هر تصمیمی که میگیرید تماماً بر اساس افکار و احساسات خود شماست؛ اینکه مغزتان تجربیات، رویدادها و اطلاعاتی که از منابع مختلف دریافت میکند را برای نتیجهگیری چگونه پردازش می کند. به این ترتیب پیدا کردن شیوه هایی که با استفاده از آنها میتوانید تصمیمات هوشمندانهتری بگیرید چندان هم پیچیده نیست. نحوهی کار و روش افزایش هوش از این قرار است:
خیلی از خاطرات همه ی ما به لحظاتی مربوط می شود که تأثیر زیادی روی روند زندگی ما گذاشته اند. در زندگی هر کسی چندین تجربه شبیه این می تواند وجود داشته باشد. اگر فرد در این لحظات حواسش متوجه همان لحظه نباشد، فرصت ها از کنارش رد می شوند و او حتی ممکن است هیچ وقت متوجه فرصتی که از دست داده است نشود. اگر در لحظه های سرنوشت ساز زندگی خود، فرصت را از دست داده بودید الان کجا بودید؟ این سؤال تفکر بر انگیزی است.
در همان نمونهی بالا، اگر در چنین لحظاتی به حس درونی خودتان در مورد انتخابی که داشته اید اعتماد نمی کردید چه اتفاقی می افتاد؟ اگر بدون اتلاف وقت از این فرصت استفاده نمی کردید امروز کجا بودید؟
وقتی پای تصمیم گیری به میان می آید، به حرف انسان های باهوش و آگاهی که می شناسید گوش دهید، اما در نهایت، این خود شما هستید که باید تصمیم نهایی را بگیرید. اگر یاد بگیرید به احساس درونی خودتان اعتماد کنید، وقتی چیزی که می شنوید به نظرتان درست می رسد دیگر وقت را تلف نخواهید کرد. و اگر دچار تردید شدید می توانید بفهمید چیزی که شنیده اید درست نیست.
هرچه اجازه دهید بیش از اندازه اطلاعات وارد ذهن شما شود، ارتباطات فعالیت هایتان را با وقفه مواجه کنند، و عوامل مختلف حواستان را پرت کنند، وقت و توجه کمتری برای تمرکز روی نکات مهم پیش روی خود خواهید داشت و کمتر در مورد دقت، کارایی و کاربردپذیری آنچه مشغول یادگیری و تجربه اش هستید فکر خواهید کرد.
به بیان دیگر، شما با ارجحیت دادن به کمیت اطلاعات، ارتباطات و دارایی های خود به جای کیفیت آنها، داشتن درکی عمیق نسبت به موضوع از طریق استدلال منطقی را قربانی جواهرات، یک پست پر بیننده و یا دیگر مواردی خواهید کرد که تنها کاربردشان یک حس خوب موقتی است. هر چه می گذرد بازه ی توجه شما با این کار تنگ تر می شود.
شاید باورتان نشود این کار (ارجحیت دادن به کمیت به جای کیفیت) چقدر هوش شما را تحلیل می برد. بدون ساختار های منطقی مثل استدلال استنتاجی و روش علمی، جامعه ی ما هیچ گاه به هیچ پیشرفتی دست پیدا نمی کرد. فناوری هیچ گاه خلق نمی شد و ما هنوز در همان قرون تاریک گذشته به سر می بردیم. یک لحظه تأمل کنید و به این موضوع فکر کنید، البته اگر بتوانید از موبایلتان فاصله بگیرید.
تمام تبلیغات و شعار های تبلیغاتی بی اساسی که در مورد قرص های کاهش وزن، ویتامین یا مکمل های غذایی جادویی می شنویم که قرار است ما را به نحوی سحرآمیز لاغرتر، باهوش تر یا قدبلندتر کنند دروغ هستند. هیچ یک از آنها قادر به چنین کارهایی نیستند و تماماً با هدف پول سازی از فرهنگ ما به خوردمان داده می شوند؛ فرهنگی که دوست دارد یک شبه و بدون زحمت راه صد ساله را برود.
اما مغز بخشی از بدن همه ی ماست. از آن استفاده کنید. کافی است به اندازه ی نیاز مجموعه ای از مواد غذایی سالم و تازه مصرف کنید، در خوردن زیاده روی نکنید، یک یا دو بار در هفته از خانه بیرون بروید و ورزش کنید، تا سلامت بمانید. اگر تندرستی خود را حفظ کنید، ذهنتان نیز در وضعیت خوبی قرار می گیرد و انعطاف پذیری خود را در گذر زمان حفظ خواهد کرد.