزی نیست که تحمیل‌شده باشد. شخص آقای حسن روحانی تشخیص داده و تصمیم گرفته است. از این نقطه به بعد هم، بیش از این نمی‌توان در حق حسین فریدون اظهارنظر کرد و باید اجازه داد، اگر ایشان مشکلی دارد و کارش به دستگاه قضایی کشیده شد، برود و ببیند چه اتفاقی افتاده است.
بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما: