گزیده این گفتوگو را با هم میخوانیم:
- همیشه نگاه من به جشنواره فجر که خودم هم از آن سیمرغ بردهام، این بوده که نمیشود همه را راضی کند و به همه جایزه بدهد. حتی در اسکار هم همیشه انتخابهای هیأتهای داوران حرف و حدیث داشته، شدید هم داشته. در برلین و کن یا ونیز هم این بحثها هست.
- صنعت سینمای ملی ایران نیاز به این جشنواره دارد.
- من فکر میکنم هیأت داوران خیلی معتبری برای جشنواره امسال داشتیم. اینها از بزرگان سینما هستند. خیلی وجاهت دارند ولی خاصیت جشنواره این است که همیشه گروهی معترض میشوند.
- خود من هم به ۲۰ درصد این جوایز معترضام. معترض که نه ولی تعدادی از افرادی که انتخاب نشدند یا جایزه نبردند، مثلاً برایم شاید...
- امسال یکی نگرفته، یکی دیگر از همکارانش گرفته است. شوکه شدن ندارد که.
- من میگویم اگر نگاه نقادانه بکنیم، نباید یک طرفه ببینیم.
- آنهایی که سیمرغ بردند و نگرفتن جایزهشان جنجال شده، خیلی فرق زیادی با اینهایی که سیمرغ بردند، نداشتند.
- اینهایی که جایزه بردند هم بیشترشان مستحق این جوایز و تشویق بودند.
- من به دوستانم که از جشنوارههای خارجی درجه دوم جایزه میبرند، به شوخی میگویم، چند تایی جایزه هم دم در گذاشتند، میگویند ببرید، زیاد آمده است! ولی واقعاً جشنواره فیلم فجر ما وجاهت دارد و همیشه خوب بوده و ارزش داشته، دلیلی ندارد خودمان شأن آن را پایین بیاوریم. حالا امسال کمی نقدهایش بیشتر بوده است ولی نباید این شیرینیاش را خراب کنیم.
- ما در بدنه سینمای ایران نباید سیاست را وارد تحلیلهای سینماییمان کنیم.
- همیشه به آقای افخمی گفتم، او یک فیلمساز عالی است. شوکران، سن پطرزبورگ و بقیه را دیدهام. میگویم جای ایشان در فستیوال فجر خالی است. متأسفانه ایشان خودشان را وارد وادیای کرده که از تخصص فیلمسازی دورشان کرده است.
- من باید برای بهروز افخمی در حالیکه میرود بالای سن، سیمرغ ببرد، کف بزنم، وگرنه این کارهای نقد و برنامهسازی و این چیزها مسائل حاشیهای در تواناییهای حرفهای اوست.
- از نظر من اجرای هفت برای افخمی کوچک است.
- من یکی از طرفداران ویلاییها هستم. از این سینماهای بیگ پروداکشن خیلی لذت میبرم. از این فیلمهایی که آپارتمانی نیستند.
- خود من غیر از بازی خوب علی مصفا و مینا ساداتی در نقش همسرش، اصلاً از فیلم تابستان داغ خوشم نیامد.
- نمیخواهم از واژه تلخ استفاده کنم اما این فیلمهای غموارانه که هیچ تراژدی و سینمایی در داستانش ندارد و آخرش دو نفر دستشان را میگیرند و میروند دنبال زندگیشان، درام قصهای ایجاد نمیکند که! پس سینما چه میشود؟ قصه کجا میرود؟
- نمیخواهم بگویم تلخ ولی ۳۰ یا ۴۰ درصد از فیلمها نوعی غمبارگی در تمشان داشتند؛ در حالی که مردم ایران نیاز به شادی دارند.
- در بعضی موارد با نظر هیأت انتخاب موافق نبودم، مثلاً جای مسعود کیمیایی و فیلمش را در این اهدای جوایز خالی دیدم.
- قاتل اهلی را یک فیلم حرفهای دیدم. خیلی از بازیهای این فیلم میتوانست برنده جایزه باشد. مثلاً بازی آقای پرستویی، امیر جدیدی و حتی پولاد و پگاه آهنگرانی میتوانست لایق بردن جایزه باشد، چون این بچهها استاد بالای سرشان بوده.
- در بسیاری موارد دیگر با نظر هیأت انتخاب موافق بودم؛ مثلاً در مورد جایزه یک بازیگر فوقالعاده حرفهای مثل لیلا حاتمی با آن چهره خاصشان در رگ خواب آقای نعمتالله، چون ایشان برخلاف میمیکاش توانست رلش را عالی بازی کند.
- من یک بازی از یک آقای جوانی دیدم در فیلم انزوا. فوقالعاده بود. ولی اصلاً کاندیدا نشد اگر اشتباه نکنم. خب این دیگر نظر داوران است و با ما که بیرون هستیم، تفاوت دارد.
- هادی حجازیفر بازیگر خوبی است که زبان بدنش عالی است ولی من در همان فیلم (ماجرای نیمروز) بازی احمد مهرانفر را بیشتر پسندیدم. او خیلی تکنیکال بازی کرد.
- من بازی نوید (محمدزاده) را خیلی پسندیدم ولی بازیهای خوب دیگری هم بود.
