در مذاکرات کارشناسی ایران و گروه 1+5 که روزهای هشتم و نهم آبانماه در وین برگزار شد، طرفین بهطور مشخص درباره چه موضوعاتی با یکدیگر صحبت کردند و آیا درباره موارد اختلافی به اجماع رسیدید؟
مذاکرات کارشناسی مربوط به روند مذاکرات ایران و گروه 1+5 که در وین برگزار شد، در قالب دو جلسه پنجساعته بود و در مجموع، 10 ساعت مذاکره داشتیم. هدف از این مذاکرات رفع اختلافات نبود بلکه هدف از این مذاکرات روشنگری نسبت به مواضع یکدیگر بود. رفع اختلافات علیالقاعده در اجلاس اصلی صورت میگیرد ولی چون مباحث بسیار فنی و کارشناسی بود و در جریان اجلاس اصلی به قسمتهایی از آن پرداخته شد، هر دو طرف به این نتیجه رسیدند که بسیار خوب است تا مباحث در یک جلسه کارشناسی باز شود. یکی از جلسات درباره اعتمادسازی در موضوع هستهای و دیگری درباره رفع تحریمها بود. عمده جلسه به سوال و جواب از یکدیگر گذشت و هر طرف مشخص کرد که منظورش دقیقا از پیشنهاداتی که مطرح کرده است، چیست؟ یا اینکه از امکانات و قابلیتهایی که دارد و میخواهد در مذاکره استفاده کند، چه منظوری دارد و جزییات آن چیست؟ از این جهت، مذاکرات بسیار خوب و روشنگر بود و ما راضی هستیم. نتیجه آن را طرفین در جلسه پنجشنبه و جمعه این هفته در ژنو ارایه خواهند داد و بعد، ما ادامه مذاکرات را برای نزدیککردن دیدگاهها به یکدیگر شروع خواهیم کرد.
با توجه به اینکه برخی تحریمهایی که علیه ایران اعمال شده، در قالب قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل هستند و برخی دیگر، تحریمهای دوجانبه و چندجانبه، بهطور مشخص درباره کدامیک از این تحریمها در جلسات کارشناسی بحث شد؟
ما درباره همه تحریمها بحث میکنیم و گام آخر، جایی است که همه تحریمها لغو شده و این باید مشخص باشد. در گام اول، توافق ما بر این است از اقداماتی شروع کنیم که برای هر دو طرف، عملی و آسان است. چون در گام اول نمیخواهیم همه مسایل را حل کنیم بلکه میخواهیم فضا را از تقابل به تعامل تبدیل کنیم. بنابراین گام اول، شامل اقداماتی است که برای هر دو طرف قابل انجام باشد و در گام آخر به جایی خواهیم رسید که همه تحریمها لغو شدهاند.
شما معتقدید که هم در مذاکرات سیاسی با 1+5 و هم مذاکرات فنی و حقوقی با آژانس، اقدامات سختتری همچون اجرای پروتکل الحاقی را برای مراحل آخر میگذاریم؟ با توجه به خطوط قرمزی که تهران بر آن تاکید دارد همچون خارج نشدن مواد از کشور و غنیسازی اورانیوم در خاک ایران، گامهای اعتمادساز اولیه شامل چه مواردی است؟
روند مذاکرات وین و ژنو، دو روند جدا از یکدیگر هستند. البته روی هم تاثیر میگذارند و پیشرفت در هر کدام به پیشرفت دیگری کمک میکند اما نه اینکه منجر به آن شود. ما گامهای سختتر را به مراحل بعدی موکول میکنیم. شما مثال پروتکل الحاقی را زدید و من هم تایید میکنم که همینطور است؛ منتهی با این توضیح که پروتکل الحاقی نهایتا به دست مجلس شورای اسلامی است و ما از طرف مجلس نمیتوانیم تعهدی در آنجا بدهیم اما میتوانیم اظهار امیدواری کنیم در گامهای پایانی، اگر همه مراحل اعتمادساز بین دو طرف، خوب پیش رفته و تحریمها رفع شده باشد و ما به نقطهای برسیم که مجلس محترم تشخیص بدهد که در راستای منافع ملی کشور باید اقدامی را انجام دهد، آن موقع دیگر تصمیمگیری با مجلس است. اما گامهای آسانتری که میتوان برداشت، مجموعهاقداماتی است که بدون اینکه از خط قرمزها عبور کند، به اعتمادسازی بین دو طرف کمک کند. ما نمیتوانیم خلاف نظر مجلس خودمان اقدامی کنیم. باید نظر مجلس در ایران یا کنگره در آمریکا توسط دولتها جلب شود و برای همین است که اینها را به زمانی موکول کردهایم که اعتماد بیشتر جلب و زمینه برای همکاری ایجاد شده است. اگر آنها کاری کنند که اعتماد ما جلب شود و تحریمها را بردارند، زمینههای تصمیمگیری توسط مجلس فراهم میشود.
