فارغ از اينكه مفاد طرح نظارت بر صداوسيما چه بود و تا چه اندازه اهميت داشت. اگر طرح آقاي علی مطهري راي ميآورد اتفاقي در عملكرد صداوسيما رخ نميداد.
تدبیر24 »مشكل اصلي صداوسيما مسائل قانوني درچارچوب قانون اساسي، قوانين موضوعه، قانون تاسيس صداوسيما، شرح وظايف صداوسيما وآيين نامههاي داخلي كه نظارت بر صداوسيما دارد، نيست. مشكل اينجاست كه حوزه تاثيرگذار سياسي، خبري اين سازمان در دو دهه گذشته خارج از بوروكراسي صداوسيما مديريت ميشده و هميشه در صداوسيما يك مثلث يا مربعي تابع مديريت برونسازماني براي روند كلي صداوسيما تصميم ميگرفتند. عناصري درحوزه سياسيخبري صداوسيما وجود دارند كه بيرون از اين سازمان كار ميكنند و مشكل دولت نيز از همين روست. اگر دولت بخواهد به صداوسيما واکنش نشان دهد ميتواند بودجه اين سازمان را قطع كند كه امر پسنديدهاي نيست. اين موضوع در دولت اصلاحات نيز پيشنهاد شد كه رئيسجمهور بسيار هوشمندانه اين امر را نپذيرفت. تنها راه نجات صدا وسيما و جامعه مخاطبش اين است كه مانند ساير رسانههاي كشور براي خود رقيب داشته باشد. صداوسيما چون سازماني منحصر به فرد و يكهتاز ميدان است عملكردي اينگونه دارد. از اينرو ميتوانيم صداوسيماهاي مختلفي با رياستهاي متنوع تحت نظر مقام معظم رهبري داشته باشيم. مسئولان ارشد كشور با برخي جهتگيريهاي صداوسيما موافق نيستند، اما از نظر رواني اين تجربه را در خبرگزاري دولت در دوره اصلاحات داشتيم كه بسياري از كاركنان با تجربه اين خبرگزاري مخالف شكلگيري رسانه رقيب بايد چند رسانه مانند صداوسيما وجود داشته باشد كه رقابت بهوجودآید. اين موضوع در زمان اصلاحات مطرح شد اما تصميم شوراي نگهبان بر اين بود كه صداوسيما نهاد حاكميتي است و بايد تحت نظر مقام معظم رهبري باشد و نميتوان آن را به بخش خصوص واگذار كرد. حرف دولت اصلاحات اين بود كه چند صداوسيما داشته باشيم و روساي همه را نيز مقام معظم رهبري تعيين كند. انسانها زماني كه هم عرض هم قرار ميگيرند وادار به رقابت و بهينهسازي سازمان خود ميشوند تا مخاطب بيشتري را جذب كنند. بنابراين اگر همين صداوسيما با تنوع و تكثر زيرنظر مقام معظم رهبري باشد و چند صداوسيماي ديگر نيز در عرض همين سازمان تحت نظر ايشان فعاليت كند به لحاظ رواني انگيزه رقابت و مخاطبپذيري بين آنها بالا ميرود. اكنون صداوسيما نهاد منحصر به فردي است كه غرق در مسائل خاصي است و مسئولان صدا و سيما واقعا فكر ميكنند كه ميتوانند افكار عمومي جامعه را بهطور كلي شكل دهد. اگر رسانههايي ديگري باشند حتي همين صداوسيماي فعلي هم نسبت به بسياري از رفتارهاي خود تجديدنظر خواهد كرد و از رقابتهاي انتخاباتي اخلاقي بيرون نميرود و خود را يك طرف رقابت انتخاباتي قرار نخواهد داد. اگر يك نظر سنجي صورت گيرد مشاهده خواهد شد كه مردم معتقدند هميشه در انتخاباتها خود صداوسيما يك طرف منازعه بوده و اين واقعيتي است كه نميتوان آن را انكار كرد. از اين رو طرحهايي از اين دست كه در مجلس بيان ميشود مشكلي را حل نميكند. از سوي ديگر اصلاحطلبان و هواداران دولت بايد متوجه يك نكته باشند كه تا انتخابات كمتر از ۴۰ روز زمان باقي است. امروز صداوسيما با هر عملكردي جدولي دارد كه بر اساس آن مناظرهايي برگزار ميكند و نامزدها با زمان مساوي در راديو و تلويزيون و شبكههاي مختلف حضور دارند. امروزدغدغه طرفداران آقاي روحاني بايد اين باشد كه چگونه با افكار عمومي ارتباط برقرار كنند. بنابراين طرح اين مسائل در اين فاصله كوتاه و مسائل حاشيهاي ميتوانند جامعه را درگير مسائل فرعي و فارغ از انتخابات كه موضوع اصلي كشور كند. احتمالا دوستان فراكسيون اميد هم با اين جمعبندي به طرح آقاي مطهري راي ندادهاند. آقاي مطهري به حدي هوشمندي دارد كه به اين نكته توجه كند و در ۴۰ روز آينده تمام دغدغه خود را صرف ارائه راهكار به ستاد اتاق فكر آقاي روحاني براي ايام اصلي كارزار انتخاباتي كند. وي بايد صادقانه مباحث دولت را بيان كند و كلي گوييهاي دولت كه در اين ۴سال ويرانهاي را تحويل گرفته و آواربرداري كرده را با آمار و ارقام در مظان افكار عمومي قراردهد. افكار عمومي آنقدر هوشمند است كه با عدد، رقم و حجم واقعيتها را ميپذيرد و با كليگويي نميپذيرد. بنابراين همه اشخاص، رسانههاي اصلاحطلب و فراكسيون اميد اكنون دغدغه اصلي خود را بايد انتخابات پيشرو و چگونگي حضور به نفع آقاي روحاني قراردهند.
عبدالله ناصری، فعال سياسي اصلاحطلب