- بازی محسن تنابنده را در فراری خیلی دوست داشتم یا امیر آقایی در بدون تاریخ، بدون امضا خیلی حرفهای بازی کرده بود. هر دو حرفهای بازی کردند اما اگر من قرار بود جایزه بدهم، برایم بازیهای فیلم قاتل اهلی در اولویت قرار میگرفت.
- جایزه فقط برای یک نفر است! من میگویم یا باید خانم زارعی میبرد یا خانم حاتمی ولی این دیگر نظر هیأت داوران بوده است.
- من مطمئنم بهروزخان افخمی با تمام توان، همیشه دلسوخته سینما بوده و هست.
- من همیشه بازیگرم، تا ابد هم بازیگرم. من هم شاید نقد داشته باشم به این تعداد زیاد بازیگر در سینمای ایران که خیلی هم بازیگر نیستند اما وقتی بچههایی که در این جمع خودشان را ثابت کردند مثل آقایی، تنابنده یا بچههای دیگر را میبینی، نمیتوانی توانایی هنریشان را نادیده بگیری.
- بهروز افخمی قطعاً به حق، نقد میکند ولی نمیتوان این بچهها را هم نادیده گرفت. نقد باید باشد، تأیید و تشویق هم باید باشد.
- خانم قاسمی حرفهای این کار است. دیگر بهتر از او برای این رلها نداریم. وقتی او باشد، دیگر دومی نداریم برای این نقشها. او در ویلاییها بینظیر بود و دستنیافتنی.
- قدمت فیلمسازی داودنژاد به عمر بازیگری من است. من وقتی برای آقای نادری جلوی دوربین رفتم، ایشان داشت اولین فیلمش را میساخت. خب او تجربه یک عمر را نشان داد. ممکن است کارش یک ضعفهایی هم داشته باشد اما پختگی در فیلمش را میشد دید.
- من میگویم بیاییم جشنوارهمان را در حد بضاعت خودمان ببینیم. نخواهیم کارگردانهایمان فورد یا هیچکاک باشند. بگذارید به قدر توان خودمان باشند. این طوری نگاه کنیم میبینیم چه شاگردان خوبی برای استادهایشان هستند.
- جای بزرگانی مثل مهرجویی، تقوایی، حاتمیکیا یا درویش در جشنواره امسال خالی بود. اینها فیلمسازهای حرفهای بدنهاند که خیلی دوستشان دارم.
- من با فیلم اولیها خیلی کار کردم و حتی با یکی از این فیلم اولیها سیمرغ بردم ولی باید سینمایی داشته باشیم که برای همه اینها یعنی جدید و قدیمی حرمت قائل باشد.
- به داوریها احترام بگذاریم، سلایق را بپذیریم.
- یک آدم حرفهای که نباید شوکه شود. باید به هیأت داوران احترام بگذارد. این که هر چی ساختیم جایزه ببرد و اگر نبرد شوکه شویم که کار درستی نیست.
- نمیگویم آنهایی که جایزه نبردند، حق نقد ندارند. چرا دارند اما لطفاً شوکه نشوند. چون نباید زیباییهای سینما و فستیوالمان را نادیده بگیریم.
- سینمای ما دعوا زیاد کرده. یادتان که نرفته سینما تماشاگرش را از دست داده بود و به تازگی دوباره به دست آورده، چرا باید دوباره خرابش کنیم؟
- انتقاد به هیأت داوران همیشه بوده ولی قرار نیست همه راضی باشند. نباید سینما را سیاسی کرد. همینی که داریم میبینیم خوب است. لطفاً سیاسیاش نکنیم تا ضربه نخورد.
- من هم به آقای نوید محمدزاده نقدی داشتم اما امسال که بازیهایش را دیدم و حرفهایش در لحظهای که سیمرغاش را گرفت، شنیدم، به این نتیجه رسیدم که باید این جوانها را باور کرد. او چقدر خوب بود. چقدر درست رفتار کرد، چقدر آرتیست بود. خیلی کامل و آرتیست بود. اینها آمدند، اصلاً شوخی نکنیم. او این بار جایزه مکمل گرفت، اما همان هیجان رل اول را داشت. این کارش دارد به ما درس میدهد. ما هم یاد گرفتیم.
- آقای رامبد جوان یک حرفهای است که فیلم ستایش شده ورود آقایان ممنوع را ساخته. او که نباید شوکه شود. یا مثلاً آقای جیرانی که حالا خودش تاریخ سینمای ایران است و کارگردانی خوب. البته من هم خفگی را خیلی نپسندیدم، چون فیلمهای سبک ایرانی را بیشتر دوست دارم اما بالاخره این حرفهایها باید بیشتر سعه صدر داشته باشند.
- آقای کیمیایی فیلمش نادیده گرفته شده، اما شوکه نشد و کوچکترین انتقادی نکرد. او میداند امسال سلیقهها این بوده.
- من وقتی فیلم کیمیایی را دیدم، در ذهنم چهار سیمرغ برایش کنار گذاشتم اما نگاه داوران این بود و باید پذیرفت دیگر. باید ایستاد و برای برندهها کف زد. سال بعد هم خیلیهای دیگر جایزه میگیرند و اینهایی که امسال جایزه گرفتهاند، باید بایستند و برای برندگان جدید کف بزنند.
- بونوئل، کارگردان شهیر سینمای جهان، در دفتر کارش تابلویی دارد که رویش نوشته: «هیچ چیزی کامل نیست.» این چیزی است که باید همه به آن باور داشته باشیم.