نه شبانه روز پر التهاب، 9 روز استرس، آتش و آوار، 9 روز تلاش برای اطلاع رسانی دقیق از محل حادثه. در چهلمین روز از فاجعه پلاسکو هستیم و هنوز که هنوز است خبرهایی از پیداش شدن اجساد و ابعاد جدیدی از حادثه منتشر میشود.
تدبیر24» در میان دود و آتش، در شبهای سرد بهمن ماه در تهران و در هجمهای شایعات، خبرنگاران و عکاسان پابهپای آتشنشانان و امدادگران در صحنه حضور داشتند. در گزارش پیشرو به سراغ چند تن از خبرنگاران و عکاسان حاضر در محل حادثه رفته و جویای وضعیت جسمی و روحی آنها شدیم.
شایعات بیشترین تاثیر روانی را روی من گذاشتروشن نوروزی عکاس آژانس عکس «ایران ایمیجز» در ارتباط با حال و هوای آن روزهای پلاسکو به «ابتکار» میگوید: «از مجموعه 9 روز حادثه پلاسکو 5 روز را در محل ساختمان فروریخته حضور داشتم. از لحاظ قرار گرفتن در معرض آلودگیها من و دیگر خبرنگاران، تقریبا موقعیت مشابه آتشنشانها را داشتیم.» نوروزی که عکس های فراوانی از محل حادثه پلاسکو برداشته است، در ادامه میگوید: «برخی از ما تجربه حضور در بحرانهای شهری اینچنینی را نداشته در نتیجه تجهیزات مناسب را به همراه نداشتیم. این موضوع که برخی خبرنگاران انتظار داشتند سازمانهای امدادی حاضر در محل، تجهیزات ایمنی آنها را فراهم کنند، به عقیده من کمی انتظار بیجایی بود. طبیعتا یک خبرنگار باید برای حضور در بحران، لوازم ایمنی خود را به همراه داشته باشد. بسیاری از مسائل ایمنی باید توسط خود خبرنگار رعایت میشد. بهطور مثال استفاده از ماسکهای فیلتردار، البسه و کفش مناسب و عدم ورود به مناطقی که خطرآفرین بود. هرچند در چند نوبت اعضای اورژانس که در محل حاضر بودند بین افراد حاضر در صحنه ماسک و دستکش توزیع کردند.» آتشنشانان و خبرنگاران زیادی در 9 روز حادثه در اطراف پلاسکو حضور داشتند و در معرض مستقیم آلودگیهای محیطی و همچنین روانی پس از وقوع حادثه قرار داشتند. نوروزی در اینباره میگوید: « در ارتباط با مسائل پزشکی و مهمتر از آن روانی محیط پلاسکو نیز باید بگویم که محیط حادثه و اتفاقات اطراف آن و مهمتر از همه فضای رسانهای حاکم بر محیط، روی وضعیت روحی خبرنگاران تاثیر منفی داشت. هرچند مشکلاتی مانند اختلالات ریوی نیز برای تعدادی از خبرنگاران رخ داد. به نظرمن بحرانهای روحی خبرنگاران پس از حادثه پلاسکو اساسا با فاجعههای بزرگ ملی مانند زلزله بم قابل مقایسه نیست. خبرنگار حاضر در پلاسکو با جسدی روبه رو نشد و توصیفاتی که از وضعیت اجساد مطرح میشد بر اساس شنیدهها از امدادگران و آتشنشانها بود. این وضعیت با بحرانهای پیشین مانند زلزله بم که در آن خبرنگاران حضور گسترده داشتند قابل مقایسه نیست. در بم خبرنگاران هرچند متر با جسد روبرو میشدهاند و کار، استراحت، خواب و خورد و خوراکشان در فضای کاملا بحرانی در میان اجساد بوده است. در حالیکه در پلاسکو یک منطقه عملیات کارگاهی وجود داشت و بیرون از آن وضعیت عادی حاکم بود.» در این بین نوروزی مسائل دیگری را موجب ایجاد مشکلات روانی برای خود و دیگر خبرنگاران عنوان می کند، مواردی که پیش از این نیز بارها به آن پرداخته شده است. به عقیده او چیزی که بر وضعیت روحی روزنامهنگاران در بحران پلاسکو تاثیر داشت مسائلی چون فضای مبهم رسانهای، شایعات و سردرگمی خبری، ارتباط با خانوادهی قربانیان، تلاش برای همدردی با آتشنشانان و ... بود. ویژگی دیگر پلاسکو این بود که خود امدادرسانان و آتشنشانان داغدار بودند و خود این مساله فضای احساسی خاصی بوجود آورده بود. نوروزی میگوید: «فکر کنم در همان روزهای بعد از حادثه من به بیمارستان لقمان رفتم، بیمارستانی که برای ارائه خدمات و چکاپ پزشکی برای افراد حاضر در محل حادثه تدارک دیده شده بود. پس از انجام آزمایشات و تستهای مربوط به مشکلات ریوی به من گفتند که مشکل ریوی پیدا کردم. حدود یک هفته تحت درمان دارویی بیمارستان لقمان بودم و پس از پیگیری و مراجعه به پزشکان متخصص دیگر ظاهرا این مشکل حاد نبوده و مساله خاصی از لحاظ جسمی گریبانگیر من نشد و در حال حاضر هم در وضعیت جسمی و روحی خوبی به سر میبرم.»
