تدبیر24 »وضعیت اصولگرایان در انتخابات، وضعیتی است که به سختی میتوان نحوه حضور آنها را در انتخابات پیشبینی کرد، چرا که رفتارهای عجیبی که از سوی این جناح مشاهده میشود، وضعیت آینده انتخابات را پیچیده میکند. جامعه باتوجه به تجربهای که در سالهای گذشته به دست آورده، در دو انتخابات گذشته به اصولگرایان رأی نداده و در این دوره نیز باتوجه به نظرسنجیها، اصلاحطلبان به طور قاطعی، از رقیب خود پیشی گرفتهاند. «آرمان» برای بررسی وضعیت اصولگرایان در انتخابات با مصطفی ایزدی، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی کشور گفتوگو کرده که در ادامه میخوانید.
وحدت و انسجام اصلاحطلبان را در این انتخابات چطور ارزیابی میکنید؟
در حال حاضر در جبهه اصلاحطلبان، شرایط مشخصی حاکم است. آقای اسحاق جهانگیری قصد حضور تا پایان انتخابات را ندارد و گزینه نهایی اصلاحطلبان، حسن روحانی است. در مناظرات نیز جهانگیری در پاسخ به اظهارات محمدباقر قالیباف مبنی بر اینکه چرا در انتخابات حضور پیدا کرده وقتی قصد ماندن ندارد، آقای جهانگیری نگفت که من میمانم، او در پاسخ به قالیباف گفت که من در کاندیداتوری، ارجحیت بیشتری به شما دارم. آنطور که من اطلاع دارم، بزرگان اصلاحات نیز معتقدند که همه اصلاحطلبان منجمله آقای جهانگیری باید بر آقای حسن روحانی متمرکز شوند. از این جبهه فقط آقای مصطفی هاشمیطبا و آقای روحانی میمانند که به نظر نمیرسد آقای هاشمیطبا تاثیری در آرای روحانی داشته باشد.
به نظر میرسد که وضعیت اردوگاه رقیب آقای روحانی، گرفتار مسائل عجیبی است که موفقیت در عرصه سیاسی برای آنها دور از ذهن شده است. تحلیل شما از اردوگاه اصولگرایان چیست؟
در جبهه اصولگرایان، گرفتاریهای متعددی وجود دارد. قالیباف با برخوردی که در مناظرات هفته گذشته از خود نشان داد و جهانگیری را به دلیل اینکه قصد ندارد تا پایان در انتخابات بماند، متهم به دروغگویی و عدم صداقت کرد، امروز دیگر نمیتواند انصراف دهد، چرا که اگر قالیباف انصراف دهد، به منزله این است که صداقت ندارد و به دیگران هم اتهام میزند و همه آنچه که درباره جهانگیری میگفت، به خود او برمیگردد. از صحبتها و رفتارهای قالیباف میشد فهمید که او در انتخابات میماند. نکته بعدی این است که آقای قالیباف اصولا همه جا خود را نفر اول میداند و نمیپذیرد که به نفع کسی انصراف دهد. او توقع دارد که دیگر نامزدها به نفع او کنار بکشند. انصراف با وعده معاوناولی نیز برای آقای قالیباف پذیرفتنی نیست، چرا که قبول ندارد نفر دوم باشد. جمعبندی او این است که تنها رقیب روحانی، خودش است. از طرفی، آقای رئیسی نیز نتوانست به خوبی ظاهر شود و فن خطابه و اطلاعات خوبی از خود نشان نداد. جمنا هم قادر نیست ائتلافی را میان این دو برقرار کند. به احتمال زیاد، حضور همزمان هر دو آنها در صحنه به این دلیل است که زور جمنا به آنها نرسید.
جریان پایداری، حمایت خود را از آقای رئیسی اعلام کرد. آیا این حمایت نوعی ضدتبلیغ برای آقای رئیسی به حساب نمیآید؟
پایداری از روی ناچاری به آقای رئیسی پناه برد، چرا که شخص دیگری را ندارند. از طرفی چون با قالیباف هم اختلاف دارند، مجبور شدند از رئیسی حمایت کنند. پایداری در یک بنبست سیاسی قرار گرفته و مجبور است از آقای رئیسی حمایت کند. در اصولگرایان امروز چند مرکز قدرت وجود دارد و هرکدام از نامزدهای اصولگرا منتسب به یک مرکز قدرت در اصولگرایی هستند. آقای قالیباف از یک مرکز قدرت پشتیبانی میشود و آقای رئیسی از مرکز دیگری حمایت میشود که زمینه رقابت را نیز در میان آنها به وجود میآورد. به همین دلیل، ائتلاف این دو گزینه بسیار دور از ذهن است.
