سخنان بی‌پایه مفتی سعودی

١- اینكه همواره مجوس یا زرتشتیان را به باد استهزا و انتقاد می‌گیرند، باید گفت در منابع اسلامی تأکید شده است دین زرتشت یکی از ادیان الهی بوده و زرتشتیان از اهل کتاب هستند. قرآن به اصالت مذهبی زرتشتیان تصریح می‏کند و پیروان این دین را به‌عنوان صاحب کتاب به رسمیت می‏شناسد. پیامبر اسلام دستور داد از زرتشتیان مقیم یمن جزیه بگیرند. زرتشتیان جزیه دادند و بر آیین خود باقی ماندند. (مسعودی، مروج‌الذهب، ج‏١، ص ٢٢٩) خداوند در سوره حج آیه ١٧ مجوس را در كنار ادیان آسمانی قرار داده و پیامبر بزرگ اسلام با آنان معامله اهل كتاب كرد و از زمره مشركان خارج کرد. بنابراین حمله به آیینی به نام مجوس و برای تحقیر شیعیان آنان را به آیین مجوس متهم‌كردن، برخلاف قرآن و احادیث پیامبر است.

٢- از اینكه غالب عالمان اهل سنت مذهب شیعه را یكی از مذاهب رسمی اسلام دانسته و عالم بزرگی مانند «شلتوت» عمل به فقه شیعه را برای اهل سنت مجزی دانسته‌اند، جای تردید نیست، اما فراتر از همه اینها برای اطلاع این ملای وهابی باید نظر برخی از مفسران اهل سنت را درباره برخی از تعابیر قرآنی كه به ایرانیان اشاره ‌مي‌كند، ذكر كرد. به جمله «قَوماً غَیرَكُمْ» در آیه زیر توجه کنید؛ «هَاأَنتُمْ هَؤُلَاء تُدْعَوْنَ لِتُنفِقُوا فِی سَبِیلِ‌اللهِ فَمِنكُم مَّن یبْخَلُ وَمَن یبْخَلْ فَإِنَّمَا یبْخَلُ عَن نَّفْسِهِ وَاللهُ الْغَنِی وَأَنتُمُ الْفُقَرَاء وَإِن تَتَوَلَّوْا یسْتَبْدِلْ قَوْماً غَیرَكُمْ ثُمَّ لَا یكُونُوا أَمْثَالَكُمْ آگاه باشید! شما اشخاصی هستید كه دعوت می‌شوید تا در راه خدا انفاق كنید. برخی از شما بخل می‌ورزید. هركس بخل بورزد، به خود بخل كرده و خدا بی‌نیاز است و شما همه نیازمندید و هرگاه سرپیچی كنید، خدا گروه دیگری را جای شما می‌آورد.  پس آنان مانند شما نخواهند بود و سخاوتمندانه در راه خدا انفاق می‌كنند (محمد: ٣٨)». قرطبی، از مفسران نامدار اهل سنت

 (م ٦٧١ق)، می‌نویسد: «هنگامی كه این آیه نازل شد، رسول خدا خوشحال شد و فرمود: این آیه نزد من از همه دنیا محبوب‌تر است». 

...(ـ قرطبى، تفسیر قرطبى، ج ٧، ص ٢٥٩). منظور از جمله «یسْتَبْدِلْ قَوْماً غَیرَكُمْ» ایرانیان هستند. برخی مفسران نیز آنان را یكی از احتمالات آیه دانسته‌اند. (محمدبن جریر طبرى، تفسیر طبرى،

ج ٢٦، ص ٨٦/ اسماعیل بن كثیر قرشى دمشقى، تفسیر القرآن‌العظیم، بیروت، دارالمعرفه) در حدیث آمده است هنگامی كه رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) آیه شریفه (وَإِن تَتَوَلَّوْا) را تلاوت كردند، حاضران عرض كردند ای رسول خدا! كسانی كه اگر ما اعراض كردیم خدا آنان را جانشین ما می‌كند و آنان مانند ما نخواهند بود، كیانند؟ رسول خدا دست بر پای سلمان فارسی زد و فرمود: این و طایفه‌اش هستند. (سپس اضافه کرد:) اگر دین خدا آویزه ستاره ثریا باشد، حتما مردانی از فارس به آن خواهند رسید (ـ ابونعیم اصفهانى، تاریخ اصفهان، ج ١، ص ٤/ متقى هندى، كنزالعمّال، ج ١٢، ص ٩٠، ح ٣٤١٢٦) و (جلال‌الدین سیوطی، الدرالمنثور، ج ٦ ص ٢١٥).

