جنبش دانشجویی ایران در حیات خود فرازونشیبهای زیادی داشته است اما به دلیل وجود عناصری مانند آرمانخواهی و مردمگرایی که حامل آنهاست و نیز مکانیسم طبیعی تغییرات نسلی سیال آن، همیشه پویایی خود را حفظ كرده است و در مسیر تاریخ حدود هفتدههای خود در نقش عنصر کارگزار تغییر و تحول گام برداشته است و همگام جنبشها و خواست تاریخی ملت بوده و نیروی مؤثر پیشبرنده در آن جنبشها بوده است.
تدبیر24 » درواقع دانشجو دماسنج جامعه است. فعالان دانشجویی مستقل از بافت اجتماع نیستند و درون سپهر کلان اجتماعی تنفس میکنند و حاملان و موزعان اصلی جنبش اصلاحی هستند؛ اگر بتوانیم حداقل استنباطی از چشمانداز و افق آتی و نیز فهم پروبلماتیک کشور ارائه کنیم، آنگاه میتوانیم نقش دانشجو و دانشگاه را در قاب شرایط ترسیم کنیم.
به نظر میرسد در پسِ تاری وضعیت و ابهام در سیاستگذاریها، جامعه مدنی در ایران در مسیر باروری و غنای نهادی خود گام برخواهد داشت و در این سیر بر نیروهای همراه و تسهیلگر خود در فضاي سیاسی، همافزایی خواهد داشت. این همراهی و تعامل متقابل ضرورتی بنیادین است. نقطه عطف این تعامل در سال آینده، انتخابات ریاستجمهوری و شوراهاست؛ به طوری که سمتِ این کنشورزی مدنی در سپهر عمومی در برایندی از خواستها و مطالبات، جنبش بهبودخواهی را هم در ساخت سیاسی تقویت کند و هم در یک همافزایی واقعی بستر کنشورزی مدنی را مساعدتر كند.
بدیهی است که همه افق پیشرو در فعالیت در سازوکار انتخابات نخواهد بود؛ گرچه اهمیتش بسی واضحتر از آن است که حاجت به توضیح داشته باشد.
اکنون با درک حداقلی از بزنگاه پیشرو میتوان به کار ویژه جنبش دانشجویی نظر انداخت و با فهم امکانات و توانمندیهای آن بهمثابه یک عنصر انتقادی مجهز به رویکرد عقلایی، رویکردها و بایستههای آن را مدنظر قرار داد. با این مقدمه به طور اجمالی به ذکر چند نکته آشنا میپردازم.
ما در خلأ زندگی نمیکنیم و ایران بخشی از جهان است؛ بنابراین از معادلات جاری در آن تأثیر میپذیریم؛ از اين رو افزایش حساسیت عمومی نسبت به وضعیت اخیر نظام بینالملل و منطقه و تبیین ابعاد و پیامدهای آن بر کشور ما وظیفه همه نخبگان و مطلعان است. در پاسخ به وضعیت اخیر، جنبش دانشجویی میتواند از منادیان همبستگی ملی از طریق سازوکار گفتوگوی همهگیری باشد که میتواند در پرتو نگاهی روادارانه، دموکراتیک و روبهجلو تهدیدات را به فرصتی نیکو برای حل مسائل بنیادین تبدیل کند.
با توجه به وضعیت اخیر، دانشجویان میتوانند بستر مناسب برای گفتوگو را در افق «ایران برای همه ایرانیان» برای نیروهای اجتماعی و سیاسی فراهم کنند تا این گفتوگوها بتواند پشتوانهای برای ترویج رواداری و همچنین آگاهیهای دموکراتیک باشد که این امر، هم در دهه ٨٠ در دانشگاهها سابقه داشت و هم در دو سال اخیر نیز حیات مجدد یافته است.