امروز 13 آبان است؛ تظاهرات و راهپیمایی امسال که قطعا در آن نیز شعار «مرگ بر آمریکا» سر داده خواهد شد، چه تاثیری بر مذاکرات دو روز بعد میان ایران و گروه 1+5 خواهد داشت؟
13 آبان به گروه خاصی تعلق ندارد بلکه متعلق به همه مردم ایران است. 13 آبان روزی برای ابراز انزجار مردم ایران نسبت به سیاستهای خصمانه آمریکا در طول دهههای گذشته است. فکر میکنم اینکه هر سال مردم ایران در این روز ناراحتی، عصبانیت و انتقاد خود را از سیاستهای سلطهگرانه آمریکا ابراز میدارند، نباید مانعی برای مذاکرات بین ایران و کشورهای 1+5 باشد. به هر حال اصل آزادی تجمعات و آزادی بیان یک اصل پذیرفتهشده است و هیچکس نباید از اینکه مردم ایران دیدگاهها، عقاید و انتقادات خود را ابراز میکنند، عصبانی شود. این اصلی است که خود آنها حداقل بیشتر از ما مدعی هستند.
درباره نصب بیلبوردهای «صداقت آمریکایی» در سطح شهر تهران گفتهاید که در زمان جنگ کسی در خیابانها علیه رزمندگان، پوستر نمیچسباند. اما در همان زمان نیز درباره عملیاتهایی که منجر به پیروزی نمیشد، انتقادهایی مطرح میشد. چطور امروز که در شرایط جنگ قرار نداریم، انتظار دارید همه گروههای فکری و سیاسی از مذاکرهکنندگان حمایت کنند؟
من نگفتم ما در حال جنگ هستیم بلکه میگویم در یک نبرد دیپلماتیک قرار داریم. این نبرد، سربازان خود را دارد و این سربازان عرصه دیپلماتیک، مانند رزمندگان دوران جنگ احتیاج به پشتوانه ملی، روحیه و اعتمادبهنفس بالا دارند. اما انتقاد و مخالفتکردن هم برای خود راه و رسمی دارد. اگر این انتقادها نشاندهنده تشتت داخلی و مختلکننده انسجام ملی در موضوعی که کاملا فراجناحی است، باشد به روند مذاکرات صدمه میزند یا اگر منجر به تضعیف کسانی شود که در خط مقدم هستند، باز هم به مذاکرات صدمه میزند. یک وقت هست شما مشخصات دشمن را ترسیم میکنید و دشمن را نشان میدهید که در پشت میز مذاکره یک صورتی دارد ولی همزمان پشت صحنه، صورت دیگری دارد؛ این خوب و کاملا معقول و منطقی است و هشداردادن نسبت به آن خیلی ضروری است، ولی یک وقتی این را به شکلی بیان میکنید که مذاکرهکنندگان را متهم به سادهنگری میکنید که این اسمش روحیهدادن، هشداردادن و انذاردادن نیست بلکه اسمش تخریب روحیه مذاکرهکنندگان است.
آیا احتمال دارد راهکارهای دیگری مانند تبدیل شدن ذخیره اورانیوم غنیشده به میلههای سوخت به جای خروج مواد یا تغییر چینش سانتریفیوژها در فردو برای غنیسازی در سطح کمتر به جای تعطیلی آن، اجرا شود؟
همانطور که عرض کردم راهکارهای مختلفی وجود دارد که بدون اینکه خط قرمزها خدشهدار شود، طرفین در جهت اعتمادسازی حرکت کنند. مواردی را که شما گفتید تایید نمیکنم اما از این قبیل ایدهها و ابتکارات وجود دارد که بدون نقض خط قرمزها و بدون اینکه حقوق ملت ایران که برای ما خط قرمز است خدشهدار شود، بتوانیم شفافسازی و اعتمادسازی کنیم.
در دولت یازدهم، تاکنون دو دیدار و یک مکالمه تلفنی میان مقامات ایران و آمریکا انجام شده است. آیا در مذاکرات روزهای آتی نیز دوباره دیدار دوجانبهای با طرف آمریکایی خواهیم داشت؟
بستگی دارد، اگر علتی برای آن وجود داشته باشد، ممکن است با آنها دیدار داشته باشیم ولی برنامهای از هماکنون نداریم. در همه اجلاسهای بینالمللی و چندجانبه نیز همینطور است. به اقتضای مذاکرات اگر کشورها احساس کنند که باید با یکدیگر بهصورت دوجانبه مذاکره کنند، این کار را انجام خواهند داد ولی از قبل تنظیم نمیشود.
با توجه به اینکه هرچه بیشتر وارد جزییات مذاکرات میشویم، مذاکرات مشکلتر خواهد شد، آیا همان یکسال زمان پیشبینیشده از سوی دکتر ظریف را برای تبدیلشدن موضوع هستهای ایران به موضوعی عادی پیشبینی میکنید؟
درخصوص جزییات این چارچوب کلی و گام اول فکر میکنم در مدت کمتر از سه ماه یا همان سه ماه بتوانیم به توافق برسیم و بعد به سمت گام پایانی برویم؛ مجموعه مذاکرات را فکر میکنم بشود در یکسال به جمعبندی رساند.