انتخابات شوراها آغازي شورانگيز داشته است. جمع كثيري در صف كانديداهاي اين انتخابات ايستادند و دامنه استقبال چهرههاي جوان و كهنهكار تا بدانجا گسترش يافت كه انتخابات اين دوره متمايز از ادوار گذشته جلوه كرد.
تدبیر24 »عزم و اشتياق گروهها، جناحها و اقشار مختلف براي نقش آفريني در اين عرصه ستودني است. مع الوصف پيرامون رويداد مهم انتخابات نكات ظريفي نهفته است كه نبايد از آن چشم پوشيد. شوراها در قياس با ديگر نهادهاي حكومت از ويژگي و فضيلتي بالاتر برخوردار است. در همه نظامهاي مدرن، انتخابات مربوط به شوراها و شهرداريها نماد عالي مردمسالاري شناخته ميشود. زيرا از يك سو اين نهاد وظيفه رفع و رجوع ملموسترين امور زندگي مردم را برعهده دارد و از سوي ديگر اعضا و اركان اين نهاد برخاسته از اراده مستقيم و بلاواسطه مردم هستند. هيچ نهادي به اين اندازه شوراها به مشكلات مردم اشراف ندارد و هيچ نهادي چون شورا در دسترس مستقيم شهروندان نيست. شوراها سنگ بناي يك حكومت مردمي است و نقش غيرقابلانكاری در رضايت و نارضايتي شهروندان دارد. اگر نهاد شورا كارآمد باشد، شهروندانش به معناي واقعي طعم آرامش و آسايش در زندگي را خواهند چشيد و چنان كه اين نهاد ناكارآمد شود، آن وقت در ستون فقرات نهادهاي قدرت اختلال بروز خواهد كرد. پس بايد نگاهي ديگرگونه به شورا داشت و منزلت و جايگاه آن را دوباره درك كرد و فرصت ساختن يك نهاد قدرتمند شورا را مغتنم شمرد. در مسير ساختن يك شوراي قدرتمند و كارآمد ترجيح ميدهم بر نقش سه طيف انگشت تاكيد نهم: ۱- مطالبه نسل جوان: شوراها عرصه بروز و ظهور استعدادهاي نسل نو هست. جامعه بزرگ ايران بالاترين سرمايه از نيروي جوان تحصيلكرده را در خود جاي داده است، اما چنان كه شاخصهاي آماري نشان ميدهد كمترين بهره را در عرصههاي مديريتي از اين سرمايه عظيم برده است. به همين دليل مطالبه نسل جوان براي نقش آفريني در عرصههاي مديريتي يك مطالبه جدي است. هنوز بسياري از مناصب و موقعيتهاي شغلي و مديريتي در اختيار نسلهاي پا به سن گذاشته است و نسل جديد سهم چنداني از فرصتهاي مديريتي ندارد. در چنين وضعيتي درهاي شوراها بايد به روي جوانها گشوده شود. اما جوانگرايي در اين نهاد جوان به معناي ناديده گرفتن بينيازي و استغنا از تجربه مديران و نخبگان نيست. يك شوراي شهر كارآمد بدون شكآميزهاي از قدرت فكري نخبگان و نيروي انرژي نسل جوان است و تحول در اين نهاد زماني به بار مينشيند كه انرژي و نوگرايي نسل جوان با تجربه و دانش نسل قبل در هم آميزد. ۲- مساله در حاشيه ماندن زنان: با وجود همه تبليغاتي كه صورت گرفته، متاسفانه هنوز سهم زنان از مناصب و قدرت سياسي و مديريت جامعه ناچيز است. در مجلس، دولت و ديگر نهادها و قواي حكومتي هنوز حضور آنها چشمگير نيست. قشر زنان همچنان جزو آن دسته طبقات اجتماعي هستند كه به حقوق و جايگاه واقعي خود دست نيافتهاند. اكنون شوراها فرصتي براي جبران همه اين غفلتها و بيمهريهاست. پس ميدان رقابت را براي اين قشر توانمند و پرانگيزه مهيا كنيم. تجربه جهاني به روشني ميگويد در مناصب و مديريتهايي كه ارتباط مستقيم با زندگي شهري دارند، مديريت زنان با موفقيت و كارآمدي بيشتري همراه است. در شهرهاي مختلف از جمله تهران كه به دليل بافت مهاجرتي آن شاهد مشكلات بسياری در چرخه زندگي شهري است، نخبگان زن ميتوانند نقش بسزا ايفا كنند. عنصر عاطفه، احساس و دلبستگي به عنوان مميزات مديريت زنان يك چاشني نيرومند براي تحول در ساختار مديريت شهري و شورايي است. تهران چنان كه آمارها نشان ميدهد قشر عظيمي از زنان تحصيلكرده و كارآزموده را در خود جاي داده است. بياعتنايي و بيمهري نسبت به اين سرمايه در فرصت انتخابات خسران بزرگی براي نسل ما خواهد بود. ۳- مساله اصلي پايتخت و ضرورت يك اجماع ميان نيروهاي مختلف: پيش روي مديران آينده شورا و شهرداريها فهرست بلندي از مطالبات و انتظارات قرار دارد. تهران به عنوان يكي از نقاط كليدي كشور نيازمند انديشههاي تحولسازاست. پايين بودن استانداردهاي زندگي، مشكلات زيست محيطي، ساخت و سازهاي بيرويه، ضرورت نوسازي بافتهاي قديمي، ايمنسازي اماكن و تاسيسات خدمات شهري، توسعه فضاي سبز، توزيع درست امكانات و منابع از جمله اين مشكلات است. براي آنكه استارت يك تحول زده شود لازم است نخبگان و طيفهاي مختلف به يك اجماع بر سر حل و فصل اين مشكلات دست يابند. ميتوان با حفظ مواضع و گرايشهاي سياسي، بر سر مساله پايتخت كه توسعه و جبران عقب ماندگي آن است، توافق كرد. خط قرمز همه نامزدان و گروهها بايد بحث اصلاح و تغيير «وضعيت غير قابل قبول فعلي» و رسيدن به وضعيت مطلوب باشد. با اين پيش فرض ميتوان اميدوار بود كه شهروندان با علم به نيازها و ضعف و كمبودهاي جدي پايتخت در روز انتخابات به سمت شايستگان و توانايان گرايش پيدا كنند. درگيري و منازعات سياسي از نوعي كه مسائل اصلي مردم و مشكلات شهر را به حاشيه ببرد، يا به فراموشي بسپارد، يك آفت و آسيب جبرانناپذير است. بنابراين انتظار ميرود اختلافها و رقابتها بايد براي ارائه فكر برتر و برنامه كارآمدتر و معرفي مديران دلسوز و توانمند باشد. ۴- همهچيز در گرو يك انتخابات رقابتي: ترديد نبايد داشت كه همهچيز درباره تحول مديريت شهري در گرو يك انتخابات آبرومند است. ايجاد شوراي قدرتمند در گرو حضور قدرتمند مردم است. از دل يك انتخابات پرشور و مشاركت حداكثري است كه مديريت شهري توانمندزاده ميشود. نقطه شروع تغييرجدي درمديريت شهرى، حضورگسترده مردم پاي صندوق رأي است.
دكتر سيد عليميرباقري، استاد دانشگاه