٢- روزی سلمان به مجلس پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) وارد شد. حاضران برخاستند و به او احترام كردند و او را در بالای مجلس نشاندند. در این هنگام، فردی وارد شد و تا نگاهش به سلمان افتاد، گفت: این عجمی كیست كه در بالای مجلس، در میان عرب‌ها نشسته؟ پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) برای محكوم‌كردن چنین عقیده‌ای، بر منبر رفت و خطبه خواند و در بخشی از آن فرمود: «انسان‌ها از زمان آدم تا امروز، مانند دندانه‌های شانه (كنار هم مساوی)اند. عرب را بر عجم و سرخ‌پوست را بر سیاه‌پوست برتری نیست، جز به ملاك تقوا. سلمان دریایی است كه به انتهایش نتوان رسید و گنجی است كه تمام نمی‌شود. سلمان از ما اهل بیت است. او آب گوارایی است كه از آن حكمت می‌تراود و برهان ارائه می‌دهد». 

٣- در آیه ١٣٣ از سوره نسا نیز آمده است: ان یشا یذهبكم ایها الناس ویات بآخرین وكان الله علی ذالك قدیرا «ای مردم! اگر خدا بخواهد، شما را از میان می‌برد و افراد دیگری را (به جای شما) می‌آورد؛ خدا همواره بر این كار تواناست». در روایت آمده است هنگامی که این آیه نازل شد، پیامبر(ص) دست خود را بر پشت «سلمان» زد و فرمود: «آن افراد، از قوم این شخص (سلمان) هستند؛ یعنی مردم غیر عرب از فارس» (تفسیر قرطبی، ج٩، ص٦١٦١) حالا جناب مفتی سعودی بی‌محابا تهمت می‌زند و ایرانیان را مجوس می‌شمارد. بعید است این روحانی مدعی در این حد نداند كه خورشید اسلام پیش از پایان قرن نخست همه جای ایران را فرا گرفت و معدودی تسلیم نشدند ولی در كنار مسلمانان برادرانه زندگی كردند؛ همچنان‌كه اكنون نیز چنین است، در كمتر جایی مانند ایران، فرق و مذاهب در كنار هم زندگی مسالمت‌آمیز داشته‌‌اند. شاید این جناب مفتی، ایرانیان را برحسب گذشته تاریخی‌شان مجوسی می‌داند، بر این قیاس باید گفت پس مردم جزیره عرب نیز مشرك یا كافر تلقی می‌شوند. چون خطابات قرآن به تعبیر «یا ایها الكافرون» یا «مشركون» بیشتر به اهل مكه است و غالب آن مردم در آن روزگار برحسب آیات متعدد بت‌پرست بودند، حال آنكه چنین سخن ناروایی را هیچ ایرانی به ملت عرب نمی‌گوید و مردم جزیره العرب را مسلمان می‌داند. اگر این مفتی سعودی متوجه باشد صاحبان صحاح سته که مهم‌ترین منابع فقهی و کلامی اهل سنت است، از قبیل ترمذی، ابومسلم و بخاری همه ایرانی بودند؛ چگونه او به خود اجازه می‌‌دهد بزرگان علمی اهل سنت را این‌گونه زیر سؤال ببرد و همه ایرانیان را مجوس بخواند. بنابراین به مفتیان مكه و مدینه توصیه می‌شود بر این اختلاف دامن نزنند و ناسنجیده سخن نگویند و اختلاف سیاسی میان دو دولت را به دین و اسلام نكشانند و كوشش كنند تضاد میان ایران و عربستان حل‌وفصل شود. نباید اجازه داد اختلافات زمان جاهلیت بازگردد زیرا شكاف میان این دو كشور بزرگ اسلامی به سود هیچ‌یك از دو كشور و حتی دولت‌های منطقه نخواهد بود که خداوند می‌فرماید: «واعتصوا بحبل الله جمیعا ولا تقرقوا» (آل عمرا/ ١٠٣).