تدبیر24: دو مرد كه متهمند دختري را با قصد آزار و اذيت به بيابانهاي اطراف پاكدشت كشانده و پس از قتل، جنازهاش را به آتش كشيدهاند، با گذشت ۷ سال از حادثه همچنان منكر جرايم خود شده و قتل را گردن يكديگر مياندازند.
به گزارش اعتماد، ۱۰ تير ۸۸ مردي ميانسال به كلانتري مراجعه كرد و به ماموران گفت كه دختر ۲۶ سالهاش براي ديدن يكي از دوستانش از خانه بيرون رفته اما به شكل ناگهاني ناپديد شده است. او گفت: «دخترم ناهيد، با پسري به نام محسن آشنا شده و قصد ازدواج با او را داشت اما پس از مدتي متوجه شدم كه محسن از ازدواج سر باز ميزند و دخترم به خاطر اين مساله با او دچار مشكل شده. فكر ميكنم او از ناپديد شدن ناهيد خبر داشته باشد.»
با ثبت شكايت مرد ميانسال، پروندهاي با موضوع «فقداني» تشكيل و تيمي از كارآگاهان جنايي مسوول رسيدگي به آن شدند. آنها در آغاز تحقيقات به محل كار محسن ۳۰ ساله در يك ساختمان نيمهكاره مراجعه و او را دستگير كردند. در بازجويي از او مشخص شد كه علت ناپديد شدن ناگهاني ناهيد، كشتهشدنش به دست محسن و همدستش بوده است.
متهم به كارآگاهان گفت: «چندي پيش با ناهيد آشنا شدم و قصد ازدواج با او را داشتم اما مدتي كه از ارتباطمان گذشت از تصميم خود منصرف شدم با اين حال ناهيد بر ازدواج اصرار داشت و مدام سراغم ميآمد. من در زمان دوستي با ناهيد، با گوشي صاحبكارم به نام مجيد تماس ميگرفتم براي همين او هم شماره ناهيد را داشت. اين شرايط ادامه داشت تا اينكه مجيد پيشنهاد داد ناهيد را به محلي خلوت بكشانيم و مورد آزار و اذيت قرار دهيم. قبول كردم و با ناهيد قرار گذاشتم. او را سوار ماشين كرديم اما در بين راه تغيير مسير داديم و به قصد آزار و اذيت به بيابانهاي اطراف پاكدشت كشانديم. سپس او را كشتيم و پس از چند روز جسدش را آتش زديم.»
با اعتراف محسن، مجيد نيز دستگير شد و در بازجوييها به جرايم خود اعتراف كرد. او گفت: «وقتي ديدم محسن نميخواهد با ناهيد ارتباط داشته باشد، خودم با او تماس گرفتم و گفتم كه من مايلم با تو باشم اما او قبول نكرد. پس از چند روز همراه محسن، نقشه ربودن ناهيد را كشيديم و او را به بيابانهاي اطراف پاكدشت كشانديم.»
با اعتراف هر دو متهم، جزييات پرونده تكميل شد و پس از صدور كيفرخواست، در اختيار قضات دادگاه كيفري استان تهران قرار گرفت. متهمان اما در جلسه رسيدگي به پرونده، برخلاف اعترافاتشان در بازجوييها، ارتكاب تعرض را رد كرده و قتل را گردن يكديگر انداختند. محسن گفت: «آن روز وقتي ناهيد را به بيابان كشانديم هيچ تعرضي مرتكب نشديم. اين مجيد بود كه با سنگ به سر ناهيد زد و مرتكب قتل شد. جسد را هم چند روز بعد آتش زديم.» مجيد نيز مانند محسن، ارتكاب قتل و تعرض را نپذيرفت و گفت: «محسن دروغ ميگويد. او خودش ناهيد را با روسري خفه كرد و من هيچ نقشي در قتل نداشتم.»
انكار جرم از سوي هر دو متهم باعث شد تا رسيدگي به پرونده به درازا بينجامد و سرانجام براي رسيدگي نهايي در اختيار شعبه دوم دادگاه كيفري استان تهران به رياست قاضي مقدمزهرا قرار گيرد. در جلسه رسيدگي به پرونده در اين شعبه نيز به درخواست وكيل متهمان به شكل غيرعلني برگزار شد، متهمان بار ديگر اعترافات پيشين خود را تكرار كردند و با انكار تعرض، قتل را گردن يكديگر انداختند. در پايان دادگاه نيز قضات وارد شور شدند تا راي نهايي را صادر كنند.