تدبیر24»«ربکا سنتنس» در یادداشتی در وبسایت «اپن دموکراسی» نوشت:
اطلاعاتی که چلسی منینگ منتشر کرد – یعنی ویدئوها، اسناد دیپلماتیک، و گزارشهای مرتبط با جنگ عراق و جنگ در افغانستان – افشاگر فساد و موارد نقض حقوق بشر بود، و خیلیها معتقدند کاتالیزوری برای بهار عربی بود که در دسامبر ۲۰۱۰ در گرفت.
منینگ در دوران حبس خود، مجبور به تحمل رفتارهای هولناکی شد، از جمله اینکه او را در حین اینکه تحت مراقبت دیدهبان خودکشی بود مجبور میکردند برهنه بخوابد، و بیش از یک سال را در حبس انفرادی گذراند؛ رفتارهایی که طبق استانداردهای سازمان ملل شکنجه محسوب میشود. او دست به اعتصاب غذا زد، و دو بار اقدام به خودکشی کرد.
طی این مدت، تلاشهای گروههای فعال در زمینهی آزادیهای مدنی و دیجیتال همچون «عفو بینالملل» و اتحادیه آزادیهای مدنی آمریکا، باعث شد مخمصهی او در مقابل افکار عمومی زنده نگه داشته شود، و دست آخر باعث تخفیف در حکم او شد. فارغ از اینکه با اقدامات چلسیا منینگ یا حکم او موافق باشید یا نه، وی سزاوار چنین اذیت و آزاری نبود.
اینها همه بخاطر اقدامات شجاعانهی افشاگران است که امروز حقیقت را دربارهی ابعاد جنگ ویتنام (دنیل السبرگ)، رسوایی واترگیت (ویلیام مارک فلت)، جاسوسی سازمان امنیت ملی (ادوارد اسنودن)، کلاهبرداری بانکی HSBC (نیکولاس ویلسون)، رسوایی «انرون» (شرون واتکینز)، کلاهبرداری حسابداری «ورلدکام» (سینتیا کوپر) و بیشمار مخفیکاریهای سطح بالای دیگر میدانیم. آگاهی خود دربارهی این رخدادها را چیزی عادی و پیش پا افتاده قلمداد میکنیم، اما بدون تلاشهای افشاگران (که اغلب مطبوعات نترس و مستقل هم به یاریشان آمدهاند) هنوز در جهالت به سر میبردیم.
اگر قرار باشد دموکراسی خوب عمل کند، بی نهایت مهم است که قدرت در معرض پرسش باشد. به همین دلیل است که به افشگران نیاز داریم؛ اما افشاگریهایشان اغلب آنها را در موقعیتی شدیدا آسیبپذیر قرار میدهد چون دولتها و شرکتها سعی میکنند آنها را به درس عبرتی برای دیگران تبدیل کنند و از افشاگریهای بعدی جلوگیری به عمل آورند. مجازاتهایی که در حق آنها روا داشته میشود بی تناسب با جرمشان است، و برچسب خائن و جنایتکار بر پیشانیشان میخورد. وقتی چنین چیزی رخ میدهد، این بر عهدهی گروههای فعال اجتماعی و عموم جامعه است که از آنها حمایت کنند و دین خود را به افشاگران ادا کنند، و کاری که میتوانند بکنند این است که واقعیت مخمصهی آنها را به اطلاع همگان برسانند و علنی کنند.
یکی دیگر از عناصر کلیدی یک دموکراسی کارامد، این است که افراد حق حریم خصوصی داشته باشند؛ خصوصا حریم خصوصی در فضای آنلاین. افشاگریهای «ادوارد اسنودن» دربارهی جاسوسی سازمان امنیت ملی (NSA) فقط نمونهای از جاسوسیهای مداخلهگرانه و فراگیر است که اگر جلوی دولتهای گرفته نشود مرتکبش میشوند. «لایحهی اختیارات تجسسی» که اخیرا در بریتانیا تصویب شد، و حجم عظیم جمعآوری و شنود دادهها که از پیامدهای آن است، نمونهای دیگر به شمار میرود.
اغلب آنچه باعث تجویز چنین فضولیهایی میشود استفاده از پوشش «امنیت» و «مقابله با تروریسم» است؛ ما را قانع کردهاند که اینگونه اقدامات ضرورت دارد. به ما میگویند «اگر چیزی برای پنهان کردن ندارید، پس از چه میترسید؟» اما هر شهروندی باید از این حق اساسی برخوردار باشد که امور شخصی خود را محرمانه نگه دارد. و محرومیت از حریم خصوصی در فضای دیجیتال، کار حسابکشی از صاحبان قدرت را برای افشاگران، روزنامهنگاران، و فعالان بسیار سختتر میکند و دستشان را در انتشار و افشای اطلاعات به نفع افکار عمومی میبندد.
بنابراین هرگاه از دستتان برآمد، مطمئن شوید که در کنار افشاگران و حق حریم خصوصی آنلاین میایستید. در آیندهی نزدیک بیش از هر وقت دیگر به این حق نیاز خواهیم داشت.
منبع: شفقنا