خوشحاليم كه سرانجام نسبت به اظهارنظر غيرقانوني وزير ارشاد منصوبتان، در باب پذيرش ممنوعيت كنسرت موسيقي در شهر مشهد، واكنش نشان داديد
تدبیر24: كورشچهاردوري- موسيقيدانان، سالهاست با هرشكلي از محدوديت كنار آمدهاند؛ اما موسيقي براي بسياري به مسالهای حاد بدل شده است. در سهسالي كه از عمر دولت تدبير واميد ميگذرد، دلواپسان موسيقي را مستمسكي ساختهاند تا ساز مخالفت خود با دولت منتخبملت را با آن كوك كنند! روزي همخوانيزنان در كنسرتها را علم ميكنند و روزديگر، اجازه حضور نوازندگانزن در كنسرتها را نميدهند! اما چندصباحي ميشود كه عرصه فرهنگ به شکلیفدرالي بدل شده است! قصه كنسرت و برگزاريآن، از مشهد آغاز شد كه امروز دامنهاش به شهرهاي ديگر نيز كشيده شده است. دراين ميان، وزيرارشاد در معركه لغوكنسرتها، حق را به حريف داد و دروازه را خاليكرد! اقدامي كه حتي گلایه رئيسجمهور را نيز برانگيخت و با عتابوخطاب، وزير را به تبعيت از قانون ملزم كرد. در اين وانفسا، صدها موسيقيدانايراني، دستبهقلم بردند و نامهاي خطاب به رئيسجمهور نوشتند و از او خواستند تا درباب آنچه اينروزها بر احوالات موسيقي و كنسرتها ميگذرد، اقدامي عملي، روشن و الزامآور داشته باشد! نامهاي كه ۳۰۰۰ خنياگرايراني آن را امضا كردهاند.
۳۰۰۰ امضا!
حميدمتبسم، شهردادروحاني، فرشادتوكلي، مانيجعفرزاده و شروينمهاجر كه از امضاكنندگان اين نامه هستند، ضمن انتقاد از صحبتهاي وزيرارشاد، از موضعگيري رئيسجمهور در برابر قانونشكنيها استقبال كردند. در اين نامه آمده است:«خوشحاليم كه سرانجام نسبت به اظهارنظر غيرقانوني وزير ارشاد منصوبتان، در باب پذيرش ممنوعيت كنسرت موسيقي در شهر مشهد، واكنش نشان داديد؛ واكنشي هرچند دير، هرچند شفاهي و هرچند درجمع و موقعيتي غيرمرتبط. اين دير بهتر از هرگز بود، اما بههوش باشيد كه بسيارممكن است ديرها به وضعيتهايي منتهي شوند كه راهحلشان از جنس هرگز و هيچوقت باشدو شما كه اختيارات رياست اجرايي كشور راداريد بهخوبي ميدانيد كه مسئوليت عواقب دير و زودها برعهده آنان است كه اختياردارند.» دربخش ديگري از اين نامه، موسيقيدانان نسبت بهاحتمال بروز دو خطر، به حسنروحاني هشدار دادند:«هشدارنخست تضعيف حاكميت قانون ملي است. اين اتفاق که با مستمسك قراردادن موسيقي كليد خورده است، از طريق نفي حاكميت واحدقانوني و عاديكردن ملوكالطوايفي شروعشده است. هشدار دوم به نحوه واكنش در مقابل چنين موقعيتي برميگردد. بايد توجه كرد كه چنين مشكلي ممكن است با يك سخنراني آغاز شود، اما راهحل آن قطعا تنها ايراد سخنراني نيست. بايد حاكميت واحد قانوناساسي را عملا نشان داد؛ عملي بيش از يك سخنراني. » دربخش پاياني اين نامه، هنرمندان ايراني با يادآوري وعدههاي رئيسجمهور، خواستهاي را مطرح كردند: «ما، جامعه موسيقي كشور، خواستار برخورد عملي، روشن و الزامآور دولت و نظام جمهورياسلامي در جهت احياي حق سلبشده مذكور و نيز تضمين جدي عدم تكرار اين وضعيت هستيم. ما خواستار اعادهحيثيت جامعه موسيقي و احياي حرمت موسيقيدانانايم. ما ميخواهيم حداقل درحد يك شهروند عادي كه حق كسبوكار دارد و شما طومار حقوقش را دوسال پيش يادآوري كرديد، به رسميت شناخته شويم. يادمان نرفته است كه شما در وعدههاي انتخاباتيتان از احياي اعتبار پاسپورت ايراني صحبت كرديد. بهنظر ميآيد اكنون اعتبار شناسنامه جامعه موسيقي نيز به خطر افتاده است.»