دیگر کار ویژهای که میتوان برای فعالان جنبش دانشجویی متصور شد، حرکت در مدار ملی تقویت گفتمان اصلاحطلبی و در جهت همافزایی به برایند این جنبش ملی است. این حرکت میتواند وجه انتقادی همدلانهای به خود گیرد و با بازخوانی حرکت اصلاحطلبانه ٢٠ سال اخیر توأم باشد تا بتوان با فهم و تبیین چالشها و کاستیها و موانع به استقبال آیندهای بکر رفت. ناگفته پیداست اگر حرکتی به اهمیت جنبش اصلاحات در معرض بازخوانی و پرسش قرار نگیرد، موتور آن به کندی حرکت خواهد كرد و از سوی دیگر ممکن است با تحلیلهای شتابزده از آن در دام رادیکالیسم متوهمانهای افتد که نتیجهای جز افزایش هزینههای اجتماعی و سیاسی برای آن متصور نیست. به باورم رویکرد رادیکاليسم بیبنیانِ ناشی از شتابزدگی بزرگترین تهدیدی است که جنبش دانشجویی را بهویژه در سالهای آتی تهدید میکند. آنچه به تجربه در دوران فعالیت سیاسی و دانشجوییام دریافتهام این است که همتحلیلی در حوزه استراتژیک و همگرایی نیروها در حوزه عمل سیاسی، نتایج پایدارتری برای رشد و تثبیت گفتمان دموکراسیخواهی به بار خواهد آورد و ترویج رویههای خارج از توان و کشش میانگین عمومی نیروهای سیاسی به اضافهبار و تکروی خواهد انجامید.
پیگیری عدالت و آزادی و عنصر آرمانخواهی و انتقادی، روح جنبش دانشجویی و دانشگاه است و از آن زدودنی نیست و هر اعتراض و انتقاد او حاکی از مسائل جامعه است و این به باور ما سیاستورزی بیچشمداشتی است که خیر عمومی از آن منبعث میشود و شریفترین نوع سیاستورزی است. بنا نیست که دانشگاه فقط نهاد دانش فنی و تجربی برای تولید مدیران باشد یا مانند برخی از دانشگاهها به بنگاه تولید صرف کارگزاران و مقامات تبدیل شود بلکه دانشگاه به تعبیر هابرماسیاش علاوه بر آنکه نهاد تولید دانش کلاسیک و مدرسهای است، نهاد تولید دانش رهاییبخش و کارگزار رهایی و تغییر نیز هست، بنابراین علائمی که در برخی رویکردها به طور سیستماتیک در سیاستگذاریهای برخی نهادها مشاهده شد، سیاستزدایی از دانشگاه بود که البته ره به بیفرجامی خواهد برد. به باور من هوشیاری و تمهید راهبردی منطقی و فعالانه در چارچوبهای قانونی، صنفی و سیاسی متعارف دانشگاه آن رویکرد را به حاشیه خواهد برد.
گرچه به خاطر نبود تقسیم کار اجتماعی متناسب با کار ویژه نهادی در ایران به علت برخی مضایق، اضافهبارهایی به دانشگاه حواله شده است - در برخی ادوار جنبش دانشجویی حتی کارکرد شبهحزبی به خود گرفته است که صواب نیست- اما فارغ از آن نمیتوان دانشگاه و دانشجو را استحاله در بیآرمانی و بیتفاوت به سرنوشت مردم و بیدغدغه نسبت به مطالبات تاریخی ایرانیان کرد؛ به طور مثال چگونه میتوان این همه فساد اقتصادی افسارگسیخته و نهادینهشده را دید و نسبت به آن بیتفاوت بود؟
دیگر مسئله بسیار مهم که در ادواری از فعالیت انجمنهای جنبش دانشجویی مغفول بود یا مانند مسئله در اولویت دوم به آن توجه میشد، مسائل و مطالبات صنفی است که اکنون در تلقیهای اجتماعی و غیرکلاسیک از سیاست، وجه بایسته و پیشرویی به خود گرفته است و به باور من فعالیت در این زمینه تمهیدی برای حضور صنفیِ پسادانشجویی است که اکنون تقویت آن ضرورتی تاریخی و دورانی دارد. به باور ما دانشگاه و دانشجو در ایران تا اطلاع ثانوی یک منبع بزرگ حامل آرمانهای اصلاحی و بهبودخواهانه است و در این مسیر برای بازسازی نهادی خود در دو سال اخیر با وجود همه محدودیتها گامهای خوبی برداشته است و این انتظار از دولت آقای روحانی هنوز پابرجاست که خواست انجمنهای دانشجویی اعم از توجه به مطالبات صنفی و درخواست تشکیل اتحادیههای دانشجویی و ایجاد فضای آزاد و کمهزینه برای فعالیتهای دانشجویی و تسهیل در اخذ مجوز مراسمهای دانشجویی را فراهم كند.
عبدالله مؤمنی-سخنگوی ادوار تحکیم