شوکه نشدممهدی بابایی، خبرنگار ایسنا نیز حرف های گفتنی از محل حادثه
داشت. بابایی که تنها حدود 20 ساعت در محل حادثه حضور نداشت و شبانه روز در
حال اطلاع رسانی از فاجعه پلاسکو بود در گفتوگو با «ابتکار» میگوید: «
مردم کنجکاو هستند و به عقیده من کاملا طبیعی است که در زمان بروز حادثه به
محل حادثه هجوم بیاورند. به هرحال ساختمان پلاسکو یکی از ساختمانهای
قدیمی شهر تهران بود و مردم با آن خاطره داشتند در نتیجه نمیتوان نگرانی و
کنجکاوی مردم را زیر سوال برد.»
بابایی می افزاید: «موقعیت پلاسکو و
اتفاقی که برای آن افتاد از نظر اقتصادی و خریدهای شب عید بسیار حائز اهمیت
بود. سوای این موارد فوت 16 آتشنشان که 15 نفر از زیر آوار خارج شدند،
جامعه را وادار به پیگیری و حتی ابراز واکنشهای احساسی کرد. خود من هم
وقتی متوجه ریزش ساختمان شدم، به سمت ساختمان رفتم و جویای اوضاع شدم چراکه
چند دقیقه پیش از آن با سخنگوی آتش نشانی و جانشین پلیس صحبت کرده بودم و
میخواستم ببینم در این مدت کوتاه چه اتفاقی افتاده است.»
بابایی که
چندین سال میشود در حوزه حوادث در رسانه ها مشغول به کار است، در ارتباط
با حادثه پلاسکو در قیاس با سایر حوادث بزرگ میگوید: «من چندین سال است که
خبرنگار حوزه حوادث هستم، موارد متعددی از قتل تا تصادفات وحشتناک را از
نزدیک دیدهام، در نتیجه در ارتباط با حادثه پلاسکو شوکه نشدم و سعی کردم
کار حرفهای خودم را در پیش بگیرم.»
همچنین این خبرنگار در ارتباط با
مسائل پزشکی و روانی پس از پلاسکو گفت: «در ارتباط با مشکلات پزشکی پیش
آمده برای خبرنگاران و آتشنشانان در همان ابتدا عنوان کردند به بیمارستان
لقمان برویم. گویا تست ریه از مراجعه کنندگان میگرفتند و سپس با توجه به
آن برایشان نسخه مینوشتند؛ شاید خدماتشان تا همین اندازه بود. من نیاز
ندیدم که بیمارستان بروم اما بعد از مدتی به اصرار دوستان و خانواده به
پزشک مراجعه کردم که مشکلی نداشتم.»
به عقیده مهدی بابایی بزرگترین مشکل
در چنین اتفاقاتی بروز شایعات است. او می گوید: « یک خبرنگاری که اصلا در
محل حضور ندارد، در صفحه شخصی خود مینویسد که چندین کشته و زخمی پیدا
شدند، خبری که هیچ مبنایی ندارد؛ یکی از دلایل انتشار چنین اخباری ضعف در
دانش خبرنگاران است که این موضوع به شدت ما را که در محل حادثه بودیم آزار
داد و دائما این اخبار ناموثق را تکذیب میکردیم.»
کابوس های شبانه حمید پس از پلاسکوحمید حاجی پور یکی دیگر از خبرنگارانی بود که در شب های سرد وقوع حادثه در پلاسکو حضور داشت. حمید که خبرنگار روزنامه ایران است، در گفت و گو با خبرنگار اجتماعی «ابتکار» میگوید: «9 شب در محل حادثه حضور داشتم. نه شبی که سرد بود و همین سرما تعداد خبرنگاران حاضر در اطراف ساختمان را به کمتر از انگشتان دو دست رسانه بود.» حاجی پور می گوید: «در شب های اول بین خبرنگاران ماسک توزیع میکردند اما این فرآیند در شبهای پایانی قطع شد. هرچند وظیفه خود ما خبرنگاران بود که تجهیزات را پیش از حضور در محل حادثه تهیه کنیم اما عجله و عدم دسترسی مانع از این کار شد. این موضوع هم حائز اهمیت است که شب ها و در روزهای پایانی به دلیل سردتر شدن هوا، آلودگی ناشی از آتش سوزی در هوای منطقه مانده بود و باعث بروز مشکلات تنفسی برای خبرنگاران و آتشنشانان حاضر در صحنه شد.» حاجی پور در ارتباط با مشکلات روحی و روانی که پس از پلاسکو برای او ایجاد شد، میگوید: «به جرات میگم که بعد از حادثه پلاسکو تا دو-سه هفته اول خواب محل حادثه را می دیدم. آن صداها که مربوط به لودرها و بیلهای مکانیکی که برای آوار برداری آمده بودند و گریههای خانوادهها و آتش نشانان. ناامیدی از پیدا شدن افراد زنده زیر آوار و بسیاری دیگر باعث شد تا کابوس های شبانه به سراغم بیاید.» حاجی پور از شاید هایی می گوید که اگر به وقوع میپیوست، می توانست فرآیند 9 روزه آواربرداری و کشف افراد زنده و اجساد را ساده تر کند، مواردی که مستقیما به تجهیزات آتشنشانی برمیگردد. حاجی پور میگوید: «شب ها احساس نفستنگی میکردم. بعد از مراجعه به بیمارستان لقمان و انجام آزمایشات به من گفتند که آسیب دیدگی ریه ام به 67 درصد میرسد. من و تعداد کمی از افراد مراجعه کننده با این مشکل مواجه شده بودیم و برای سایر مشکل حادی پیش نیامده بود.» پزشکان به حمید گفتند که تا 3 ماه باید دارو ها و اسپره ها را مصرف کند و پس از آن باردیگر به پزشک مراجعه کند تا اوضاع جسمی او بررسی شود.
پویان خوشحال - روزنامه ابتکار