جعفرزاده: موسيقي، بهانهاي براي ضربه به دولت !
مانيجعفرزاده، موسيقيدان و آهنگساز درباره چرايي امضاي اين نامه با «آرمان امروز» به گفتوگو پرداخت كه در ادامه ميخوانيد:
شما دو هفته پيش هم نامهاي به وزيرارشاد را امضا كرديد و خواستار بازنگري در شوراهايكيفي شديد؛ اما حالا نگارش و امضای نامه به رئيسجمهور، به معني آن است كه شما از آقاي وزير نااميد شدهايد؟
خير. اتفاقا زماني كه دوستان نامه به رئيسجمهور را براي من فرستادند تا امضا كنم، من اين موضوع را با آنها درميان گذاشتم كه شايد ارسال نامه به رئيسجمهور، به همين معني تعبير شود. موضوع بازنگري در شوراهاي موسيقي و مميزيها، به معناي آن است كه دفترموسيقي يا معاونتهنري توانايي آن را ندارند و وزيرارشاد بايد درباره آن تصميم بگيرد؛ اما موضوع لغو كنسرتها و آنچه به رئيسجمهور نوشتهشده، مربوط به موضوعات فرهنگي كل كشور است؛ بنابراين امكان نداشت كه اين موضوع را صرفا با آقايوزير درميان بگذاريم. بهويژه كه آقايوزير، هفتهگذشته اعلام موضع كرده و تكليف برگزاري كنسرت را حداقل در شهرمشهد معلوم كرده بودند. درنتيجه، ناگزير نامه به رئيسجمهور نوشته شد.
اميد داريد كه ارسال اين نامه به رئيسجمهور، «اقدام عملي، روشن و الزامآور» ایشان را در پي داشته باشد؟
تصور من اين است كه اين نامه پس از سخنان چندروز گذشته آقاي رئيسجمهور تا اندازه زيادي تاييد موضع رياستجمهوري است. الان نوعي همراهي بين امضاكنندگان اين طومار و شخص رئيسجمهور وجود دارد. فارغ از اينكه از رئيسجمهور خواستهشده كه موضع صريحتري داشته باشند، نوع نگاهي كه در اين نامه وجود دارد، بيش از هر چيز، ميتواند حمايت از رئيسجمهور تلقي شود.
فكر ميكنيد كه در آشوب لغو كنسرتها، اين موضوع درنهايت به كجا خواهيد كشيد؟
اساسا موضوع لغو كنسرتها، نوازندگي بانوان روي صحنه و موضوعاتي ازايندست كه دريكي دو سال گذشته بسياربرجسته شده، بيش از آنكه ربطي به فرهنگوهنر داشته باشد، نزاعيسياسي است. امروز موضوع، رقابت بين دو جناح سياسي است كه براي ضربه زدن به هم، بهانهاي پيدا ميكنند. درحالحاضر اين بهانه، موسيقي است. ازنظر من، اينكه تصوركنيم موسيقي موضوعي است كه بهطور جدي در اركانسياسي كشور روي آن بحث ميشود، ايده غلطي است. موسيقي به محل مناقشه جناحي بدل شده و محلي است كه فرصت نقد را عليه جناح حاكم باز ميكند تاكمي حريف را به عقب برانند. زماني كه وزارت ارشاد به كنسرتي مجوز داده و جناح مخالف، از طريق نيروهايي كه در آن نفوذ دارد با برگزاري كنسرت مخالفت ميكند، بديهي است كه اين دعوا، دعوايي جناحي و سياسي و نوعي گروكشي است.
