چرا عبرت نمی گیریم از این سنگ پرانی ها؟ این همه سرشکسته و چشم کور شده کافی نیست؟ حتماً باید یک نفر کُشته شود تا دست از این سنگ پرانی های بی فایده بردارند؟
تدبیر24: هفته نهم لیگ برتر فوتبال ایران با چند اتفاق ویژه همراه بود. تساوی پرحاشیه قرمزها در اهواز، پیروزی استقلال و نفت در تهران، بازگشت آرامش به سپاهان اصفهان، ناکامی زنجیره وار ماشین سازی در آبادان و البته برخورد سخت تراکتورسازان تبریز با فولاد را می توان مهم ترین اتفاقات این هفته ذکر کرد.
آنچه در اهواز رخ داد یک شرمساری تمام عیار اما تکراری برای فوتبال بود. سنگ پرانی های مکرری که انگار به یکی از آیین های جدایی ناپذیر فوتبال در ورزشگاه های خوزستان تبدیل شده است. تصاویر منتشر شده بعد از بازی را اگر یک شبکه تلویزیونی خارجی پخش کند، بینندگان فکر می کنند که زخمی شدگان یک عملیات انتحاری در خاورمیانه هستند. سرهای شکسته، دست های خونین، چهره های بهت زده و ...
چند سال پیش یکی از همین سنگ ها به سر حسین فرکی سرمربی وقت فولادخوزستان خورد و این مرد محجوب فوتبال ایران غرق در خون شد. به کدامین گناه؟ مسئولان امنیتی گناه را به گردن سکوهای سیمانی و تاریکی ورزشگاه می اندازند اما با خاطره تلخ سال 1386 چه کنیم؟ آنجا که سکوها سیمانی نبود و وسط روز روشن در اصفهان ترقه به صورت سرباز محمد احمدی زدند تا یک جوان 19 ساله جمجمه اش ترک بخورد و بینایی هر دو چشمش را از دست بدهد. به کدامین گناه؟
خون بازی در اهواز، آرامش در تهران
این همه خشم و خشونت و قساوت در ورزشی به زیبایی فوتبال چه می کند؟ چرا یک بازی فوتبال را با خون آلوده می کنند؟ خودم را آماده کرده بودم تا در مورد رفتار انسانی و ارزشمند دو تیم پرسپولیس تهران و استقلال خوزستان در قبال کودک سرطانی بنویسم. اینکه آرزو داشت با لباس استقلال به پرسپولیس گل بزند. همکاری دو تیم و شیرجه ناقص بیرانوند و شادی این کودک باارزش ترین اتفاق این بازی بود. حتی دیدنی تر از گل زیبای زهیوی و ضربه سر تساوی بخش فرشاد احمدزاده. اما چرا عبرت نمی گیریم از این سنگ پرانی ها؟ این همه سرشکسته و چشم کور شده کافی نیست؟ حتماً باید یک نفر کُشته شود تا دست از این سنگ پرانی های بی فایده بردارید؟
حیف از مردم دوست داشتنی خوزستان با آن ریه های خاک گرفته و دست های ترک خورده و قلب های مهربان که با سنگ پرانی از آنها یاد شود. حیف از این بازی زیبا که عده ای کوته فکر و بی مسئولیت آن را با خون گره زدند. هزار افسوس از تعصب بی هدف، از خشم کنترل نشده و از رفتارهای ابلهانه ...
علیرضا منصوریان ناخدای استقلال
در یک عصر نیمه سرد پائیزی بالاخره باد آرامش به پرچم استقلال وزید. آنها که در روزهای سخت ناکامی دوشادوش علیرضا منصوریان ایستادند حالا حق دارند خوشحال باشند که او به اعتمادشان پاسخ داد و آبی ها در یک بازی مسلط و بی حرف و حدیث توانستند سایپای نامطمئن را در ورزشگاه آزادی با گل های محسن کریمی و جابر انصاری شکست دهند. آنها می توانند هفته آینده حتی به رتبه سوم صعود کنند تا قرمزهایی که هفته ها از بالای جدول برای آنها در قعر دست تکان می دادند نفس گرم استقلالی ها را پشت گردن شان حس کنند.
خون بازی در اهواز، آرامش در تهران
حضور 35 هزار هوادار استقلال، تشویق به سبک ایسلندی ها، بازی پرشور جوان های کم نام و نشان، حرکات ترکیبی تیم، درخشش سریالی مهدی رحمتی در لحظه های کلیدی و ... باعث شد استقلالی ها از عصریک جمعه پائیزی لذت ببرند.
صعود لاک پشتی استقلال در جدول همه را یاد پرسپولیس در فصل پیش می اندازد؛ یک شروع ناامیدکننده، اعتماد هیات مدیره به کادر فنی و بازیکنان، استمرار در کسب نتیجه و هیجان در هفته های آخر لیگ. استقلالی ها می توانند بعد از چند فصل دوباره هیجان فوتبال باشگاهی را در کنار قرمزهای پایتخت بالا ببرند.