تدبیر24: آغاز عملیات موصل سوالاتی در مورد سرنوشت داعش برانگیخته است. سوال اصلی این است که پس از پایان عملیات موصل آیا داعش از این شهر اخراج میشود؟ چه سرنوشتی در انتظار نیروهای خلافت خودخوانده است؟ جاکوب اولیدورت، محقق مسائل بنیادگرایی در موسسه واشنگتن، در یادداشتی برای نیویورکتایمز این مساله را تحلیل کرده است.
«مارا رکوین»، نویسنده دیگر نیویورکتایمز، نیز به اولیدورت پاسخ گفته است. در این دو یادداشت آنها معتقدند که آنچه برای داعش مهم است حفظ «برند ایدئولوژیک» این گروه است. اولیدورت بر این باور است که آغاز عملیات موصل آزمون دیگری است برای محک انعطافپذیری و انطباقپذیری داعش. در حالی که موصل به لحاظ استراتژیک و نمادین برای این آزمونها مهم است – موصل همان جایی است که البغدادی اعلام خلافت کرد، یکی از شهرهایی است که پایتخت دولت خودخوانده شد و چشمگیرترین حضور در عراق در این شهر بوده است- اما آزادسازی این شهر (در عراق) و رقه (در سوریه) به معنای شکست این گروه نیست.
همان جایی که حکمرانی داعش در آنجا در ساختن «برند» این گروه طی دو سال گذشته بخشی «جداییناپذیر» بهحساب میآمد اما امروز بخشی «جداییپذیر» است زیرا همواره بخشی از تاریخ و روایت این گروه باقی خواهد بود. تنها حوزهای که این گروه ثابت کرده در آن «استثنایی» است نه حوزه سرزمینی که حوزه لفاظی است. برند داعش در مورد مجازاتهای سخت، اعدامهای جمعی و به وحشت انداختن جامعه در راستای استراتژیهای بلندمدت حکمرانی نمیتواند پایدار باشد. بیتردید نبرد داعش برای حفظ موصل طولانی و خونین خواهد بود.
شاید مهمترین منطقه سرزمینی برای حفظ «برند» این گروه باشد. فعالیتهای تبلیغاتی این گروه نشان میدهد که نباید فراموش کنیم داعش در استفاده از رسانههای اجتماعی و فضای ارتباطاتی پیشگام بود بهگونهای که سایر گروههای جهادی به گرد پایش نمیرسیدند. حکمرانی سرزمینی- بهطور اخص در موصل- پیام اصلی برنامه داعش است. یکی از ویژگیهای داعش این است که این گروه گزارشهای اندکی در مورد تبلیغاتش در عرصه حکمرانی منتشر کرده است. واقعیت این است که همین حکمرانی برای اهداف تبلیغاتی این گروه و ادعاهایش در مورد «اسلامی بودنش» و تعهدش به آنچه «اسلام راستین» مینامد و مجازات تخلف از این تفسیر از اسلام ورد زبان خواهد بود. همین برایش کافی است.
از سوی دیگر، «مارا رکوین» معتقد است «دولت اسلامی» از زمان «القاعده در عراق» بهدنبال حاکمیت سرزمینی بود. با توجه به اینکه داعش اکنون به موصل «چسبیده» است و لیبی و سوریه را رها کرده و در آنجا متحمل از دست دادن سرزمین شده اما مساله این است که خواه داعش به سرزمین برای «بقا» نیاز داشته خواه نداشته باشد اما این مساله به تعریف ما از «بقا» باز میگردد. آیا این گروه بهعنوان سازمانی با ساختار فرماندهی بقا خواهد یافت یا فقط بهعنوان یک ایدئولوژی؟ رکوین معتقد است که «به نظر من، این گروه بیشتر از لحاظ ایدئولوژی دوام خواهد آورد». ایدههای رادیکال، باعث تداوم این جنبشها و افرادی میشود که آنها را خلق کردهاند. داعش جدیدترین گروه در امتداد گروههای شورشی عراقی است که در هرج و مرج ایجاد شده به واسطه فساد، شکست دولتی و جنگ داخلی شکل گرفته و جریان یافته است. داعش همچون «القاعده در عراق» سازمانی بسیار منعطف است که رهبرانش دههها تجربه عملیات زیرزمینی و سطحی داشتهاند.