آقای میرسلیم هم جزو جناح اصولگرایان است.
آقای میرسلیم نیز اعلام کرده که تا پایان در عرصه میماند و موتلفه هم همین موضوع را تایید کرده که میرسلیم قرار نیست انصراف دهد. در مجموع، تشتت بسیاری در جریان اصولگرایی وجود دارد. این تشتت نیز گرفتاری روحی و روانی اصولگرایان را در جامعه بالا برده است. طبق تحلیل من، هر سه گزینه اصولگرا تا پایان در انتخابات میمانند.
اگر به فرض اصولگرایان به اجماع برسند، در این شرایط کار برای روحانی سخت خواهد شد؟
در این شرایط، انتخابات دوقطبی میشود که برای همه ضرر دارد. بنابراین من پیشبینی میکنم که چنین اتفاقی نخواهد افتاد، اما باتوجه به شرایطی که اخیرا پیش آمد و ستاد اصولگرایان حامی روحانی شکل گرفت و آقایان ناطق نوری، لاریجانی و دیگر اصولگرایان میانهرو، حامی روحانی شدند، اگر انتخابات دوقطبی شود، روحانی بازنده نخواهد شد. بسیاری از اصولگرایان معتدل در این ستاد آغاز به کار کردهاند که نقش مهمی در این انتخابات خواهند داشت. اگر انتخابات میان دو چهره باشد، آرای روحانی بیشتر خواهد بود.
باتوجه به نتایج نظرسنجیها که عموما به نفع آقای روحانی بوده، آیا ممکن است نتایج نظرسنجیها در این دو هفته باقیمانده تا انتخابات تغییر کند؟
من احتمال تغییر زمینِ بازی در این روزهای باقیمانده را ضعیف میدانم. ببینید، یک مناظره برگزار شد که جنبه اجتماعی داشت و مسائل اجتماعی، بیشتر در اختیار شهردار و مدیران شهری است. در این مناظره، دست شهردار ممکن است پرتر از دولتیها باشد که خودنمایی کند. مناظرههای بعدی در خصوص مسائل سیاسی و بینالمللی است. در این شرایط، قالیباف دستی خالی دارد و آقای رئیسی نیز احتمالا اطلاعات مهم و تاثیرگذاری در این زمینه رو نخواهد کرد. روحانی هم به دلیل سابقه خود و شرایطی که در این چهار سال پیدا کرده، با دست پر به میدان میآید و به نظرم این مناظرات که برای جامعه و سیاستمداران و گروههای فعال سیاسی اهمیت بیشتری نسبت به مسائل اجتماعی دارد، تعیینکننده است و آقای روحانی توان این را دارد که دست بالاتری داشته باشد. یار بسیار قویای مانند آقای جهانگیری نیز در کنار روحانی است که فنبیان خوبی داشته و اطلاعات بسیار بالایی دارد. جهانگیری در مناظرات بعدی بیشتر میدرخشد و به نظرم مناظرههای آینده باعث تضعیف بیشتر اصولگرایان و تقویت بیشتر اصلاحطلبان خواهد شد.
قالیباف در میتینگها، سخنرانیها و مناظرات انتخاباتی، همواره از وضعیتی صحبت میکند که مشخص نیست با چه معیاری به آن رسیده است؛ بحث 96درصد و 4درصد شعار مهم قالیباف است. او با این شعار تا چه اندازه قادر است موفق شود؟
آقای قالیباف یکی از چهرههایی است که در ایجاد شرایط 96درصد شریک است. او آدمی نیست که از پشت کوه آمده باشد. او در تهران سالهای سال شهردار بوده است. بیان چنین حرفی از سوی آقای قالیباف به مثابه نوعی خودزنی است. بالاخره این موضوع به خود آقای قالیباف هم بیواسطه و مستقیم مربوط میشود. او فضایی را در کشور متصور است که 96درصد مردم بدبختند و 4درصد دزد، رانتخوار و زالوصفت، و حالت سومی هم وجود ندارد. به نظر من این شعار قالیباف همه شعارها و شعائر کشور را به تمسخر گرفته است. تنها شعار او همین است و ادعا میکند، آمده که دست 4درصد را قطع کند و حق 96درصد را بگیرد؛ وعدههایی که مردم را دیگر فریب نخواهد داد. مردم در پای صندوقهای رأی با این شعارها و مردمفریبیها برخورد میکنند تا کسی دیگر چنین جسارتی نکند که بخواهد مردم را فریب دهد.