تدبیر24 »در رابطه با پدیده گردوغبار، اولین موضوعی که باید مدنظر قرار بگیرد، شناسایی کانونهای تولید این گردوغبار است. کاشت درخت و جنگلکاری یکی از روشهای مقابله با گرد وغبار است، اما باید توجه داشت که ما نمیتوانیم برای تمام نقاط کشور یک نسخه بپیچیم و اینکه بخواهیم با جنگلکاری، تمامی کانونهای گرد وغبار را کنترل کنیم، نه علمی است و نه منطقی، چون بسیاری از کانونهای گرد وغبار ما، منشا تالابی دارند و در این محیطها، نمیتوانیم با جنگلکاری به سمت احیای تالابها و جلوگیری از برخاستن خاک کنیم. باید دید محیطها از چه نوعی هستند و براساس نوع محیطهای طبیعی و آن عاملی که باعث شده محیط به سمت خشکی برود و به کانون تولید گرد و خاک تبدیل شود، اقدام کنیم. در حال حاضر بسیاری از این مناطق به دلیل خشکی و کمبود آب، به عنوان یک کانون تولید گرد وغبار مطرح میشوند. روش درختکاری و جنگلکاری، در جایی که تالابهایش به دلیل کمبود آب خشکیدهاند، نمیتواند مثمر ثمر واقع شود، چون نهالکاری در حوزه تالابها برای مقابله با گرد وغبار، خود به یک نیاز آبی جدید تبدیل میشود و مشکل آب این مناطق را مضاعف میکند. البته در محیطهای تالابی امکان جنگلکاری و کاشت درخت نیز وجود ندارد؛ این محیطها باید پوشیده از آب شده و حقابه آنها تامین شود. کنترل گرد وغبار با تامین حقابه امکانپذیر است، اما مناطقی هم هستند که میتوان با جنگلکاری در آنها از حرکت شنهای روان و ماسهها جلوگیری کرد. ما تنها در این مناطق بیابانی است که اجازه داریم فضا را طوری طراحی کنیم که با ایجاد پوشش گیاهی از حرکت شنها جلوگیری کرده و فضا را تثبیت کنیم. همچنین میتوان در کنار مزارع از پوشش گیاهی به عنوان باد شکن استفاده کرد. در استانی مثل خوزستان، کانونهایی که به عنوان کانون گرد و خاک شناخته میشوند، منشا تالابی دارند یا اراضی کشاورزی هستند که به دلیل مدیریت غلط در بهره برداری از منابع آب آنها، با کاهش سفرههای آب زیر زمینی مواجه شدیم و باعث شده است خاک به راحتی حرکت کند. بنابراین روش کاشت درخت و جنگلکاری نیاز دارد که ما ابتدا به فکر تامین منابع آب باشیم، چون بحث تامین آب در مناطقی که با بحران کم آبی مواجه هستند، خود میتواند به یک فشار مضاعف تبدیل شود. با توجه به اینکه در آغاز هفته منابع طبیعی هستیم، شاید بتوان گفت جنگلکاری بیشتر به رویشگاههای جنگلی یا توسعه فضای سبز در مناطق شهری، روستایی و صنایع ما برمیگردد. در حال حاضر دو نوع جنگلکاری مورد توجه سازمان جنگلهاست که بر آنها تاکید دارد. یکی آن بخشی که مربوط به احیا و توسعه جنگلهاست که لازمه آن مشارکت مردم است. امروز این رویکرد اتفاق افتاده است که به جای استفاده از گونههای جنگلی غیر مثمر، به سمتی برویم که از گونههای جنگلی مثمر استفاده کنیم. استفاده از گونههای جنگلی مثمر به معنای ایجاد باغ در مناطق جنگلی نیست، بلکه به گونههایی اتلاق میشود که جزو فلور طبیعی آن منطقه و گونههای سازگار با آن هستند و میتوان با انجام چنین جنگلکاریهایی هم درآمد اقتصادی برای مردم تامین کنیم و هم باعث شویم سطح جنگلهایمان توسعه پیدا کند. در اصل به دنبال این هستیم که با مشارکت مردم و با تعریف منفعت برای آنها که جنگلکاری را اقتصادی میکند، به توسعه جنگلها برسیم، اما جنگلکاریهایی هم داریم که صرفا برای توسعه فضای سبز توسط دستگاهها و نهادهای دولتی و نیمه دولتی مثل شهرداریها اتفاق میافتد. بخشی از این جنگلکاری هم در نواحی صنعتی صورت میگیرد که این دستگاهها تعهداتی دارند که بخشی از فضای خود را به فضای سبز درختی و جنگلی اختصاص دهند که آنها با گونههای غیرمثمر موجود که سازگاری دارند، اتفاق میافتد. این اقدام، اقدام خوبی است که باعث میشود به سمت گونههایی برویم که سازگار با هر منطقه هستند و نیاز آبی بسیار پایینی دارند. با توجه به محدودیتهایی که در بحث آب داریم، باید رویکرد و تمام تلاش خود را حتی در بحث جنگلکاری به سمتی ببریم که حداقل بارگذاری برای منابع آبی را داشته باشیم.