من با جاکوب از این نظر اشتراک نظر دارم که «برند» داعش به شکلی از اشکال ادامه خواهد یافت حتی اگر متحمل از دست دادن سرزمین شود. مقامهای داعش ماهها است در مورد احتمال شکست نظامی مداقه میکنند. ماه مه گذشته، ابو محمد العدنانی، سخنگوی کشته شده داعش، اعلام کرد که این گروه فارغ از شکست سرزمینی به نبرد ادامه خواهد داد و اعلام کرد که حتی اگر داعش «بیدولت» هم بشود خود را از هیچ بازسازی خواهد کرد درست همانطور که «در ابتدا» چنین کرد. شهر «دابق» در سوریه نیز اهمیت استراتژیک و ایدئولوژیک دارد اما داعشیها میگویند نبرد برای بازپسگیری این شهر «نبردی کوچکتر» است. «نبرد بزرگتر» - که در آن داعش پیروز خواهد شد- در راه است. معلوم است که ایدئولوژی داعش روی اینترنت و در ذهن اندک پیروانش دوام خواهد آورد.
مهم نیست این گروه قلمرو از دست بدهد یا به دست آورد. من در مورد تداوم توانمندی داعش بهعنوان یک سازمان در فقدان «دولت» با جاکوب مخالفم زیرا به همین وسیله این گروه تلاش داشت تا مشروعیت به دست آورد. کنترل و حکمرانی سرزمینی جزئی جداییناپذیر از «برند» داعش است زیرا از دست دادن سرزمین موجب بحران اعتباری خواهد شد که از دل آن، ممکن است این گروه هرگز بهطور کامل احیا نشود. برای درک اینکه چرا «دولت بودن» برای هویت سازمانی داعش ضروری است، باید مروری به گذشته کنیم. برای «القاعده در عراق» اعلام تاسیس «دولت» گامی ضروری به سوی هدف نهایی بود: بنا به ادعای آنها احیای «خلافت»ی که ابتدا از سوی پیامبر اعلام شد. وقتی این گروه در سال 2006 «دولت» را اعلام کرد، سایر گروههای سلفی- جهادی اعلام این دولت را زودهنگام و جاهطلبانه دانستند.
اندیشمندان جهادی پروژه سیاسی «القاعده در عراق» را «تخیلی»، «کودکانه» و «زودهنگام» میدانستند. با تکامل و تبدیل القاعده در عراق به داعش، اشتیاق این سازمان برای اعلام خلافت منجر به نزاع با رهبری مرکزی القاعده شد که به داعشیها نسبت به اعلام زودهنگام خلافت هشدار داد. تبلیغات رسمی این گروه، تکامل این گروه از «سازمان صِرف به دولت واقعی و کارآمد» را که دارای بوروکراسی، سیستم قضایی و سیستم خدمات عمومی است، ستود. داعش در پروژه دولت- ملتسازی اش تا حدودی موفق عمل کرد اما وقتی قلمرو خلافت آب رفت و نبرد علیه این گروه شروع شد، القاعده گفت:«ما به شما گفته بودیم».
برای گروهی که «برند» خود را بر حاکمیت و حکمرانی و کسب سرزمین قرار داده، شکست دولتی و از دست دادن سرزمین یعنی شکست پروژه سیاسیاش. محتمل است که داعش خود را از نو گروهبندی و بازسازی کند و «برند» آسیبدیدهاش را بازسازی کند اما سناریوی محتملتر این است که حامیان این گروه به درون گروههای جهادی و رقیب دیگر بخزند؛ گروههایی که همچون «ستارههای در حال ظهور» است. اگرچه اینترنت تضمین میکند که ایدههای این گروه جاودان است اما بدون وجود خلافت سرزمینی که براساس آن، این ایدئولوژی شکل گرفته است، داعش عضوگیری و حفظ حامیان را به شدت دشوار خواهد یافت.
منبع: دنیای اقتصاد