مردم امروزی انتظار دارند ساعت مچی، علائم حیاتی آنها را پایش کند، تعداد قدمهای آنها و کالری مصرفشده را بشمارد، قرارهای...
تدبیر24» سیدکامران باقری- آشناپنداری یا دژاوو (به فرانسوی: déjà vu) حالتی ذهنی است که در آن فرد درحـالیکـه بـرای نخـستـینبـار بـا چیزی، کسی یا جایی مـواجــه میشود، احساس میکند آن را قبلا دیده و تجربه کرده است. ایـن احســاسِ آشنایی عجیب، برای بسیاری از ما پیش آمده است و موضوع جدیدی نیست. نقطه مقابل این حالت ذهنی که میتوان آن را ناآشناپنداری نامید، در فضای نوآوری اهمیتی ویژه دارد. منظور از ناآشناپنداری، حس رویارویی با چیزی برای نخستینبار است؛ درحالیکه در حقیقت فرد در گذشته خود بارها و بارها آن چیز را مشاهده یا تجربه کرده است. آنها که از توان ناآشناپنداری برخوردارند، میتوانند چیزهایی را ببینند که پیش از این هم وجود داشته و برای همه عادی شدهاند، به حدی عادی که دیگران وجود آن چیزها را فرض میگیرند و دیگر به آن فکر نمیکنند. افراد، سازمانها و حتی مردمان و حاکمان کشورها در گذر زمان به کارها و شیوه انجام آنها خو میگیرند. آنقدر که پس از مدتی کسی نمیپرسد این کار چرا باید انجام شود و چرا با وجود تغییر مداوم شرایط پیرامونی، انجامش باید حتما به همین یک شیوه بهخصوص باشد. پیشرفت فزاینده فناوری، هر روز تغییرات فراوانی را وارد جامعه بشری یا به آن تحمیل میکند. این محصولات و خدمات فناورانه جدید بر تمامی ابعاد زندگی تأثیرات کوتاه و بلندمدت دارند. اگر این تغییرات فناورانه را در کنار تغییرات شگرف جمعیتی، آبوهوایی، اقتصادی یا سیاسی قرار دهیم، در عمل محیط پیرامونی هر روز در حال تغییر است. آیا با این باور و درک این مهم، مدیران و کارکنان سازمانها هر روز میاندیشند که آیا انجام کارهایی که پیش از این انجام میدادند، لازم است؟ آیا تمام آن کارها را باید به همان شیوه گذشته انجام دهند؟ برای نمونه، در سالهای اخیر با ورود ساعتهای هوشمند به بازار، انقلابی در صنعت ساعتسازی به پا شده است. ساعتهای هوشمند با انواع و اقسام امکاناتی که در اختیار کاربران قرار میدهند، انتظارها از مفهوم و کاربری ساعت را بهشدت تغییر دادهاند. مردم امروزی انتظار دارند ساعت مچی، علائم حیاتی آنها را پایش کند، تعداد قدمهای آنها و کالری مصرفشده را بشمارد، قرارهای کاریشان را یادآوری کند، درباره پاسخگویی به تماسهای تلفنی تصمیم بگیرد، به حسابهای بانکیشان دسترسی داشته باشد و مغایرتگیری کند و مدام گامهایی فراتر از نیازهای شناختهشده و روزمره آنها بردارد. ساعت هوشمند شرکت اپل، مدت کوتاهی پس از ورود به بازار، تمامی فرضیات این صنعت را به هم ریخت و در مقام دوم حجم فروش ساعت در جهان، پس از برند رولکس ایستاد. هر ساعتسازی که این تحولات پیرامونی را نادیده گرفته یا بگیرد یا تاکنون زمین خورده یا بهزودی از صحنه رقابت محو خواهد شد. حال اگر به درون شرکتهای سازنده ساعتهای سنتی بروید، خیلیها به فعالیتهای جاافتاده و شیوه انجام آنها در چند دهه گذشته خو گرفتهاند و خواسته یا ناخواسته بر تداوم آنها اصرار میورزند. بسیاری از مدیران این شرکتها بر حفظ مدل کسبوکار سنتی شرکت خود - که احتمالا در گذشته عامل موفقیت آن بوده- پافشاری میکنند.
در چنین شرایطی، وجود افرادی که توان «ناآشناپنداری» داشته باشند، برای این شرکتها و بقایشان کلیدی است. کسانی که میتوانند از عادتها و روتینها فاصله بگیرند و آنچنان آنها را ارزیابی کنند که گویی برای نخستینبار با آن روبهرو میشوند، کسانی که در ارزیابیهای تازه به تازه خود، واقعیتهای جدید محیط پیرامونی را هم با چشم بینا و گوش شنوا حس میکنند. هرچه سرعت تحولات پیرامونی بیشتر شود، توان ناآشناپنداری برای موفقیت شرکتها و افراد، کلیدیتر است. اکنون شرکتهای موفق و پیشرو به مدیرانی نیاز دارند که هر روز فرضیات سنتی شرکتشان را از نو بررسی و ارزیابی کنند. از لحظه گذر از ورودی ساختمان شرکت، از خودشان بپرسند: آیا با وجود پیشرفت در فناوریهای ارتباطاتی، مکان فیزیکی شرکت باید به همان اندازه و در جای قبلی باشد؟
منبع: روزنامه شرق