کنترل گردوغبار با بازگشت حقابه
به عقیده برخی حتما نباید جنگلکاری در کانونهای گرد وغبار باشد و میتوان به عنوان یک دیواره در برابر گرد و خاک از آن استفاده کرد، اما باید توجه داشت، وقتی گرد وغبار از ارتفاعات زرد کوه عبور کرده و بیست استان را درگیر میکند، آیا واقعا درختی با ارتفاع سه و حتی پنج متر، میتواند از ورود گرد وغبار جلوگیری کند؟ اکثر گرد وغبارهایی که امروز کشور را مورد تهدید قرار میدهد، از ارتفاعات بالا عبور میکند. میتوان در برخی مناطق به عنوان باد شکن از روش کاشت درخت و جنگلکاری استفاده کرد تا از حرکت درشتدانهها جلوگیری به عمل آید، اما اینکه انتظار داشته باشیم با ایجاد یک پوشش جنگلی در وسعت سیصد هزار هکتار، بتوان اقدامی برای مقابله با ریزگردها انجام داد، باید توجه داشت که شرایط اکولوژیک آن منطقه، اجازه استقرار چنین پوششی را به ما نمیدهد و حتی اگر منابع مالی برای این کار تامین شود، امکان احداث وجود ندارد. مهمترین اصل برای کنترل گرد و خاک کشور، این است که محیطهایی را که خشک کردهایم، حقابه را به آنها بازگردانیم و پایدارترین راه همین است.
مالچپاشی مقدمه استقرار پوشش گیاهی
یکی دیگر از کارهایی که برای مقابله با گرد وغبار انجام میشود، مالچ پاشی است. مالچ پاشی برای مناطق غیرتالابی، مقدمهای برای تثبیت کانونهای تولید گرد و خاک است. در مورد محیطهای تالابی نه مالچ و نه ایجاد پوشش طبیعی نمیتواند پاسخگوی مشکل شود، مگر اینکه آب تالابها تامین شود تا پوشش گیاهی طبیعی آن به وجود آید. خارج از مناطق تالابی، جاهایی که به بیابان تبدیل شده و کانونهای شن و گرد وخاک در حال ایجاد شدن است، اگر مالچ پاشی مقدمهای باشد تا بتوان پوشش گیاهی ایجاد کرد که این پوشش گیاهی هم صرفا کاشت درخت نیست و میتوان از پوشش گیاهی بوتهای استفاده کرد، میتواند مفید باشد. باید توجه داشت که ما نمیتوانیم برای همه مناطق کشور یک نسخه بپیچیم و بگوییم در همه جا جنگلکاری شود. بنابراین باید با توجه به شرایط اکولوژیک هر منطقه، گونههای سازگار و پایدار را شناسایی کنیم. اگر ما با منطقهای مواجه میشویم که بوتهزار است، دلیلی ندارد آن منطقه با پوشش گیاهی جنگلی احیا شود. باید در این مناطق از ظرفیت مالچ پاشی استفاده کنیم تا شرایط برای استقرار گونه بوتهای فراهم شود و مالچ پاشی تنها یک مقدمه است تا بستری برای بوته کاری فراهم شود. اگر بوته کاری پس از مالچ پاشی اتفاق نیفتد، پاشیدن مالچ به هیچ وجه نمیتواند به عنوان یک اقدام پایدار از ایجاد گرد وغبار جلوگیری کند.
*کارشناس محیطزیست