با اين حساب، موسيقي قرباني نزاعهاي سياسي شده است!
هميشه اين اتفاق افتاده است. همان طور كه پيشازاين اقتصاد، سينما و تئاتر قرباني همين نزاعهاي سياسي شدند. ما باكساني سروكار داريم كه منافع جناحي را بر منافعملي رجحان ميدهند!
مهاجر: برخورد فدرالي با موسيقي را نميپذيريم
شروينمهاجر، آهنگساز و نوازندهكمانچه، هنرمند ديگرياست كه درباب نامه اهاليموسيقي به رئيسجمهور با «آرمانامروز» گفتوگو كرد و از دلايل امضاي اين نامه گفت.
وقتي اين نامه را امضا كرديد، به معناي آن است كه در موضوع لغو كنسرتها، نگران هستيد و دلمشغولی داريد!
بله، در اين موضوع ما دلمشغولی داريم و به عنوان يكي از مسائلي كه جامعه موسيقي با آن درگير است، دوستان تصميم گرفتند كه با تعداد بسياربالايي اين نامه را امضا كنند تا شايد صداي ما شنيده شود. به همينجهت هم برآن شديم تا اين نامه را به بالاترين مقاماجرايي كشور بنويسيم؛ چراكه صحبتهايي كه ظرف چند روزگذشته داشتند، نشان ميدهد كه رئيسجمهور هم در اين زمينه دغدغه دارند. اينكه رئيسجمهور هم نسبت به اين موضوع اعتراض دارند كه هركسي در شهرستانها براي برگزاري كنسرت تصميمگيري ميكند، گلايه جامعه موسيقي هم هست كه تلاش كردند از اين طريق واكنش نشان بدهند.
در ايننامه، شما خواستار اقدامي عملي، روشن و الزامآور از جانب رئيسجمهور شديد. فكر ميكنيد كه درنهايت، چنين پاسخي از سوي رئيسجمهور دريافت خواهيدكرد؟
فقط ميتوانم بگويم اميدوارم. گمان ميكنم كه پاسخ رئيسجمهور بستگي به آن دارد كه ايشان تا چهحدي بخواهند به اين موضوع ورود كنند. اما ما واقعا خستهايم. تمام هنرمندان خستهاند از اينكه تصميمگيري درباره سیاستگذاريموسيقي، درحال بدل شدن به سيستمفدرالي است. بسياري از شهرها، نه براي مجوزهاي وزارت ارشاد احترامي قائلاند و نه از دفتر موسيقي حرفشنوي دارند. ما خواستار احترام به قانون هستيم. اين درحالي است كه متاسفانه براي «خوشخدمتي» شهرهاي ديگري هم از اين موضوع الگوبرداري ميكنند و گمان ميكنند كه لغو كنسرتها، مسابقهاي است كه نبايد از آن عقب بمانند. درعينحال، چندي پيش شاهد بوديم كه برخي مقامات، استادشهرامناظري را تهديد كردند كه مستقيما باايشان برخورد ميكنند! اين مقامات ميآيند و ميروند، اما شهرامناظري از تاريخموسيقي اين مملكت پاكشدني نيست. ما برخورد فدرالي و سليقهاي با موسيقي را نميپذيريم. ما كوتاه آمدن آقايوزير را نميپذيريم و رئيسجمهور هم تاكيد كردند كه وزير بايد به قانون عمل كند. وقتي وزير اجحافي را بپذيرد، دست ما به كجا بند است؟! همان طور كه ما تخصص نداريم و درباره مسائل فقهي اظهارنظر نميكنيم، توقع داريم كه ديگران هم همينگونه عمل كنند؛ اما امسال، شاهد «ماراتنخوشخدمتي» براي نابود كردن موسيقي اصيل ايراني بوديم!